پاسخ اجمالی:
ناکثین کسانی اند که به سبب بی نصیب ماندن از مناصب حکومت عدل علوی، با آن حضرت مخالفت کردند و امام آنها را در جنگ جمل سرکوب کرد. قاسطین معاویه و شامیان هستند که حکم امام علی(ع) مبنی بر عزل معاویه از امارت شام را برنتافتند و با آن حضرت در صفین درگیر شدند. مارقین همان ساده لوحانی بودند که حکمیت را به حضرت علی(ع) تحمیل کردند و بعد از مشاهده نتیجه کار خود، پیشیمان شدند و از حضرت خواستند نقض عهد کند و وقتی امام سخن آنها را نپذیرفت علیه امام دست به شورش زدند. امام آنها را در نهروان سرکوب کرد.
پاسخ تفصیلی:
خلافت و زمامدارى على(علیه السلام) که سراسر عدل و دادگرى و احیاى سنت هاى اصیل اسلامى بود، بر گروهى سخت و گران آمد و صفوف مخالفتى در برابر حکومت او تشکیل گردید. این مخالفتها سرانجام به نبردهاى سه گانه با «ناکثین»، «قاسطین» و «مارقین» منجر گردید که ذیلا در مورد هر یک جداگانه توضیح مختصرى مى دهیم:
نبرد با ناکثین
نبرد با ناکثین (پیمان شکنان) از این جهت رخ داد که طلحه و زبیر که با على بیعت کرده بودند، تقاضاى فرمانروایى بصره و کوفه را داشتند، ولى امام با درخواست آنان موافقت نکرد. آنان سرانجام مخفیانه مدینه را به عزم مکه ترک کردند و در آنجا با استفاده از بیت المال غارت شده توسط امویان، ارتشى تشکیل داده رهسپار بصره شدند و آنجا را تصرف نمودند. على(علیه السلام) مدینه را به عزم سرکوبى آنان ترک گفت و در نزدیکى بصره نبرد شدیدى رخ داد که با پیروزى على و شکست ناکثین پایان یافت و این همان جنگ جمل است که در تاریخ براى خود سرگذشت گسترده اى دارد. این نبرد در سال ۳۶هجرى رخ داد.
نبرد با قاسطین
معاویه از مدتها قبل از خلافت على(علیه السلام) مقدمات خلافت را براى خود در شام تهیه دیده بود.
وقتى امام به خلافت رسید، فرمان عزل او را صادر کرد، و یک لحظه نیز با ابقاى او بر حکومت شام موافقت نکرد. نتیجه این اختلاف آن شد که سپاه عراق و شام در سرزمینى به نام «صفین» به نبرد پرداختند و مى رفت که سپاه على(علیه السلام) پیروز شود، اما معاویه با نیرنگ خاصى در میان سربازان على(علیه السلام) اختلاف و شورش پدید آورد. سرانجام پس از اصرار زیاد از جانب یاران على(علیه السلام)، امام ناچار تن به حکمیت ابوموسى اشعرى و عمرو عاص داد که آنان درباره مصالح اسلام و مسلمین مطالعه کنند و نظر خود را اعلام دارند.
فشار روى امیرمومنان جهت پذیرفتن مسئله حکمیت به پایه اى رسید که اگر نمى پذیرفت، شاید رشته حیات او گسسته مى شد و مسلمانان بحران شدیدى روبرو مى شدند. پس از فرارسیدن موعدى که قرار بود حکمین نظر خود را ابراز دارند، عمروعاص، ابوموسى را فریب داد و این امر نقشه موذیانه معاویه را بر همگان آشکار ساخت. پس از ماجراى حکمیت تعدادى از مسلمانانى که قبلا با حضرت على همراه بودند بر ضد ایشان خروج کردند، و امام را به خاطر قبول حکمیتى که خود بر وى تحمیل کرده بودند، مورد انتقاد قرار دادند. نبرد با قاسطین در سال 37 هجرى رخ داد.
نبرد با مارقین: مارقین همان گروهى بودند که على(علیه السلام) را وادار به پذیرش حکمیت کردند، ولى پس از چند روز از کار خود پشیمان شده خواستار نقض عهد از طرف امام شدند، اما على(علیه السلام) کسى نبود که پیمان خود را بشکند و نقض عهد نماید، لذا اینان که همان خوارج مى باشند در برابر على(علیه السلام) دست به صف آرایى زدند و در نهروان با على(علیه السلام) به جنگ پرداختند. حضرت على(علیه السلام) در این نبرد پیروز گشت ولى کینه ها در دلها نهفته ماند. این نبرد در سال ۳۸و یا به گفته برخى از مورخان در سال ۳۹هجرى رخ داد.(1)
على(علیه السلام) سرانجام پس از چهار سال و چند ماه حکومت در شب نوزدهم رمضان چهلم هجرى به دست عبدالرحمان بن ملجم که یکى از افراد مارقین بود، ضربت خود و به شهادت رسید.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.