پاسخ اجمالی:
حضرت رسول(ص) در زمان حیات خود تلاش کرد یک بار با اعزام جمعی به فرماندهی جعفر طیار و یک بار با به راه انداختن جنگ تبوک، تهدید امپراتوری روم را از سر حکومت نوبنیاد اسلامی دور کند و حتی در آخرین لحظات عمر شریف شان در صدد آماده کردن و تجهز سپاهی برای مقابله با رومیان بودند که این امر با رحلت ایشان ناتمام ماند. اما پس رحلت ایشان و در زمان خلافت ابوبکر، بالاخره پس از تشکیک ها و مشورتهای فراوان، امام علی(ع) به خلیفه پیشنهاد داد این کار ناتمام را به اتمام برساند و به او نوید پیروزی داد.
پاسخ تفصیلی:
یکى از دشمنان سرسخت حکومت جوان اسلام، امپراتورى روم بود که پیوسته مرکز حکومت اسلامى را از جانب شمال تهدید مى کرد و پیامبر گرامى(صلی الله علیه وآله) تا آخرین لحظه زندگى خود از فکر روم غافل نبود. در سال هشتم هجرت گروهى را به فرماندهى «جعفر طیّار» روانه کرانه هاى شام کرد، ولى سپاه اسلام با از دست دادن سه فرمانده و تعدادى از سربازان اسلام بدون اخذ نتیجه به مدینه بازگشت. براى جبران این شکست، پیامبر گرامى در سال نهم با سپاهى گران عازم تبوک گردید، ولى بدون آنکه با سپاه دشمن روبرو گردد، به مدینه بازگشت و این سفر نتایج درخشانى داشت که در تاریخ مذکور است - مع الوصف - خطر حمله روم همیشه فکر پیامبر را به خود مشغول مى داشت، به همین جهت در آخرین لحظه هاى زندگى که در بستر بیمارى افتاده بود، سپاهى از مهاجر و انصار ترتیب داد که رهسپار کرانه هاى شام شوند. این سپاه به عللى مدینه را ترک نگفت و پیامبر، در حالى که سپاه اسلام، در چند کیلومترى مدینه اردو زده بود چشم از جهان فرو بست...
پس از درگذشت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، فضاى سیاسى مدینه با تثبیت خلافت ابوبکر، بعد از بحران، به آرامش گرایید. ابوبکر که زمام امور را به دست گرفته بود، در اجراى فرمان پیامبر (نبرد با رومیان) کاملا دو دل بود، از اینرو با گروهى از صحابه مشاوره کرد، هر کدام نظرى دادند که او را قانع نساخت، سرانجام با امام به مشاوره پرداخت، امام او را بر اجراى دستور پیامبر(صلی الله علیه وآله) تشویق کرد و افزود: اگر نبرد کنى پیروز خواهى شد. خلیفه از تشویق امام، خوشحال شد و گفت: فال نیکى زدى و به خیر بشارت دادى.(1)، (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.