پاسخ اجمالی:
صرف تأثیر یک مکتب بر محیط پیرامونی خود نمی تواند قرینه ای بر حقانیت آن مکتب و صدق پیغام آورش باشد. اما وقتی جامعه عقب افتاده عرب پیش از اسلام را با وضعیت رشد یافته بعد از از اسلام مقایسه می کنیم (تنها بعد از 23 سال از دوران بعثت) و عمق تحولات پیش آمده بعد از بعثت و تأثیر جهانی اش را واکاوی می کنیم، اعتراف می کنیم که فقط دعوتی حقیقی از طرف خداوند متعال می تواند سبب ساز چنین دگرگونیهایی گردد.
پاسخ تفصیلی:
درست است كه تأثير گسترده يك مكتب در يك محيط به تنهايى نمى تواند دليل بر صحت آن باشد زيرا آيين هاى نادرستى را مى شناسيم كه مدتها محيط هاى وسيعى را تحت تأثير خود قرار داده بودند و سرانجام از هم پاشيدند يا هم اكنون نيز بعضاً ادامه دارند ولى چگونگى اين تأثير مى تواند به عنوان يك قرينه زنده در كنار قرائن ديگر مورد توجه قرار گيرد.
هنگامى كه اين تأثير به صورت جهش در جنبه هاى مثبت و با داشتن كمترين ضايعات صورت گيرد، مسلماً نشانه اى از عمق و اصالت آن مكتب است.
كيست كه كمترين اطلاعى از تاريخ عرب و اسلام داشته باشد و بتواند فاصله عظيمى را كه در مدت 23 سال دعوت پيامبر(صلى الله عليه وآله) ـ فاصله اى كه به طفره فلسفى بيشتر شباهت داشت تا به يك انقلاب ـ به وجود آمد را انكار كند.
قوم متروك و فراموش شده اى كه نام و نشانى در تاريخ نداشتند و از نظر جامعه شناسى، هيچ گونه آمادگى براى پيشرفت چشمگير حتى در چند قرن بعد در پيشانى آنها خوانده نمى شد، ناگهان دگرگون شوند و وارد مرحله جديدى از يك تمدن عظيم گردند، نه تنها خودشان دگرگون شوند بلكه جهان عصر خود را نيز دگرگون سازند و آثار اين انقلاب و دگرگونى در قرن هاى آينده و تا زمان نامحدودى نمايان باشد.
تمدنى كه مسير تاريخ بشريت را عوض كند و تمدن هاى عظيم پنج گانه عصر خود يعنى تمدن روم و ايران و مصر و بابل و يمن را تحت الشعاع خود قرار دهد.
اين درست همان چيزى است كه مورخان و جامعه شناسان با معيارهاى شناخته شده اى كه در دست دارند قادر به تفسير آن نيستند. هر چند كتاب هايى به نام تاريخ تمدن اسلام يا نام هاى مشابه ديگر نوشته اند ولى اعتراف دارند كه هنوز نكات حل نشده فراوانى در مورد پيدايش و نفوذ اسلام در جهان براى آنها وجود دارد.
قابل توجه اين كه اين انقلاب و دگرگونى (بر خلاف ساير انقلاب ها) تنها در يك بُعد صورت نگرفت و تنها جنبه سياسى يا اقتصادى نداشت بلكه تمام اركان جامعه و نظامات اجتماعى و فرهنگى و اخلاقى و اقتصادى و آداب و رسوم و همه چيز را دگرگون ساخت.
كوتاه سخن اين كه: ابعاد تأثير اسلام در محيط ظهور خود و سپس در كل جهان و در كل تاريخ بشريت مطلب در خور دقتى است كه مى تواند قرينه روشنى از قرائن حقانيت آن باشد و شرح آن، تأليف كتاب جداگانه اى را طلب مى كند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.