پاسخ اجمالی:
غیرت دینی یعنی این که انسان در برابر تخلفاتی که از مسیر حق صورت می گیرد، بی تفاوت نباشد و درقبال آنها از خود واکنش نشان دهد. در قرآن از این دسته از مردم در قالب مجاهدینی که ادوات جهاد ندارند اما به جهاد رغبت دارند، به نیکی یاد شده است. در نهج البلاغه نیز نقل شده که حتی اگر کسی به خاطر این حساسیت بمیرد جای سرزنش ندارد و سزاوار است. در حدیثی از امام صادق(ع) نیز مرد ظاهرالصلاح و نورانی ای که در راه خدا خشمگین نشده، از سوی خداوند سزاوار عذاب و نزول بلا معرفی شده است.
پاسخ تفصیلی:
منظور از غیرت دینى این است که انسان در برابر تخلّفاتى که از مسیر حق و عدالت و احکام الهى مى شود، خاموش ننشیند و بى تفاوت از کنار آنها نگذرد بلکه تخلّف هر چه شدیدتر باشد جوش و خروش او بیشتر گردد. کسانى که خونسرد و بى رمق از مقابل این امور مى گذرند فاقد غیرت دینى هستند.
قرآن مجید درباره بعضى از جنگجویان با ایمان که فاقد وسائل لازم براى شرکت در میدان جنگ بودند مى فرماید: «وَ لاعَلَى الَّذینَ اِذا ما أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَأَجِدُ ما أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاّ یَجِدُوا مایُنْفِقُونَ».(1)
( بر کسانى که وقتى نزد تو آمدند که آنها را بر مرکبى (براى میدان جهاد) سوار کنى و تو گفتى که: «مرکبى که شما را بر آن سوار کنم، ندارم.) و آنها از نزد تو بازگشتند در حالى که چشمانشان از اندوه اشکبار بود ایرادى نیست چرا که چیزى که در راه خدا انفاق کنند، نداشتند).
این چه عاملى است که فردى را که ابزار و وسایل جهاد را نمى یابد چنان منقلب مى کند که بى اختیار مانند ابر بهار، اشک بریزد؟ توجه داشته باشید «تفیض» در اینجا به معناى (فرو ریختن فراوان) است؛ آن چیزى جز غیرت دینى نیست.
در خطبه 27 نهج البلاغه نیز به یکى از مظاهر آن ـ که در بالاترین حدّ قرار دارد ـ اشاره شده است. حضرت مى فرماید: (اگر مسلمانى، به خاطر این حادثه (بسیار دردناک)(2) از شدّت تأسّف بمیرد، جاى سرزنش ندارد، بلکه به نظر من سزاوار است).
غیرت دینى عامل بسیار مهمّى براى دفاع از حریم قوانین اسلام و احیاى معروف و از میان بردن منکر است.
جالب این که در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده است که خداوند، دو فرشته را براى عذاب قومى مأمور کرد. هنگامى که آنها به سراغ این مأموریت خود رفتند، مردى به ظاهر نورانى را که آثار پارسایى و صلاح از او آشکار بود دیدند که در حال تضرّع و زارى به درگاه خدا است. یکى از آن دو، به دیگرى گفت: «این مرد دعا کننده را دیدى؟» دیگرى گفت: آرى، ولى من مأموریتم را انجام مى دهم» دومى گفت: من هیچ کارى نمى کنم، تا به پیشگاه خدا، پروردگارم بازگردم (و دستور جدیدى بگیرم) هنگامى که به پیشگاه خداوند عرضه داشت که «پروردگارا! من به آن شهر که رسیدم، یکى از بندگان تو را دیدم که در حال دعا و تضرّع است.» دستور آمد که برو و مأموریتت را انجام ده (و شهر را زیر و رو کنید) «فأِنَّ ذلِکَ رجُلٌ لَمْ یَتَغیَّرْ وَجْهُهُ غَضَباً لى قَطُّ»؛ (او مردى است که هرگز، چهره اش از خشم در راه من متغیّر و برافروخته نشده است و ذره اى غیرت دینى نداشته).(3)؛ (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.