پاسخ اجمالی:
اگر کسی در نبود شخصی دیگر عیبی از عیبهای او را فاش سازد مرتکب غیبت شده است. همچنین اگر برخی از صفات و ویژگی های آشکار او را به قصد عیب جویی و نکوهش بگوید نیز مرتکب غیبت شده است. اگر شخص وصف یا عیبی را به دروغ به دیگری نسبت دهد، مرتکب گناه تهمت شده است.
پاسخ تفصیلی:
«غیبت» چنان که از اسمش پیدا است، این است که: در غیاب کسى سخنى گویند ، منتهى سخنى که عیبى از عیوب او را فاش سازد، خواه این عیب جسمانى باشد، یا اخلاقى، در اعمال او باشد یا در سخنش، و حتى در امورى که مربوط به او است، مانند لباس، خانه، همسر و فرزندان و مانند اینها.
بنابراین، اگر کسى صفات ظاهر و آشکار دیگرى را بیان کند، غیبت نخواهد بود. مگر این که: قصد مذمت و عیب جوئى داشته باشد که در این صورت حرام است، مثل این که: در مقام مذمت بگوید: آن مرد نابینا، یا کوتاه قد، یا سیاه رنگ یا کوسه!
به این ترتیب، ذکر عیوب پنهانى، به هر قصد و نیتى که باشد، غیبت و حرام است، و ذکر عیوب آشکار، اگر به قصد مذمت باشد، آن نیز حرام است، خواه آن را در مفهوم غیبت وارد بدانیم یا نه.
اینها همه در صورتى است که این صفات واقعاً در طرف باشد، اما اگر صفتى اصلاً وجود نداشته باشد، داخل در عنوان «تهمت» خواهد بود، که گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگین تر است.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «الْغِیبَةُ أَنْ تَقُولَ فِی أَخِیکَ مَا سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَمَّا الْأَمْرُ الظَّاهِرُ فِیهِ مِثْلُ الْحِدَّةِ وَ الْعَجَلَةِ فَلَا وَ الْبُهْتَانُ أَنْ تَقُولَ فِیهِ مَا لَیْسَ فِیهِ»؛ (غیبت آن است که درباره برادر مسلمانت چیزى را بگوئى که خداوند پنهان داشته، و اما چیزى که ظاهر است، مانند تندخوئى و عجله، داخل در غیبت نیست، اما بهتان این است که چیزى را بگوئى که در او وجود ندارد).(1)
و از اینجا روشن مى شود عذرهاى عوامانه اى که بعضى براى غیبت مى آورند، مسموع نیست، مثلاً گاهى غیبت کننده مى گوید: این غیبت نیست، بلکه صفت او است! در حالى که اگر صفتش نباشد، تهمت است، نه غیبت.
یا این که مى گوید: این سخنى است که در حضور او نیز مى گویم، در حالى که قدرت بر گفتن آن پیش روى طرف، نه تنها از گناه غیبت نمى کاهد، بلکه به خاطر ایذاء، گناه سنگین تر دیگرى را به بار مى آورد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.