پاسخ اجمالی:
برخی از اصحاب پیامبر(ص) و حضرت امیر(ع) که تصریح شده در کربلا به شهادت رسیده اند، از این قرارند: اميّة بن سعد طائى، جُندب بن حجر كندى، حارث بن نبهان، حُلاس بن عمرو راسبى، عبدالرحمان بن عبدالله يزنى، عمّار بن سلامة، قاسم بن زهير، كُردوس بن زهير، مسلم بن كثير اَزدى، مقسط بن زهير، نصر بن ابى نيزر، نعمان بن عمرو الراسبى، نعيم بن عجلان انصارى، برير بن خضير، حبيب بن مظاهر، انس بن حرث كاهلى، عابس بن ابى شبيب شاكرى، حجّاج بن مسروق، جَون مولى أبي ذرّ، نافع بن هلال، ابوثمامه صائدى.
پاسخ تفصیلی:
برخی از اصحاب حضرت رسول(صلی الله علیه وآله وسلم) و حضرت امیر(علیه السلام) که تصریح شده در لشکر امام حسین(علیه السلام) بوده و به شهادت رسیده اند از این قرارند:
1ـ اميّة بن سعد طائى، از اصحاب اميرمؤمنان و ساكن كوفه كه در كربلا به سپاه امام ملحق شد.
2ـ جُندب بن حجر كندى،(1) از اصحاب اميرمؤمنان و از سرشناسان شيعه كه در بين راه قبل از برخورد سپاه امام با حر به جمع ياران امام پيوست.
3ـ حارث بن نبهان، از ياران اميرمؤمنان و امام حسن مجتبى(عليهما السلام).
4ـ حُلاس بن عمرو راسبى، از اصحاب اميرمؤمنان و فرمانده نيروهاى آن حضرت در كوفه، كه ابتدا با سپاه ابن سعد به كربلا آمده بود، ولى چون ابن سعد شرائط امام را نپذيرفت وى شبانه به امام پيوست.
5ـ عبدالرحمان بن عبدالله يزنى(2)، وى از اصحاب رسول خدا و از ياران با اخلاص اميرمؤمنان على(عليه السلام) است. او همان كسى است كه در رحبه كوفه هنگامى كه حضرت على(عليه السلام) از مردم خواست هر كس در غدير خم حاضر بود، و حديث غدير را شنيده بپا خيزد و شهادت دهد، برخاست و شهادت داد. او از مكه به امام(عليه السلام) ملحق شد و به كربلا آمد.
6ـ عمّار بن سلامة، از اصحاب رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و از سربازان اميرمؤمنان(عليه السلام) در جنگها بوده است. وى در كربلا به محضر امام(عليه السلام) شرفياب شد و در ركاب آن حضرت به فيض شهادت نائل آمد.
7ـ قاسم بن زهير، از فرماندهان حضرت على(عليه السلام) در جنگ صفين بود و در جنگ هاى جمل و نهروان نيز شركت داشت. پس از آن حضرت از ياوران و مدافعان امام حسن مجتبى(عليه السلام) بود. در داستان كربلا خود را شبانه از كوفه به آن حضرت رساند.
8ـ كُردوس بن زهير، از اصحاب اميرمؤمنان(عليه السلام) كه به اتفاق دو برادرش شبانه به امام(عليه السلام) ملحق شد.
9ـ مسلم بن كثير اَزدى، از ساكنان كوفه و از ياران اميرمؤمنان(عليه السلام) كه در يكى از جنگها يك پاى وى معلول شد، و در كربلا به امام(عليه السلام) پيوست.
10ـ مقسط بن زهير، او و دو برادرش از اصحاب اميرمؤمنان(عليه السلام) بودند و در جنگ هاى جمل و نهروان و صفين در ركاب آن حضرت حضور داشتند، وى شبانه به خيل سپاه امام(عليه السلام) پيوست.
11ـ نصر بن ابى نيزر، پدرش از فرزندان ملوك عجم يا از اولاد نجاشى است، وى از ياران اميرمؤمنان على(عليه السلام) و امام حسن مجتبى(عليه السلام) بوده است كه از مدينه همراه امام(عليه السلام) به مكه آمد و از آنجا به كربلا قدم نهاد. ابتدا سواره بود ولى پس از پى شدن اسبش پياده مى جنگيد تا به شهادت رسيد.
12ـ نعمان بن عمرو الراسبى، او و برادرش از اهل كوفه و از اصحاب اميرمؤمنان بودند، وى ابتدا با سپاه ابن سعد به كربلا آمد، ولى چون ابن سعد شرايط امام(عليه السلام) را نپذيرفت وى شبانه به جمع ياران امام(عليه السلام) پيوست.
13ـ نعيم بن عجلان انصارى، او و دو برادرش ـ نضر و نعمان ـ هر سه از اصحاب اميرمؤمنان(عليه السلام) بودند كه در جنگ صفين در ركاب آن حضرت جنگيدند. دو برادرش از دار دنيا رفتند ولى نعيم در كوفه باقى مانده بود تا آنكه امام حسين(عليه السلام) به سوى عراق آمد، وى به حضور امام(عليه السلام) شرفياب شد و در حمله اول به فيض عظيم شهادت در ركاب آن حضرت نائل آمد.(3)
14ـ «برير بن خضير»، مردى عابد و زاهد و باوقار و از اصحاب اميرمؤمنان(عليه السلام) بود. وى بزرگ قرّاء كوفه بود كه در مسجد كوفه مى نشست و به ديگران قرآن مى آموخت!
هنگامى كه شنيد امام حسين(عليه السلام) از بيعت با يزيد سرباز زده و به مكه هجرت نمود، از كوفه به قصد مكه خارج شد و در مكه به امام(عليه السلام) پيوست.(4)
15ـ حبيب بن مظاهر: او از صحابه پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود و پس از آن در جمع ياران باوفاى اميرمؤمنان(عليه السلام) از خواص اصحاب آن حضرت شد و در تمام جنگها در ركاب امام شمشير زد. وى از معدود افرادى بود كه از آن حضرت اسرار فراوانى را فرا گرفته بود.
16ـ انس بن حرث كاهلى: وى از اصحاب بزرگ رسول الله(صلى الله عليه وآله) بود و احاديث زيادى را از آن حضرت آموخت و نقل نمود،(5) و افتخار شركت در جنگ بدر و حنين را در ركاب پيامبر داشت. او احاديثى را از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كرد از جمله مى گفت: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ(صلى الله عليه وآله)يَقُولُ ـ وَالْحُسَيْنُ فِي حِجْرِهِ ـ : إِنَّ ابْنِي هذا يُقْتَلُ بِأَرْض مِنْ أَرْضِ الْعِراقِ، أَلا فَمَنْ شَهِدَهُ فَلْيَنْصُرْهُ»؛ (از پيامبر در حالى كه حسين(عليه السلام) در دامن رسول خدا نشسته بود، شنيدم كه فرمود: اين فرزندم در سرزمين عراق به شهادت خواهد رسيد، آگاه باشيد هر كه او را ديد بايد او را يارى كند).(6)
به همين جهت وقتى كه شنيد امام حسين(عليه السلام) به كربلا آمده است از كوفه حركت كرد و شبانه خود را خدمت امام(عليه السلام) رساند.
17- عابس بن ابى شبيب شاكرى: وى از بزرگان شيعه و رئيس قبيله بنى شاكر بود. مردى شجاع و سخنور و عابدى شب زنده دار و از دوستان مخلص اميرمؤمنان(عليه السلام) بود.
هنگامى كه مسلم بن عقيل(عليه السلام) وارد كوفه شد با تمام توان از مسلم حمايت كرد. تا آنكه مسلم او را با نامه اى به سوى امام(عليه السلام) فرستاد. وى به اتفاق جمعى از جمله شوذب آزاد شده عابس كه در كربلا به شهادت رسيد ـ در مكه به حضور امام(عليه السلام) شرفياب شدند و در خدمت آن حضرت بودند تا به اتفاق به سوى كربلا حركت نمودند.
18- حجّاج بن مسروق: وى از اصحاب اميرالمؤمنين على(عليه السلام) و ساكن كوفه بود، هنگامى كه شنيد امام(عليه السلام) به سوى كربلا در حركت است، او خود به استقبال امام از كوفه خارج شد و در بين راه به آن حضرت ملحق شد.(7)
19- جَون(8) مولى أبي ذرّ: «جَوْن» غلام سياهى كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) او را خريدارى كرد و به ابوذر غفارى بخشيده بود. او در ربذه ـ تبعيدگاه ابوذر ـ همراه ابوذر بود و پس از شهادت ابوذر در سال 32 هجرى به مدينه بازگشت و در خدمت اميرمؤمنان على(عليه السلام) و سپس امام حسن مجتبى(عليه السلام) و پس از آن در خدمت امام حسين(عليه السلام) بود. او به همراه امام از مدينه به مكه و از آنجا به كربلا آمد.(9)
20- نافع بن هلال: وى از ياران اميرمؤمنان على(عليه السلام) بود و در تمام جنگ هاى آن حضرت شركت داشت. مردى بزرگوار، شجاع و قارى قرآن بود. او قبل از شهادت مسلم بن عقيل در بين راه به امام حسين(عليه السلام) پيوست.
21- ابوثمامه صائدى: او از شخصيت هاى برجسته شيعه و از ياران اميرالمؤمنين على(عليه السلام) بود و در جنگ ها با آن حضرت شركت مى كرد، پس از آن حضرت از ياران امام حسن مجتبى(عليه السلام) گرديد، وى پس از مرگ معاويه، از جمله دعوت كنندگان امام حسين(عليه السلام) به كوفه بود. و چون مسلم بن عقيل وارد كوفه شد او به دليل آنكه در شناخت سلاح خبره بود، مسئول خريد و جمع آورى اسلحه شد؛ هنگامى كه ابن زياد، هانى بن عروة را دستگير نمود، او با سپاه تحت فرمانش، دارالاماره را محاصره كرد.
پس از تسلط ابن زياد بر اوضاع و شهادت مسلم بن عقيل(عليه السلام) وى مدتى مخفى شد و سرانجام به اتفاق «نافع بن هلال» در اثناى راه به امام حسين(عليه السلام) ملحق شد.
با توجه به آنچه كه گذشت، اين نكته قابل توجه است كه بسيارى از اين ياران با وفاى امام حسين(عليه السلام) كه آخرين قطره خون خود را در راه اهداف امام(عليه السلام) و عظمت اسلام دادند از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) و ياران خاص على(عليه السلام) بودند و در تمام عمر به او عشق مى ورزيدند حتى بعضى از دشمنان آن حضرت نيز هنگامى كه صحنه كربلا و مقابله حق و باطل را نگريستند منقلب شدند و تغيير مسير دادند و به لشكر امام(عليه السلام) پيوستند در حالى كه سركردگان لشكر دشمن را تفاله هاى عصر جاهليت عرب تشكيل مى دادند.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.