پاسخ اجمالی:
در سال هشتم هجری، دوازده هزار سوار در سرزمین یابس جمع شدند و با یکدیگر عهد کردند که پیامبر(ص) و على(ع) را به قتل برسانند و جماعت مسلمین را متلاشى کنند. پیامبر(ص) على(ع) را با گروه از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام کرد آنها به سوى دشمن حرکت کردند.امام(ع) دستور داد نیروها اسب هاى خود را آماده کارزار کنند و صبحگاهان که هنوز هوا تاریک بود به دشمن حمله کردند و آنان را درهم شکستند.
پاسخ تفصیلی:
در آیات (1 ـ 11) سوره «عادیات» می خوانیم: «وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً * فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً * فَالْمُغیراتِ صُبْحاً * فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً * فوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً * إِنَّ الاِْنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ * وَ إِنَّهُ عَلى ذلِکَ لَشَهیدٌ * وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ * أَ فَلا یَعْلَمُ إِذا بُعْثِرَ ما فِی الْقُبُورِ * وَ حُصِّلَ ما فِی الصُّدُورِ * إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یَوْمَئِذ لَخَبیرٌ»؛ (سوگند به اسبان دونده [مجاهدان] در حالى که نفس زنان به پیش مى رفتند. * و به افروزندگان جرقه آتش. * و به هجوم آوران سپیده دم. * که گرد و غبار به هر سو پراکندند. * و [ناگهان] در میان دشمن ظاهر شدند. * که انسان در برابر نعمت هاى پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است. * و او خود [نیز] بر این معنى گواه است! * و او علاقه شدید به مال دارد! * آیا نمى داند: در آن روز که تمام کسانى که در قبرها هستند برانگیخته مى شوند. * و آنچه در درون سینه هاست آشکار مى گردد. * در آن روز پروردگارشان از آنها کاملاً با خبر است؟)
شأن نزول:
در حدیثى آمده است که، این سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنین بود:
در سال هشتم هجرت، به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) خبر دادند: دوازده هزار سوار در سرزمین «یابس» جمع شده، با یکدیگر عهد کرده اند: تا پیامبر(صلى الله علیه وآله) و على(علیه السلام) را به قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشى نکنند، از پاى ننشینند!
پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) جمع کثیرى از یاران خود را به سرکردگى بعضى از صحابه به سراغ آنها فرستاد، ولى بعد از گفتگوهائى بدون نتیجه بازگشتند، سرانجام پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) على (علیه السلام) را با گروه کثیرى از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت.
آنها به سرعت به سوى منطقه دشمن حرکت کردند، به دشمن خبر رسید که على بن ابیطالب(علیه السلام) وارد منطقه شده، آنها براى مقابله حاضر شدند، امام(علیه السلام) نخست اسلام را بر آنها عرضه داشت ولى نپذیرفتند و اظهار داشتند جز جنگ و کشتار به عمل دیگرى راضى نخواهیم شد، وعده نبرد فردا.
امام(علیه السلام) پذیرفت، و دستور داد نیروها اسب هاى خود را علف دهند، زین بر آنها نهند و آماده کارزار باشند و صبحگاهان که هنوز هوا تاریک بود دشمن را در حلقه محاصره گرفته، به آنها حمله کردند و آنان را درهم شکستند، عده اى را کشتند، زنان و فرزندانشان را اسیر و اموال فراوانى را به غنیمت گرفتند.
سوره «و العادیات» نازل شد، در حالى که هنوز سربازان اسلام به «مدینه» باز نگشته بودند، پیغمبر خدا(صلى الله علیه وآله) آن روز براى نماز صبح آمد و این سوره را در نماز تلاوت فرمود، بعد از پایان نماز، اصحاب عرض کردند: این سوره اى است که ما تا به حال نشنیده بودیم!.
فرمود: آرى، على(علیه السلام) بر دشمنان پیروز شد و «جبرئیل» دیشب با آوردن این سوره به من بشارت داد.
چند روز بعد، على(علیه السلام) با غنائم و اسیران به «مدینه» وارد شد.(1) بعضى معتقدند: این یکى از مصادیق روشن آیه است، نه شأن نزول.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.