پاسخ اجمالی:
آيات فوق در مورد ازدواج زينب، بنت جحش با زيد بن حارثه نازل شده. زينب وقتي فهميد خواستگارى پيامبر(ص) براى زيد است، سخت ناراحت شد و سر باز زد. نخستين آيه از آيات مورد بحث نازل شد و هشدار داد که نمى توان با فرمان خدا و پيامبرش مخالفت کرد، لذا تسلیم شد ولی اين ازدواج ديرى نپائيد. پيامبر(ص) براى جبران شکستِ زينب در ازدواج و براى شکستن سنت هاي غلط جاهلى، او را به فرمان خدا به همسرى خود برگزيد.
پاسخ تفصیلی:
در آیات (36 ـ 38) سوره «احزاب» می خوانیم: «وَ ما کانَ لِمُؤْمِن وَ لا مُؤْمِنَة إِذا قَضَى اللّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِیناً * وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللّهَ وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللّهُ مُبْدِیهِ وَ تَخْشَى النّاسَ وَ اللّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمّا قَضى زَیْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناکَها لِکَیْ لا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْواجِ أَدْعِیائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ کانَ أَمْرُ اللّهِ مَفْعُولاً * ما کانَ عَلَى النَّبِیِّ مِنْ حَرَج فِیما فَرَضَ اللّهُ لَهُ سُنَّةَ اللّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ کانَ أَمْرُ اللّهِ قَدَراً مَقْدُوراً»؛ (هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامى که خدا و پیامبرش امرى را لازم بدانند، اختیارى [در برابر فرمان خدا] داشته باشد؛ و هر کس نافرمانى خدا و رسولش را کند، به گمراهى آشکارى گرفتار شده است! * [به خاطر بیاور] زمانى را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودى به [= فرزند خوانده ات «زید»] مى گفتى: «همسرت را نگاه دار و از خدابپرهیز»! و در دل چیزى را پنهان مى داشتى که خداوند آن را آشکار مى کند؛ و از مردم مى ترسیدى در حالى که خداوند سزاوارتر است که از او بترسى! هنگامى که زید نیازش را از آن زن به سر آورد [و از او جدا شد] ما او را به همسرى تو در آوردیم تا مشکلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخوانده هایشان ـ هنگامى که طلاق گیرند ـ نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنى است [و سنت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود]. * هیچ گونه منعى بر پیامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نیست، این سنت الهى در مورد کسانى که پیش از این بوده اند نیز جارى بوده؛ و فرمان خدا روى حساب و برنامه دقیقى است).
شأن نزول:
آیات فوق ـ به گفته غالب مفسران و مورخان اسلامى ـ در مورد داستان ازدواج «زینب، بنت جحش» (دختر عمه پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله)) با «زید بن حارثه» برده آزاد شده پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده است.
ماجرا از این قرار بود که: قبل از زمان بعثت و بعد از آن که «خدیجه» با پیامبر(صلى الله علیه وآله) ازدواج کرد، «خدیجه» برده اى به نام «زید» خریدارى نمود که بعداً آن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) بخشید، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) او را آزاد فرمود، و چون طائفه اش او را از خود راندند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) نام «فرزند خود» بر او نهاد و به اصطلاح او را «تَبَنِّى» کرد.
بعد از ظهور اسلام «زید» مسلمانى مخلص و پیشتاز شد، و موقعیت ممتازى در اسلام پیدا کرد، و چنان که مى دانیم سرانجام یکى از فرماندهان لشکر اسلام در جنگ «موته» شد که در همان جنگ شربت شهادت نوشید.
هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) تصمیم گرفت، براى «زید» همسرى برگزیند از «زینب بنت جحش» که دختر «امیه» دختر «عبدالمطلب» (دختر عمّه اش)، براى او خواستگارى نمود «زینب» نخست چنین تصور مى کرد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خواهد او را براى خود انتخاب کند، خوشحال شد و رضایت داد، ولى بعداً که فهمید خواستگارى از او براى «زید» است، سخت ناراحت شد و سر باز زد، برادرش که «عبداللّه» نام داشت او نیز با این امر به سختى مخالفت نمود.
در اینجا بود که نخستین آیه از آیات مورد بحث نازل شد، و به امثال «زینب» و «عبداللّه» هشدار داد که، آنها نمى توانند هنگامى که خدا و پیامبرش کارى را لازم مى دانند، مخالفت کنند، آنها این مسأله را که شنیدند در برابر فرمان خدا تسلیم شدند (البته چنان که در تفسیر آمده این ازدواج، ازدواج ساده اى نبود و مقدمه اى بود براى شکستن یک سنت غلط جاهلى، زیرا در عصر جاهلیت هیچ زن با شخصیت و سرشناسى حاضر نبود، با برده اى ازدواج کند، هر چند داراى ارزش هاى والاى انسانى باشد).
اما این ازدواج دیرى نپائید و بر اثر ناسازگارى هاى اخلاقى میان طرفین، منجر به طلاق شد، هرچند پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) اصرار داشت که این طلاق رخ ندهد اما رخ داد.
سپس، پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) براى جبران این شکستِ «زینب» در ازدواج، او را به فرمان خدا به همسرى خود برگزید، و این قضیه در اینجا خاتمه یافت، ولى گفتگوهاى دیگرى در میان مردم پدید آمد که قرآن با بعضى از آیات مورد بحث آنها را بر چید که شرح آن در تفسیر این آیات آمده است.(1)، (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.