پاسخ اجمالی:
خداوند در قرآن به پیامبر(ص) مى فرماید: «رفت و آمد پیروزمندانه کافران در شهرهاى مختلف هرگز تو را نفریبد». سپس می فرماید: «این پیروزى ها و درآمدهاى مادى بى قید و شرط، پیروزى هاى زودگذر و اندک اند، و به دنبال این پیروزى ها، عواقب شوم و مسئولیت هاى آن، دامان آنها را خواهد گرفت». بر اساس این آیات، موفقیت هاى مادى برخی افراد بی ایمان که از هر طریق مشروع، یا نا مشروع، و حتى با مکیدن خون بینوایان براى خود ثروت اندوزى مى کنند، بسیار محدود و همه ستمکاران عواقب شوم کارهای خود را می بینند.
پاسخ تفصیلی:
سؤالى که در اینجا مطرح شده، براى جمعى از مسلمانان عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز مطرح بود در حقیقت این یک سؤال عمومى و همگانى براى بسیارى از مردم در هر عصر و زمان است، آنها غالباً زندگى مرفه و پر ناز و نعمت گردنکشان و طغیانگران و فراعنه و افراد بى بند و بار را، با زندگى پر مشقت جمعى از افراد با ایمان مقایسه مى کنند و مى گویند:
چرا آنها با آن همه جنایت و آلودگى، زندگى مرفهى دارند، و اما اینها با داشتن ایمان و تقوى در سختى به سر مى برند؟
و گاهى این موضوع در افراد سست ایمان ایجاد شک و تردید مى کند.
این سؤال اگر به دقت بررسى شود و عوامل مطلب در دو طرف تجزیه و تحلیل گردد، پاسخ هاى روشنى دارد، که خداى متعال در آیات 196 و 197 سوره «ال عمران» به بعضى از آنها اشاره کرده است و با دقت و مطالعه، به بعضى دیگر مى توانیم دست یابیم.
خداوند مى فرماید: (رفت و آمد پیروزمندانه کافران در شهرهاى مختلف هرگز تو را نفریبد)؛ «لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ».
گرچه مخاطب در آیه شخص پیامبر است ولى روشن است منظور عموم مسلمانان مى باشند.
در آیه بعد مى فرماید: (این پیروزى ها و درآمدهاى مادى بى قید و شرط، پیروزى هاى زودگذر و اندک اند)؛ «مَتاعٌ قَلیلٌ».
سپس اضافه مى کند: به دنبال این پیروزى ها، عواقب شوم و مسئولیت هاى آن، دامان آنها را خواهد گرفت و (جایگاهشان دوزخ است چه جایگاه بد و آرامگاه نامناسبى)؛ «ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ».
آیه فوق در حقیقت اشاره به دو نکته مى کند:
نخست، این که بسیارى از پیروزى هاى طغیانگران و ستمکاران ابعاد محدودى دارد، همان طور که محرومیت ها و ناراحتى هاى بسیارى از افراد باایمان نیز، محدود است، نمونه زنده این موضوع را در وضع مسلمانان آغاز اسلام و دشمنان آنها مى توانیم مشاهده کنیم، حکومت اسلام چون در آن زمان به شکل نهالى نوخاسته بود، و از طرف دشمنان نیرومندى که همچون طوفان بر او مى تاختند تهدید مى شد، بسیار پر و بال بسته بود، به خصوص این که مهاجرت مسلمانان «مکّه» آنها را که در اقلیت بودند، به کلى از هستى ساقط کرده بود، و این وضع، مخصوص آنها نبود، بلکه تمام طرفداران یک انقلاب بنیادى و روحانى در یک جامعه فاسد، یک دوران محرومیت شدید در پیش خواهند داشت.
ولى مى دانیم این وضع زیاد طولانى نشد، حکومت اسلام ریشه هاى محکمى پیدا کرد و شاخه هاى آن نیرومند و قوى شد، سیل ثروت به کشور اسلام سرازیر گردید و دشمنان سرسخت که در ناز و نعمت بودند به خاک سیاه نشستند، این همان چیزى است که با جمله «مَتاعٌ قَلِیْلٌ» در آیه به آن اشاره شده است.
دیگر این که: موفقیت هاى مادى جمعى از افراد بى ایمان بر اثر این است که در جمع آورى ثروت هیچ گونه قید و شرطى براى خود قائل نیستند، و از هر طریقى خواه مشروع، یا نا مشروع، و حتى با مکیدن خون بینوایان براى خود ثروت اندوزى مى کنند، در حالى که مؤمنان براى رعایت اصول حق و عدالت، محدودیت هائى دارند و باید هم داشته باشند.
بنابراین نمى توان حال این دو را با هم مقایسه کرد، اینها احساس مسئولیت مى کنند، در حالى که آنها هیچگونه مسئولیتى براى خود احساس نمى کنند، و از آنجا که عالم، عالم اختیار و آزادى اراده است، خداوند هر دو دسته را آزاد گذاشته تا سرانجام، هر یک به نتیجه اعمال خود برسند. و این همان است که در آیه فوق به آن اشاره شده: «ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ». (1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.