پاسخ اجمالی:
پیامبر(ص) در «حجة الوداع» نشانه های آخر الزمان را این گونه بیان می فرماید: «از نشانه هاى قیامت، تضییع نماز، پیروى از شهوات، تمایل به هواپرستى، گرامى داشتن ثروتمندان، فروختن دین به دنیا است. در این هنگام، طولى نمى کشد که فریادى از زمین برمى خیزد، سپس در این مدت زمین را مى شکافند و زمین پاره هاى دل خود را بیرون مى افکند، فرمود: منظورم طلا و نقره است، سپس گفت: در آن روز، دیگر طلا و نقره اى به درد نمى خورد (و فرمان الهى فرا مى رسد) این است معنى سخن پروردگار: «فَقَدْ جاءَ اَشْراطُها»».
پاسخ تفصیلی:
یکى از مشروح ترین و جامع ترین احادیث در مورد نشانه هاى قیامت (آخر الزمان)، حدیثى است که «ابن عباس» از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) در داستان «حجة الوداع» نقل کرده، که بسیارى از مسائل را به ما مى آموزد، و حاوى نکات فراوانى است، و روى همین جهت، تمام آن را ذیلاً مى آوریم:
او مى گوید: «ما با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در «حجة الوداع» بودیم (حجة الوداع آخرین حجى است که پیامبر در سال آخر عمر خود به جا آورد) حضرت حلقه در خانه «کعبه» را گرفت و رو به ما کرده، فرمود: آیا شما را از «اشراط الساعة» آگاه کنم؟ ـ و «سلمان» در آن روز، از همه به پیامبر(صلى الله علیه وآله) نزدیک تر بود ـ عرض کرد: آرى، اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)!
فرمود: از نشانه هاى قیامت، تضییع نماز، پیروى از شهوات، تمایل به هواپرستى، گرامى داشتن ثروتمندان، فروختن دین به دنیا است، و در این هنگام است که قلب مؤمن، از این همه زشتى ها که مى بیند، و توانائى بر تغییر آن را ندارد، در درونش آب مى شود، چنان که نمک در آب.
«سلمان» گفت: آیا چنین امرى واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم به دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان، زمامدارانى ظالم، وزرائى فاسق، کارشناسانى ستمگر، و امنائى خائن بر مردم حکومت مى کنند.
«سلمان» پرسید: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام زشتى ها زیبا، و زیبائى ها زشت مى شود، امانت به خیانتکار سپرده مى شود، و امانتدار خیانت مى کند، دروغگو را تصدیق مى کنند و راستگو را تکذیب!.
«سلمان» سؤال مى کند: آیا چنین چیزى واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به کسى که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن روز، حکومت به دست زنان و مشورت با بردگان خواهد بود، کودکان بر منابر مى نشینند، دروغ، ظرافت، و زکات، غرامت، و بیت المال، غنیمت محسوب مى شود!.
مردم به پدر و مادر بدى مى کنند و به دوستانشان نیکى، و ستاره دنباله دار در آسمان ظاهر مى شود.
«سلمان» پرسید: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان زن با شوهرش شریک تجارت مى شود (و هر دو تمام تلاش خود را در بیرون خانه و براى ثروت اندوزى به کار مى گیرند) باران کم، و صاحبان کرم، خسیس، و تهى دستان حقیر شمرده مى شوند. در آن هنگام بازارها به یکدیگر نزدیک مى گردد، یکى مى گوید: چیزى نفروختم، و دیگرى مى گوید: سودى نبردم، و همه زبان به شکایت و مذمت پروردگار، مى گشایند!.
«سلمان» پرسید: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان اقوامى به حکومت مى رسند، که اگر مردم سخن بگویند، آنها را مى کشند، و اگر سکوت کنند، همه چیزشان را مباح مى شمرند، اموال آنها را غارت و احترامشان را پایمال، و خون هایشان را مى ریزند، و دل ها را پر از عداوت و وحشت مى کنند، و همه مردم را ترسان و خائف و مرعوب مى بینى!.
«سلمان» عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، چیزى از مشرق چیزى از مغرب مى آورند (قوانینى از شرق و قوانینى از غرب) و امت من، متلوّن مى گردد! واى در آن روز بر ضعفاى امت از آنها، و واى بر آنها از عذاب الهى، نه بر صغیر رحم مى کنند، نه احترام به کبیر مى گذارند، و نه گنهکارى را مى بخشند، بدن هایشان همچون آدمیان است، اما قلوبشان قلوب شیاطین!.
«سلمان» گفت: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان، مردان به مردان قناعت مى کنند، و زنان به زنان، و بر سر پسران به رقابت برمى خیزند، همان گونه که براى دختران در خانواده هایشان!. مردان، خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان مى کنند، و زنان بر زین سوار مى شوند (و به خودنمائى مى پردازند) بر آنها لعنت خدا باد!.
«سلمان» عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان، به تزیین مساجد مى پردازند، آن چنان که معابد یهود و نصارا را تزیین مى کنند، قرآن ها را مى آرایند (بى آنکه به محتواى آن عمل کنند) مناره هاى مساجد طولانى، و صفوف نمازگزاران فراوان، اما دل ها نسبت به یکدیگر دشمن و زبان ها مختلف است!.
«سلمان» گفت: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، پسران امت مرا با طلا تزیین مى کنند، و لباس هاى ابریشمین حریر و دیباج مى پوشند، و از پوست هاى پلنگ براى خود لباس تهیه مى کنند!.
«سلمان» عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، زنا آشکار مى گردد، معاملات با غیبت و رشوه انجام مى گیرد، دین را فرو مى نهند، و دنیا را برمى دارند.
«سلمان» گفت: آیا این امر شدنى است اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، طلاق فزونى مى گیرد، و حدى براى خدا اجرا نمى شود، اما با این حال، به خدا ضرر نمى زنند (خودشان زیان مى بینند).
«سلمان» گفت: آیا این شدنى است اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، زنان خواننده، و آلات لهو و نوازندگى آشکار مى شود، و اشرار امتم به دنبال آن مى روند.
«سلمان» گفت: آیا این شدنى است اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، اغنیاى امتم براى تفریح به «حج» مى روند، و طبقه متوسط، براى تجارت، و فقراى آنها براى ریا و تظاهر! در آن زمان اقوامى پیدا مى شوند که قرآن را براى غیر خدا، فرا مى گیرند، و با آن همچون آلات لهو، رفتار مى کنند، و اقوامى روى کار مى آیند که براى غیر خدا، علم دین فرا مى گیرند، فرزندان نامشروع فراوان مى شود، و قرآن را به صورت غنا مى خوانند، و براى دنیا بر یکدیگر سبقت مى گیرند.
«سلمان» عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! این در زمانى است که، پرده هاى حرمت دریده مى شود، گناه فراوان، بدان بر نیکان مسلط مى گردند، دروغ زیاد مى شود، لجاجت آشکار، و فقر فزونى مى گیرد، و مردم با انواع لباس ها بر یکدیگر فخر مى فروشند، باران هاى بى موقع مى بارد، قمار و آلات موسیقى را جالب مى شمرند، و امر به معروف و نهى از منکر را زشت مى دانند.
به گونه اى که مؤمن در آن زمان، از همه امت خوارتر است، قاریان قرآن و عبادت کنندگان، پیوسته به یکدیگر بدگوئى مى کنند، و آنها را در ملکوت آسمان ها افرادى پلید و آلوده مى خوانند.
«سلمان» عرض کرد: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، ثروتمند رحمى بر فقیر نمى کند، تا آنجا که نیازمندى در میان جمعیت به پا مى خیزد و اظهار حاجت مى کند، و هیچ کس چیزى در دست او نمى نهد!.
«سلمان» گفت: آیا این امر شدنى است اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!
فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام، «رویبضة» سخن مى گوید!.
«سلمان» عرض کرد: پدر و مادرم فدایت باد اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)! «رویبضة» چیست؟
فرمود: کسى درباره امور مردم سخن مى گوید، که هرگز سخن نمى گفت (و کسى اظهار نظر مى کند که مجال اظهار نظر به او نمى دادند).
در این هنگام، طولى نمى کشد که فریادى از زمین برمى خیزد، آن چنان که هر گروهى خیال مى کنند، این فریاد در منطقه آنها است.
باز مدتى که خدا مى خواهد، به همان حال مى مانند، سپس در این مدت زمین را مى شکافند و زمین پاره هاى دل خود را بیرون مى افکند، فرمود: منظورم طلا و نقره است، سپس به ستون هاى مسجد با دست مبارکش اشاره کرد، گفت: همانند اینها! و در آن روز، دیگر طلا و نقره اى به درد نمى خورد (و فرمان الهى فرا مى رسد) این است معنى سخن پروردگار: «فَقَدْ جاءَ اَشْراطُها». (1)، (2)، (3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.