پاسخ اجمالی:
از جمع میان آیات و روایات برمی آید که «دابّة الأرض» انسانى است بسیار فعال، که مشخص کننده خط حق و باطل، و جدا کننده ی مؤمن و منافق و کافر از یکدیگر است، انسانى که در آستانه رستاخیز، ظاهر مى شود و خود یکى از آیات عظمت پروردگار است.
پاسخ تفصیلی:
«دابّه» به معنى «جنبنده» و «أرض» به معنى «زمین» است، و بر خلاف آنچه بعضى مى پندارند، «دابّه» تنها به جنبندگان غیر انسان اطلاق نمى شود، بلکه مفهوم وسیعى دارد که انسان ها را نیز در بر مى گیرد، چنان که در آیه 6 سوره «هود» مى خوانیم: «وَ ما مِنْ دَابَّة فِی الأَرْضِ إِلاّ عَلَى اللّهِ رِزْقُها»؛ (هیچ جنبنده اى در زمین نیست مگر این که روزى او بر خدا است).
در روایات اسلامى و سخنان مفسرین، بحث هاى زیادى در این زمینه دیده مى شود که در یک جمع بندى مى توان آن را در دو تفسیر خلاصه کرد:
1 ـ گروهى آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیر عادى از غیر جنس انسان با شکلى عجیب دانسته اند، و براى آن عجائبى نقل کرده اند که: شبیه خارق عادات و معجزات انبیاء است.
این جنبنده، در آخر الزّمان ظاهر مى شود، از کفر و ایمان سخن مى گوید، منافقین را رسوا مى سازد و بر آنها علامت مى نهد.
2 ـ جمعى دیگر به پیروى از روایات متعددى که در این زمینه وارد شده او را یک انسان مى دانند، یک انسان فوق العاده، یک انسان متحرک و جنبنده و فعال که یکى از کارهاى اصلیش جدا ساختن صفوف مسلمین از منافقین و علامت گذارى آنها است.
حتى از پاره اى از روایات استفاده مى شود که: عصاى موسى(علیه السلام) و خاتم سلیمان(علیه السلام) با او است، و مى دانیم: عصاى موسى(علیه السلام)، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سلیمان(علیه السلام)، رمز حکومت و سلطه الهى است، و به این ترتیب، او یک انسان قدرتمند و افشاگر است!
در حدیثى از «حذیفه» از پیامبر(صلى الله علیه وآله) در توصیف «دابّة الأرض» چنین آمده است: «لا یُدْرِکُها طالِبٌ وَ لا یَفُوتُها هارِبٌ فَتَسِمُ الْمُؤْمِنَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ، وَ تَکْتُبُ بَیْنَ عیْنَیْهِ مُؤْمِنٌ وَ تَسِمُ الْکافِرَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ تَکْتُبُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ کافِرٌ، وَ مَعَها عَصا مُوسى وَ خاتَمُ سُلَیْمانَ»؛ (او به قدرى نیرومند است که هیچ کس به او نمى رسد و کسى از دست او نمى تواند فرار کند، در پیشانى مؤمن علامت مى گذارد و مى نویسد: «مؤمن» و در پیشانى کافر علامت مى گذارد و مى نویسد: کافر! با او عصاى موسى و انگشتر سلیمان است). (1)
و در روایات متعددى بر شخص امیرمؤمنان على(علیه السلام) تطبیق شده است:
در تفسیر «على بن ابراهیم» از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «مردى به «عمار یاسر» گفت: آیه اى در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است، «عمار» گفت: کدام آیه؟ گفت: آیه «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ»(2) این کدام جنبنده است؟
عمار مى گوید: به خدا سوگند! من روى زمین نمى نشینم، غذائى نمى خورم، و آبى نمى نوشم تا دابة الأرض را به تو نشان دهم! سپس همراه آن مرد، به خدمت على(علیه السلام) آمد، در حالى که غذا مى خورد، هنگامى که چشم امام(علیه السلام) به عمار افتاد، فرمود: بیا، عمار آمد و نشست و با امام(علیه السلام) غذا خورد.
آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباورى به این صحنه مى نگریست، چرا که «عمار» به او قول داده بود و قسم خورده بود، تا به وعده اش وفا نکند غذا نخورد، گوئى قول و قسم خود را فراموش کرده است.
هنگامى که «عمار» برخاست و با على(علیه السلام) خداحافظى کرد، آن مرد رو به او کرده گفت: عجیب است تو سوگند یاد کردى که غذا نخورى و آب ننوشى و بر زمین ننشینى مگر این که «دابة الأرض» را به من نشان دهى؟
عمار در جواب گفت: «أَرَیْتُکَها اِنْ کُنْتَ تَعْقِلْ!»؛ (من او را به تو نشان دادم اگر مى فهمیدى!)، (3)
در یک جمع بندى به اینجا مى رسیم: از یکسو واژه «دابه» بیشتر در غیر انسان ها به کار مى رود، (هر چند در قرآن کراراً در مفهوم اعم و یا در مورد انسان ها استعمال شده) از سوى دیگر، قرائن متعدد در خود آیه وجود دارد و روایات فراوانى در تفسیر آیه وارد شده است که نشان مى دهد: منظور از «دابة الارض» در اینجا انسانى است با ویژگى هائى که در بالا ذکر کردیم، انسانى است بسیار فعال، مشخص کننده خط حق و باطل، مؤمن و منافق و کافر، انسانى است که در آستانه رستاخیز، ظاهر مى شود و خود یکى از آیات عظمت پروردگار است. (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.