پاسخ اجمالی:
طبق آیه 1 سوره اسراء و آیه 13 تا 18 سوره نجم و روایات متعدد، معراج بعد از سیر از مکه به مسجدالاقصی و در همان شب صورت گرفته و در بیداری و به صورت جسمانی بوده و در سال دهم بعثت، شب 27 رجب و یا سال دوازدهم، شب 17 رمضان بوده است.
پاسخ تفصیلی:
در دو سوره از سوره هاى قرآن، به این مسأله اشاره شده است:
نخست، سوره «اسراء» در آیه یک، که تنها بخش اول این سفر را بیان مى کند (یعنى سیر از مکّه و مسجد الحرام به مسجد اقصى و بیت المقدس). خداوند مى فرماید: (منزّه است آن خداوندى که بنده اش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد اقصى که گرداگردش را پر برکت ساخته ایم، برد)؛ «سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ».
این سیر شبانه خارق العاده (به خاطر آن بود که: بخشى از آیات عظمت خود را به او نشان دهیم)؛ «لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا».
و در پایان اضافه مى کند: (چرا که خداوند شنوا و بینا است)؛ «إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ».
دیگر، در سوره «نجم» طى شش آیه، از آیه 13 تا 18 که قسمت دوم «معراج»، یعنى سیر آسمانى آمده است، آنجا که مى فرماید:«وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى * عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى * إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ ما یَغْشى * ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى * لَقَدْ رَأى مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى»
خلاصه مفاد این شش آیه چنین است: پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى دومین بار، فرشته وحى «جبرئیل» را به صورت اصلى، مشاهده و ملاقات کرد (مرتبه اول در آغاز نزول وحى در کوه «حرا» بود).
این ملاقات در نزد بهشت جاویدان صورت گرفت.
پیغمبر(صلى الله علیه وآله) در مشاهده این منظره، دچار خطا و اشتباه نشد.
آیات و نشانه هاى بزرگى را از عظمت خدا مشاهده کرد.
این آیات، که به گفته اکثر مفسران، از «معراج» سخن مى گوید، نیز نشان مى دهد: این حادثه در بیدارى اتفاق افتاده است، مخصوصاً جمله «ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى»؛ (چشم پیامبر دچار خطا، انحراف و طغیان نشد) گواه دیگر بر این موضوع است.
از نظر حدیث، روایات بسیار زیادى در زمینه مسأله معراج، در کتب معروف اسلامى نقل شده که بسیارى از علماى اسلام تواتر یا شهرت آن را تصدیق کرده اند، به عنوان نمونه:
فقیه و مفسر بزرگ «شیخ طوسى» در تفسیر «تبیان» ذیل آیه مورد بحث، چنین مى گوید: «علماى شیعه، معتقدند: خداوند در همان شبى که پیامبرش را از «مکّه» به «بیت المقدس» برد، او را به سوى آسمان ها عروج داد، و آیات عظمت خود را در آسمان ها به او ارائه فرمود، و این در بیدارى بود، نه در خواب».
مفسر عالیقدر مرحوم «طبرسى» در تفسیر خود «مجمع البیان»، ذیل آیات سوره «نجم» چنین مى گوید:
«مشهور در اخبار ما این است که: خداوند پیامبر را با همین جسم در حال بیدارى و حیات، به آسمان ها برد و اکثر مفسران را نیز عقیده همین است».
محدّث شهیر «علامه مجلسى» در «بحار الانوار» مى گوید: «سیر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) از مسجد الحرام به بیت المقدس، و از آنجا به آسمان ها، از جمله مطالبى است که آیات و احادیث متواتر شیعه و سنى، بر آن دلالت دارد، و انکار امثال این مسائل یا تأویل و توجیه آن به معراج روحانى، یا خواب دیدن پیامبر، ناشى از عدم اطلاع از اخبار ائمه هدى و یا ضعف یقین است».
آن گاه اضافه مى کند: «اگر بخواهیم اخبارى را که در این باره رسیده جمع آورى کنیم کتاب بزرگى خواهد شد».(1)
از میان دانشمندان اهل تسنن «منصور على ناصف»، از علماى معاصر، از دانشمندان «الازهر» و نویسنده کتاب معروف «التاج»، در کتاب خود احادیث معراج را جمع آورى کرده است.
«فخر رازى»، مفسر معروف در ذیل آیه مورد بحث، پس از ذکر یک رشته استدلالات عقلى بر امکان وقوع معراج، مى گوید:
«از نظر حدیث، احادیث معراج از روایات مشهوره است که در کتب صحاح اهل سنت، نقل شده، و مفاد آنها سیر پیامبر(صلى الله علیه وآله) از مکّه به بیت المقدس و از آنجا به آسمان ها است».
«شیخ عبد العزیز بن عبد الله بن باز»، رئیس ادارات «بحوث علمیه و افتاء و دعوت و ارشاد» از علماى متعصّب وهابى معاصر، در کتاب «التحذیر من البدع» مى گوید:
«شکّ نیست که اسراء و معراج از نشانه هاى بزرگى است که دلالت بر صدق پیامبر(صلى الله علیه وآله) و بلندى مقام و منزلت او مى کند».
تا آنجا که مى گوید: «اخبار متواتر از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که خدا او را به آسمان ها برد و درهاى آسمان را به روى او گشود».(2)
ذکر این نکته، کاملاً ضرورت دارد که: در لابلاى روایات «معراج»، احادیث مجعول یا ضعیفى به چشم مى خورد که به هیچ وجه قابل قبول نیست.
لذا مفسر بزرگ مرحوم «طبرسى» ذیل آیه 1 سوره «اسراء»، احادیث معراج را به چهار گروه تقسیم کرده است:
1 ـ روایاتى که به حکم تواتر، قطعى است، مانند اصل موضوع معراج.
2 ـ احادیثى که قبول آنها هیچ مانع عقلى ندارد، و در روایات به آن تصریح شده است، مانند مشاهده بسیارى از آیات عظمت خدا در پهنه آسمان.
3 ـ روایاتى که با ضوابط و اصولى که در دست داریم، مخالف است ولى مى توان آنها را توجیه کرد، مانند احادیثى که مى گوید: پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آسمان ها جمعى را در بهشت و گروهى را در دوزخ دید که باید گفت: منظور مشاهده صفات بهشتیان و دوزخیان بوده است (یا بهشت و دوزخ برزخى).
4 ـ روایاتى که مشتمل بر امور نامعقول و باطل مى باشد، و وضع آنها گواه روشنى بر ساختگى بودن آنها است، مانند روایاتى که مى گوید: پیامبر(صلى الله علیه وآله) خدا را آشکارا دید، با او سخن گفت و با او نشست، که با هیچ منطقى سازگار نمى باشد، بلکه مخالف دلیل عقل و نقل است، و بدون شک این گونه روایات، مجعول است.
در مورد تاریخ وقوع معراج، در میان مورخان اسلامى اختلاف نظر است:
بعضى آن را در سال دهم بعثت، شب بیست و هفتم ماه «رجب» دانسته.
بعضى آن را در سال دوازدهم شب 17 ماه «رمضان».
و بعضى آن را در اوائل بعثت ذکر کرده اند، ولى اختلاف در تاریخ وقوع آن، مانع از اتفاق در اصل وقوع آن نیست.
ذکر این نکته نیز لازم است که: این تنها مسلمین نیستند که عقیده به معراج دارند، این عقیده در میان پیروان ادیان دیگر، کم و بیش وجود دارد از جمله: در مورد حضرت «عیسى»(علیه السلام) به صورت سنگین ترى دیده مى شود، چنان که در «انجیل مرقس» باب 6، و «انجیل لوقا» باب 24، و «انجیل یوحنا» باب 21، مى خوانیم که: «عیسى» پس از آن که به دار آویخته، کشته و دفن شد، از مردگان برخاست و چهل روز در میان مردم زندگى کرد، سپس به آسمان ها صعود نمود (و به معراج همیشگى رفت).
ضمناً، از بعضى از روایات اسلامى نیز استفاده مى شود که: بعضى از پیامبران پیشین نیز داراى معراج بوده اند.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.