پاسخ اجمالی:
علم پیامبران نسبت به امور غیبى متکى به علم و اراده پروردگار است؛ آنجا که خدا بخواهد آنها مى دانند، هر چند مربوط به دورترین نقاط جهان باشد، مانند رعد و برق آسمان که لحظه ای بیابان تاریک را روشن می کند؛ لذا جاى تعجب نیست که روزى بنا به مشیت الهى، براى آزمودن یعقوب، از حوادث کنعان بى خبر باشد، و روز دیگر که دوران محنت و آزمون به پایان مى رسد، از مصر بوى پیراهنش را احساس کند.
پاسخ تفصیلی:
علم پیامبران نسبت به امور غیبى متکى به علم و اراده پروردگار است؛ آنجا که خدا بخواهد آنها مى دانند، هر چند مربوط به دورترین نقاط جهان باشد.
پیامبران را از این نظر مى توان به مسافرانى تشبیه کرد که در یک شب تاریک و ظلمانى از بیابانى که ابرها آسمان آن را فرا گرفته است مى گذرند، لحظه اى برق در آسمان مى زند و تا اعماق بیابان را روشن مى سازد، و همه چیز در برابر چشم این مسافران روشن مى شود، اما لحظه اى دیگر خاموش مى شود و تاریکى همه جا را فرا مى گیرد به طورى که هیچ چیز به چشم نمى خورد.
شاید حدیثى که از امام صادق در مورد علم امام نقل شده، نیز اشاره به همین معنى باشد، آنجا که مى فرماید: «جَعَلَ الّلهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الامامِ عَمُوداً مِنْ نُور یَنْظُرُ الّلهُ بِهِ الَى الامامُ وَ یَنْظُرُ الامامِ بِهِ الَیْهِ فَاذا أرادَ عِلْمَ شَىْ ء نَظَرَ فِى ذلِکَ النُّورِ فَعَرَفَهُ»: (خداوند در میان خودش و امام و پیشواى خلق، ستونى از نور قرار داده که خداوند از این طریق به امام مى نگرد و امام نیز از این طریق به پروردگارش، و هنگامى که بخواهد چیزى را بداند در آن ستون نور نظر مى افکند و از آن آگاه مى شود).(1)
و شعر معروف «سعدى» در دنباله نیز ناظر به همین بیان و همین گونه روایات است:
بگفت احوال ما «برق جهان» است *** گهى پیدا و دیگر دم نهان است
گهى بر طارم اعلا نشینیم *** گهى تا پشت پاى خود نبینیم
«جهان» در اینجا به معنى جهنده است، و «برق جهان» یعنى برق جهنده آسمان.
و با توجه به این واقعیت، جاى تعجب نیست که روزى بنابه مشیت الهى، براى آزمودن «یعقوب»، از حوادث «کنعان» که در نزدیکیش مى گذرد بى خبر باشد، و روز دیگر که دوران محنت و آزمون به پایان مى رسد، از «مصر» بوى پیراهنش را احساس کند.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.