پاسخ اجمالی:
گنجى که حضرت خضر(ع) در جریان همراهی موسی(ع) با خود، اصرار بر حفظش داشت، در بعضی از روایات به لوحی که کلمات حکمت آمیز بر آن نوشته بود و در بعضی دیگر به لوحی از طلا تفسیر شده که با هم منافاتی ندارند.
پاسخ تفصیلی:
از جمله سؤالاتى که پیرامون داستان موسى و خضر به وجود آمده، این است که: اصولاً گنجى را که دوست عالم موسى اصرار بر نهفتنش داشت چه بود؟ وانگهى چرا آن مرد با ایمان، یعنى پدر یتیمان چنین گنجى اندوخته بود؟!
بعضى گفته اند: این گنج در حقیقت بیش از آنچه جنبه مادى داشته، جنبه معنوى داشت، این گنج طبق بسیارى از روایات شیعه و اهل تسنن، لوحى بوده که بر آن کلمات حکمت آمیزى نقش شده بود.
و در این که: این کلمات حکمت آمیز چه بوده؟ در میان مفسران گفتگو است.
در کتاب «کافى» از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده: این گنج طلا و نقره نبود، تنها لوحى بود که چهار جمله بر آن ثبت بود: «لا إِلهَ إِلاَّ الله مَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ لَمْ یَضْحَکْ سِنَّهُ وَ مَنْ أَیْقَنَ بِالْحِسابِ لَمْ یَفْرَحْ قَلْبُهُ وَ مَنْ أَیْقَنَ بِالْقَدَرِ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ الله»؛ (معبودى جز الله نیست، کسى که به مرگ ایمان دارد (بیهوده) نمى خندد، کسى که یقین به حساب الهى دارد (و در فکر مسئولیت هاى خویش است) خوشحالى نمى کند، و کسى که یقین به مقدرات الهى دارد جز از خدا نمى ترسد).(1)
ولى، در بعضى دیگر از روایات آمده، لوحى از طلا بود، و به نظر مى رسد این دو با هم منافات ندارد; زیرا هدف روایت اول، این است که: انبوهى از درهم و دینار ـ آن چنان که از مفهوم گنج به ذهن مى آید ـ نبوده است.
و به فرض که ما ظاهر کلمه «کنز»(2) را بگیریم، و به معنى اندوخته اى از زر و سیم تفسیر کنیم، باز مشکلى ایجاد نمى کند; زیرا آن گنجى ممنوع است که انسان مقدار قابل ملاحظه اى از اموال گرانقیمت را براى مدتى طولانى اندوخته کند، در حالى که در جامعه نیاز فراوان به آن باشد.
اما اگر فى المثل براى حفظ مال، مالى که در گردش معامله است، یک یا چند روز آن را در زیر زمین مدفون کنند (آن چنان که در زمان هاى گذشته بر اثر ناامنى معمول بوده، که حتى براى یک شب هم اموال خود را گاهى دفن مى کردند) و سپس صاحب آن بر اثر حادثه اى از دنیا برود چنین گنجى هرگز نمى تواند مورد ایراد باشد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.