پاسخ اجمالی:
علاوه بر مقام «نبوت و رسالت» مقام «امامت» نیز به پیامبران داده شده است. پیامبران در مقام نبوت و رسالت تنها فرمان حق را دریافت مى کنند، و به مردم ابلاغ مى کنند، ابلاغى توأم با بشارت و انذار. اما در مرحله «امامت» این برنامه هاى الهى را به مرحله اجرا در مى آورند. ویژگی بارز همه آنها عبادت خالصانه برای خداوند است. به آنها انجام کار خیر و همچنین برپا داشتن نماز و اداى زکات وحى شده است.
پاسخ تفصیلی:
پاسخ این سؤال در آیه 73 سوره «انبیاء» آمده است. خداى متعال در این آیه به مقام امامت و رهبرى پیامبران بزرگ و بخشى از صفات برجسته و برنامه هاى مهم و پر ارزش آنها به طور جمعى اشاره مى کند. نخست مى فرماید: (ما آنها را امام و رهبر مردم قرار دادیم)؛ «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً».
یعنى علاوه بر مقام «نبوت و رسالت» مقام «امامت» را نیز به آنها دادیم، امامت آخرین مرحله سیر تکاملى انسانى است که به معنى رهبرى همه جانبه مادى و معنوى، ظاهرى و باطنى، جسمى و روحى مردم است.
فرق نبوت و رسالت، با امامت این است که: پیامبران در مقام نبوت و رسالت تنها فرمان حق را دریافت مى کنند، از آن خبر مى دهند و به مردم ابلاغ مى کنند، ابلاغى توأم با بشارت و انذار.
اما در مرحله «امامت» این برنامه هاى الهى را به مرحله اجرا در مى آورند خواه از طریق تشکیل حکومت عدل بوده باشد یا بدون آن، در این مرحله آنها مربّى اند، مجرى احکام و برنامه ها، پرورش دهنده انسان ها، و به وجود آورنده محیطى پاک و منزه و انسانى.
در حقیقت، مقام امامت مقام تحقق بخشیدن به تمام برنامه هاى الهى است، به تعبیر دیگر، ایصال به مطلوب و هدایت تشریعى و تکوینى است.
امام، از این نظر درست به خورشید مى ماند که با اشعه خود موجودات زنده را پرورش مى دهد.(1)
در مرحله بعد، فعلیت و ثمره این مقام را بازگو مى کند: (آنها به فرمان ما هدایت مى کردند)؛ «یَهْدُونَ بِأَمْرِنا».
نه تنها هدایت، به معنى راهنمائى و ارائه طریق که آن در نبوت و رسالت وجود دارد، که به معنى دستگیرى کردن و رساندن به سر منزل مقصود (البته براى آنها که آمادگى و شایستگى دارند).
سومین و چهارمین و پنجمین موهبت و ویژگى آنها این بود که: (ما به آنها انجام کار خیر و همچنین برپا داشتن نماز و اداى زکات را وحى کردیم)؛ «وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ».
این وحى، مى تواند وحى تشریعى بوده باشد، یعنى ما انواع کارهاى خیر و اداى نماز و اعطاى زکات را در برنامه هاى دینى آنها گنجانیدیم، و نیز مى تواند وحى تکوینى باشد، یعنى به آنها توفیق، توان و جاذبه معنوى براى انجام این امور بخشیدیم.
البته هیچ یک از این امور، جنبه اجبارى و اضطرارى ندارد بلکه تنها آمادگى ها و زمینه ها است که بدون اراده و خواست خود آنها، هرگز به نتیجه نمى رسد.
ذکر «اقامه صلوة و اداء زکات» بعد از «فعل خیرات»، به خاطر اهمیت این دو برنامه است که نخست به طور عام در جمله «وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ» و بعد به طور خاص بیان شده است.
و در آخرین قسمت به مقام «عبودیت» آنها اشاره کرده، مى گوید: (آنها همگى فقط ما را عبادت مى کردند)؛ «وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ».(2)
ضمناً تعبیر به «کانُوا» که دلالت بر سابقه مستمر در این برنامه دارد شاید اشاره به این باشد که آنها حتى قبل از رسیدن به مقام نبوت و امامت، مردانى صالح، موحّد و شایسته بوده اند و در پرتو همین برنامه ها، خداوند مواهب تازه اى به آنها بخشیده است.
این نکته نیز لازم به یادآورى است که جمله «یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» در حقیقت وسیله شناخت امامان و پیشوایان حق، در برابر رهبران و پیشوایان باطل است که معیار کار آنها بر هوس هاى شیطانى است.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: امام در قرآن مجید دو گونه است در یک جا خداوند مى فرماید: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا»؛ یعنى به امر خدا نه به امر مردم، امر خدا را بر امر خودشان مقدم مى شمرند، و حکم او را برتر از حکم خود قرار مى دهند.
ولى در جاى دیگر مى فرماید: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النّارِ»؛ (ما آنها را پیشوایانى قرار دادیم که دعوت به دوزخ مى کنند).
فرمان خود را بر فرمان پروردگار مقدم مى شمرند، حکم خویش را قبل از حکم او قرار مى دهند، و مطابق هوس هاى خود و بر ضد کتاب اللّه عمل مى نمایند.(3)
و این است معیار و محک براى شناسائى امام حق از امام باطل.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.