پاسخ اجمالی:
قرآن برخلاف سایر کتب آسمانی از تحریف مصون مانده زیرا قرآن کتابى بود که با شؤون اصلى زندگى مسلمانان مانند سیاست و اقتصاد و حتی آداب معاشرت آنها تماس داشت، و در همه حوادث روزمرّه اوّل به قرآن مراجعه مى شد؛ لذا کمترین تحریف در آن عکس العمل مسلمانان را درپی داشت. همچنین تاکید فوق العاده پیامبر(ص) و اهتمام ویژه مسلمانان بر حفظ و کتابت و قرائت قرآن، احتمال تحریف را از بین می برد. ضمن اینکه در آیاتی از قرآن به حفظ آن از تحریف اشاره شده و علما نیز بر این مسئله اجماع دارند.
پاسخ تفصیلی:
باید توجّه داشت که زمزمه تحریف قرآن مجید بیشتر از طرف مسیحى ها و یهودى ها ساز شده است؛ چون به شهادت مسلّم تاریخ، کتب آسمانى این دو قوم با گذشت زمان، دستخوش تحریف و تغییر گشته و اعتبار و ارزش اصلى خود را از دست داده است. اینها کوشش مى کنند که قرآن کریم را نیز به شایعه تحریف آلوده سازند!
تاریخ گواهى قطعى مى دهد که نسخه هاى «تورات» بارها در جریان حوادث مختلف تاریخى - خصوصاً در حمله بخت النّصر به یهود - از میان رفته و عدّه اى از رجال مذهبى یهود آن را بعداً به رشته تحریر درآورده اند.(1)
همان طور که تاریخ گواهى مى دهد، انجیل چهارگانه سال ها پس از حضرت مسیح(علیه السلام) به وسیله عدّه اى به رشته تحریر در آمده و بدین ترتیب از انجیلى که به صورت یک کتاب آسمانى بر حضرت عیسى(علیه السلام) نازل شده نشانى در دست نیست.(2)
کسانى که پایه تمام معارف و اصول مذهبى خود را، براساس کتاب هایى گذاشته اند که این چنین بى اعتبار و بى ارزش گشته است مایلند قرآن را نیز به همان سرنوشت مبتلا سازند و بگویند قرآن هم با گذشت زمان دستخوش تحریف شده است.
در حالى که وضع جمع آورى و نگهدارى قرآن کریم در تمام ادوار تاریخ اسلامى اصلا با تاریخ تورات و انجیل در ادوار یهودیّت و مسیحیّت قابل مقایسه نیست.
تاریخ نشان مى دهد که وضع قرآن کریم در هیچ کدام از ادوار اسلامى دچار ابهام و پیچیدگى نبوده است. در این باب باید به دو موضوع که پاسخ بسیارى از سؤالات است توجّه کنیم:
1- قرآن مجید کتابى بود که در همه شؤون زندگى اجتماعى مسلمانان، انقلابى ایجاد کرد. قرآن زندگى سابق آنها را در هم کوبید و به جاى آن یک زندگى نوین که براساس ایمان و اصول انسانى استوار بود به وجود آورد. بنابراین، قرآن کتابى بود که با شؤون اصلى زندگى مسلمانان تماس داشت، و آنها سیاست، اقتصاد، قوانین اخلاقى و حتّى آداب و رسوم معاشرت خانوادگى خود را از این کتاب آسمانى مى گرفتند. در شبانه روز پنج بار در نمازها با آن سر و کار داشتند و بالاخره در همه حوادث روزمرّه اوّل به قرآن و سپس به سنّت و روش پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مراجعه مى کردند.
در این صورت کتابى که تا این اندازه با زندگى مردم آمیخته و تا این حد مورد مراجعه و استفاده آنها بود، چگونه ممکن است در آن تحریفى واقع شود و افکار عوام یا خواص متوجّه آن نگردد.
احتمال این که در قرآن تحریف واقع شده و کسى متوجّه آن نگشته، به منزله این است که احتمال دهیم در قانون اساسى یک ملّت بزرگ دنیا تحریف واقع شود، ولى کسى متوجّه آن نگردد. آیا ممکن است موادّ قانون اساسى یک ملّت دستخوش تحریف شود، ولى مردم نفهمند و سر و صداى آن بلند نشود؟ نقش قرآن در زندگى اجتماعى مسلمانان به مراتب بیش از نقش یک قانون اساسى در زندگى ملّت هاى امروز بوده و بدین ترتیب چنان افکار متوجّه آن بود که اگر کمترین تحریف در آن واقع مى شد، مواجه با عکس العمل شدیدى مى گردید و اعتراض ها از هر ناحیه شروع مى شد.
2- تاریخ مربوط به جمع آورى قرآن چه در زمان پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و چه بعد از آن و اهمّیّت فوق العاده شدیدى که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان به حفظ و کتابت قرآن نشان مى دادند ثابت مى کند که حتّى کم شدن کلمه اى از قرآن کریم به هیچ وجه امکان نداشته است.
به شهادت تاریخ، در زمان پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) عدّه زیادى از مسلمانان دانشمند که تعداد آنان را تا چهل و سه نفر نوشته اند(3) به دستور آن حضرت هر آیه و یا سوره اى را به محض نزول مى نوشتند و این نوشته ها با اهتمام و کوشش هرچه تمامتر در میان مسلمین نگهدارى مى شد. معروف ترین آنها که اهتمامشان به نوشتن قرآن به مراتب بیش از دیگران بود حضرت على بن ابیطالب(علیه السلام) و زید بن ثابت بودند و بدین ترتیب از قرآن هایى که به وسیله این افراد نوشته مى شد نسخه هاى متعدّدى در میان مسلمانان وجود داشت که در قرائت و استفاده از قرآن مرجع شبانه روزى همه مسلمانان بود.
علاوه بر این، عدّه زیادى از مسلمانان، آیات و سوره هاى قرآن را حفظ کرده بودند. اینها در کار حفظ قرآن بسیار دقیق بودند و سعى داشتند حتّى کلمه اى از این کتاب آسمانى را فروگذار نکنند. این عدّه که به آنها «قاریان» گفته مى شد پیوسته مورد مراجعه و استفاده مردم در قرائت قرآن بودند.
موضوع اهتمام به نگهدارى و حفظ قرآن از تحریف، به اندازه اى در میان مسلمین زیاد بود که در زمان خلافت ابوبکر وقتى در جنگ «یمامه» عدّه زیادى از قاریان قرآن کشته شدند، مسلمانان تصمیم گرفتند توجّه بیشترى در حفظ قرآن به خرج دهند و به این منظور، همه نسخه هاى قرآن را در یک جا جمع آورى کرده و از این که کم و زیادى در آنها واقع شود جلوگیرى نمودند؛ و حفظ این نسخه ها بار دیگر بشدّت مورد توجّه قرار گرفت.
در زمان خلافت عثمان بن عفّان نیز چهار نسخه قرآن از روى نسخه هاى اولیّه تدوین و تهیّه گردید و به همه ایالات اسلامى ابلاغ شد که قرآن هاى خود را با این چهار نسخه تطبیق دهند و هنگام قرآن خواندن از آن تبعیّت نمایند.
توجّه مسلمانان و قاریان به حفظ و نگهدارى قرآن به حدّى بود که روزى میان «ابى بن کعب» و «عثمان» خلیفه وقت درباره آیه «وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لاَ یُنْفِقُونَها فِى سَبِیلِ اللَّهِ» اختلافى رخ داد، عثمان مدّعى بود که وحى الهى «اَلَّذین» است - بدون واو - و باید این کلمه (و) از نسخه هاى قرآن حذف گردد، ولى «ابى» مى گفت ما از رسول خدا این آیه را به همان طورى که در قرآنها موجود است شنیده ایم. بگو مگو میان هر دو نفر در گرفت. ناگهان، «ابى» با شدّت هرچه تمامتر گفت: «هرکس بخواهد این حرف را از قرآن بردارد، شمشیر بر شانه مى نهم و خون او را مى ریزم!» پافشارى «ابى» سبب شد که خلیفه حرف خود را پس بگیرد.
هرگاه تغییر یک حرف از قرآن داراى یک چنین ماجرایى بود، آیا مى توان گفت که قرآن دستخوش تحریف شده و آیاتى از آن حذف گردیده است؟
علاوه بر دو مطلب اساسى فوق، باید توجّه داشت که در آیات متعدّدى از قرآن کریم، مسئله عدم تحریف قرآن و این که این کتاب آسمانى از دستخوش تغییر و تبدیل مصون خواهد بود تصریح شده است؛ آنجا که مى فرماید: «اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ اِنَّا لَهُ لحَافِظُونَ»؛ (ما قرآن را نازل کردیم و بطور قطع نگهدار آنیم!)(4)
علما و دانشمندان اسلامى نیز در کتاب هاى تفسیر و کلام تصریح نموده اند که دانشمندان اسلامى اجماع دارند که در قرآن تحریفى واقع نشده است.
و اگر احیاناً در میان دانشمندان کسى پیدا شده که معتقد به موضوع تحریف بوده، بر اثر پاره اى از اخبار مجعوله بوده که بعضى از مغرضین در کتب احادیث وارد کرده اند و الاّ هیچ گونه قرینه اى در خود قرآن بر مدّعاى آنها وجود ندارد. بدیهى است این گونه اخبار از درجه اعتبار ساقط است و یا بر اثر اخبارى بوده که معنى و مفهوم واقعى آن را کشف نکرده اند.
به هر حال، جمعى از بزرگان و محقّقان ما در این باره کتابها نوشته اند و عدم امکان تغییر در قرآن را به طرز روشنى اثبات نموده اند. کسانى که نمى توانند از کتاب هاى عربى که در این باره نوشته شده استفاده کنند، مى توانند مشروح این بحث را در کتاب «برهان روشن» نوشته مرحوم حاج میرزا مهدى بروجردى مطالعه فرمایند.
اخبارى که بیان مى کند قرآنى نزد امیرمؤمنان(علیه السلام) وجود داشت که یا سایر قرآن ها فرق داشت، با مسأله «عدم تحریف قرآن» منافات ندارد؛ زیرا همان طور که دانشمندان گفته اند: قرآنى که امیرمؤمنان(علیه السلام) جمع آورى فرموده بودند، مشتمل بر شرح نزول آیات و تفسیرها و توضیحاتى بود که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) شنیده بودند و فرق آن با سایر قرآنها فقط در این قسمت بود نه در اصل متن قرآن.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.