رابطه تعیین مقدّرات در شب قدر، با تلاش و اختیار انسان؟!

اگر در شب قدر مقدّرات معیّن می گردد، پس تلاش و اختیار انسان در آینده، چه معنا و مفهومی دارد؟!

باید توجّه کرد که این مقدّرات و سرنوشت انسان بر اساس اسباب و عللی که «اراده و اختیار بشر» نیز جزئی از آن است، رقم می خورد؛ بنابراین، با وجود تلاش اختیاری انسان مقدراتش تقدیر می شود. ضمن اینکه بخشی از مقدّرات انسان غیر حتمی بوده و قابل تغییر است.

علت نام گذارى شب قدر به این نام؟

چرا شب قدر را شب قدر مى گویند؟

علت نام گذاری شب قدر این است که: همه مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین مى شود. یا این شب داراى شرافت عظیمى است. یا قرآن در این شب با تمام منزلتش بر رسول والا قدر و به وسیله فرشته صاحب قدر نازل شد. یا شبى است که مقدر شده قرآن در آن نازل شود. یا کسى که آن شب را احیا بدارد صاحب قدر و مقام مى شود و یا در آن شب، آن قدر فرشتگان نازل مى شوند که عرصه زمین بر آنها تنگ مى شود؛ چون تقدیر به معنى تنگ گرفتن نیز آمده. جمع میان آنها هم ممکن است؛ اما وجه اول با روایات هماهنگ و از همه مناسب تر است.

کسب روزی مقّدر، با تلاش و کوشش

آیا تلاش انسان در جهت کسب روزى، با مقدّر بودن آن منافات دارد؟

بعضى از افراد تنبل با اتکاء به آیه 6 سوره هود و برخی روایات، خیال مى کنند نیازی به تلاش برای کسب روزی نیست. چرا که روزى افراد مقدر شده و در هر حال به انسان مى رسد. اینان با این کار بهانه دست دشمنان می دهند تا مذهب را عاملی برای رکود اقتصادی و استثمار محرومان قرار دهند. درحالیکه سیره پیامبران و امامان تلاش برای رزق و روزی بوده است. پس روزىِ هر کس مقدّر شده اما مشروط به تلاش و کوشش، همانطور که هر کس اجلی دارد اما مشروط به پرهیز از خطر.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصّادق عليه السّلام :

اَللّهم ... وَ ارْحَمْ تِلْکَ الاَعْيُنَ الَّتى جَرَتْ دُمُوعُها رَحْمَةً لَنا وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْقُلُوبَ الَّتى جَزَعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنا وَ ارْحَمِ الّصَرْخَةَ الّتى کانَتْ لَنا.

بحارالانوار، ج 98، ص 8