عدل الهی در فقر منتهی به کفر

منظور از حدیث «كاد الفقر ان يكون كفراً» چیست؟ اگر عده ای بخاطر فقر و تنگدستی کافر شوند، آیا خداوند آنها را مجازات خواهد کرد؟

اولا: آنچه منظور پیامبر اکرم(ص) بوده «فقر روحی» است که مصداق کاملش «حرص» می باشد؛ به خصوص اگر بدانیم در این حدیث «فقر» در کنار «حسد» قرار گرفته و این می تواند دال بر این باشد که پیامبر اکرم(ص) در صدد بیان آثار برخی رذائل اخلاقی هستند. عبارت کامل حدیث چنین است: «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ‏ يَكُونَ‏ كُفْراً وَ كَادَ الْحَسَدُ أَنْ يَغْلِبَ الْقَدَرَ».
ثانیا: حتی اگر «فقر» در آن کلام نبوی اشاره به فقر مالی باشد، باز هم منظور این نیست که شخص فقیر وضعیتی «جبرگونه» برای کافر شدن دارد؛ بلکه منظور تنها این است که «فقر» مانند بسیاری از عوامل محیطی ای که بر رفتارهای انسان تاثیر منفی دارند، می تواند انسان را به سمت بدی بکشاند و می دانیم که اگر عوامل دیگر در تضاد با این نتیجه فقر وجود داشته باشند آن را کنترل می کنند. چنانکه همیشه اکثر ساکنان دنیا فقرا بودند؛ امّا همیشه در صف اول ایمان بوده اند. پس «فقر علت تامه کفر نیست» و نمی توان به بهانه آن از مسئولیّت اعمال و عقاید گریخت و فقر توجیه مناسبی برای کفر نیست.

اقسام علت

اقسام علت کدامند؟

علّت مفهوم گسترده و اقسام زيادى دارد؛ علّت تامه، عنى چيزى كه وقتى موجود شد معلول بلافاصله ايجاد خواهد شد، و علّت ناقصه يعنى چيزى كه براى رسيدن به معلول نياز به ضميمه كردن امور ديگرى دارد. هم چنین اقسام دیگر علت عبارتند از: علّت فاعلى، علت غايى، علت مادّى و علت صورى، که از اقسام علّت هستند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال على بن الحسين السجّاد عليه السّلام :

اَيُّما مُؤ مِنٍ دَمِعَتْ عَيْناهُ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ وَ مَنْ مَعَه حَتّى يَسيلَ عَلى خَدَّيْهِ بَوَّاءَهُ اللّهُ فىِ الْجَنَّةِ غُرَفاً.

هر مؤ منى که چشمانش براى کشته شدن حسين بن على عليه السّلام و همراهانش اشکبار شود و اشک بر صورتش جارى گردد، خداوند او را در غرفه هاى بهشتى جاى مى دهد.

ينابيع الموده ، ص 429