علت نام گذاری حضرت فاطمه(س) به «بتول»؟
چرا حضرت فاطمه(س) بتول نامیده شدند؟
حضرت زهرا(س) بخاطر عفاف و فضیلت و زیبایی کامل و حسب ممتازی که از زنان تمامی امت داشت یا برکناری آن حضرت از دنیا یا برکناری از نجاست و عادت ماهانه، به ایشان بتول گفته شده است.
حضرت زهرا(س) بخاطر عفاف و فضیلت و زیبایی کامل و حسب ممتازی که از زنان تمامی امت داشت یا برکناری آن حضرت از دنیا یا برکناری از نجاست و عادت ماهانه، به ایشان بتول گفته شده است.
حضرت رسول اکرم(ص) علاقه فراوانی به حضرت زهرا(س) داشتند به گونه ای در مسافرت، ایشان آخرین کسی بودند که با او خداحافظی می کردند و در بازگشت اولین کسی بودند که پیامبر(ص) به دیدارشان می رفتد، اظهار علاقه رسول الله(ص) به گونه ای بود که اعتراض عایشه را برانگیخت و حضرت(ص) در جواب او داستان شب معراج و میوه های بهشتی را بیان فرمودند.
بر اساس معارف قرآن و اسلام آنچه به انسان ارزش مى دهد، همان علم و ایمان و تقوا و ملکات فاضله انسانى است. با توجه به این معیارها بانوى اسلام فاطمه زهرا(س) برترین زنان جهان از لسان پیامبر(ص) معرفى شده است.
هر نامى، اگر توسط حکیمى گذاشته شود، بیانگر چگونگى صاحب آن است و نامگذارى فاطمه زهرا(س) به وسیله حکیم على الاطلاق، خداى عالم انجام گرفته است.
«فاطمه» از ماده «فطم» بر وزن حتم و به معناى بازگرفتن کودک از شیر مادر است، سپس به هر گونه بریدن و جدایى اطلاق شده است.
پیغمبر اکرم(ص) فرمود: «او را فاطمه نام نهاده؛ زیرا خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ باز داشته است». در جای دیگر فرمود: «خداوند بزرگ او و فرزندانش را از آتش دوزخ در قیامت باز مى دارد».
امام صادق(ع) فرمودند: هرگاه حضرت فاطمه(ع) در محراب عبادت می ایستاد، نور ایشان برای اهل آسمان پرتو افکن می شد همان گونه که ستارگان برای اهل زمین نورافشانی می کنند، از این رو ایشان را زهرا نامیدند.
روزى عایشه به رسول خدا(ص)عرض کرد: شما زیاد فاطمه را مى بوسید؟ رسول خدا(ص) فرمود: این دلیلى دارد. در شب معراج هنگامى که جبرئیل مرا وارد بهشت کرد، از تمام میوه هاى بهشتى به من داد، و از عصاره آنها نطفه فاطمه در رحم خدیجه منعقد شد. هنگامى که مشتاق آن میوه هاى بهشتى مى شوم، فاطمه را مى بوسم و از بوى او بوى تمام آن میوه ها را که در آن شب خوردم استشمام مى کنم.
الإمام علىٌّ(عليه السلام)
بالإيثار يُسْتَحَقَّ اسمُ الکَرَمَ
با ايثار است که نام بخشندگى سزامند (آدمى) مى شود
ميزان الحکمه، جلد 1، ص 24