نقش علمای شیعه در تعمیق فهمواژگان دینی
دکتر محمد ملکی نهاوندی؛ عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب (maleki@noornet.net).
مقدمه
قرآن کریم و احادیث شریف، دو منبع اصلی برای شناخت معارف و احکام الهی هستند. این دو منبع مهم، دارای کلماتی هستند که به بیان و شرح نیاز دارند. روشن است مقصود از واژگان دینی، کلماتی از قرآن کریم و احادیث شریف را گویند که نیازمند شرح و بیان هستند. تدوین غریب الحدیثها، غریب القرآنها و تفاسیر مختلف از ابتدای قرن دوم هجری قمری، گویای توجه علمای دین به این مسئله است. در این میان، نقش علمای شیعه بسیار پررنگ است تا آنجا که در دورههای مختلف تاکنون آثار بسیار مهمی از ایشان برجای مانده است. این مختصر بر آن است ضمن بیان آنچه در زمینه شرح واژگان دینی انجامشده است، جایگاه و نقش علمای شیعه را در این زمینه مشخص کند.
همچنین کوشیدهایم افزون بر توجه به کسانی که مستقیماً در شرح واژگان دینی اقدام کردهاند، عملکرد علمایی که باواسطه در این زمینه مؤثر بودهاند نیز بررسی گردد.
علمای آشنا با لغت عرب بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به سهشکل در شرح واژگان دینی نقش داشتهاند:
1. تألیف معاجم لغت: معجم، کتابی است که کلمات یکزبان یا اصطلاحات یک علم را براساس یک ترتیب خاص دربردارد. پس هر کلمه مفردی را با یک تفسیر و شرح، تعریف میکند یا با ذکر مرادف آن کلمه یا با ضد آن یا ذکر مرادف آن در زبان دیگر، معرفی میکند؛ یا در مقام بیان اشتقاق کلمه و معانی متعدد آن است یا راههای بهکار بردن کلمه یا تاریخ آن کلمه و مراحل شکلگیری آن را بیان میکند.
2. تألیف کتابهای غریب الحدیث، غریب القرآن و مفردات قرآن: کتابهای غریبالقرآن، یکی دیگر از منابع غنی در زبان عربی است؛ این کتابها عهدهدار شرح کلمات مبهم قرآن کریم هستند.(1) برخی محققان معتقدند در این موضوع، کتابهای متعددی تدوینشده است و تعداد آنها را تا 363 مورد دانستهاند و معتقدند بهدست ما نرسیدهاند.(2)
3. شرح واژگان دینی در منابع تفسیری، حدیثی، فقهی و اصولی: کتابهای غریب الحدیث نیز همچون کتابهای غریبالقرآن، عهدهدار بیان کلمات مبهم احادیث هستند. نوشتن این کتابها از صدر اسلام امری شایع هستند. اولین کتاب بهوسیله ابنسلام (ت 223ق) تدوین شد.(3) درزمینه غریبالحدیث نیز کتابهای گوناگونی بهرشته تحریر درآمده و اکثر آنها بهدست ما رسیده است.
شرح واژگان دینی در منابع غیرلغوی و غیرغریب و مفردات، امری شایع است. همچنانکه مفسران به مناسبت در جاهای گوناگون قرآن به شرح کلمات قرآن میپردازند(4) یا جامعنگاران حدیثی همچون مرحوم علامه مجلسی در جایجای بحارالأنوار اقدام به شرح کلمات احادیث پرداخته است(5) یا برخی فقها و اصولیون نیز بهعنوان مقدمه برخی مباحث، به شرح الفاظ قرآن کریم و احادیث اهتمام خاصی نشان دادهاند.
تأثیرگذارترین افراد در شرح واژگان دینی
در این بخش، مناسب است ضمن آشنایی با بزرگانی که در این زمینه فعالیت داشتهاند، مؤثرترین آنها را معرفی کنیم. با شناخت این افراد و شناسایی مذهب آنها، قدم اول را درباره نتیجهگیری برداشتهایم؛ ازاینرو، در این بخش از مقاله به معرفی مختصر این افراد و میزان توجه آنها به شرح کلمات دینی میپردازیم و پس ازآن بهاختصار مذهب آنها را بررسی خواهیم کرد.
1. لغویهای شیعه مؤثر در شرح واژگان
لغویها به دو صورت در شرح واژگان دینی نقش داشتهاند:
نخست با ذکر کلمات قرآن کریم و احادیث شریف در کتابهای خود و شرح آنها. این کار در بسیاری از معاجم لغت دیده میشود؛ تا جایی که برخی از این معجمها همچون الجیم و المصباح المنیر بیشتر به یک کتاب قرآنی میماند تا یک معجم لغت.(6)
در مرحله دوم، منبعبودن برای کسانی که به شرح کلمات دینی پرداختهاند. منبعبودن معاجم لغوی یکی از واقعیات مبرهن است که در آن شک و تردیدی وجود ندارد. فرهنگنامههای لغت، مادر زبان عربی هستند و اصالت و محوریت آنها در نگهداری از زبان عربی، جزو متواترات و بدیهیات است و بدون بررسی میدانی نیز میتوان به جایگاه ویژه آن برای دیگر منابع ازجمله کتابهای غریب، کتب تفسیر و فقهی و... پی برد. ما برای اطمینان بیشتر، چند کتاب مطرح را بررسی میکنیم تا میزان توجه آنها را به نظرات لغویها بهدست آوردهایم:
النهایة فی غریب الحدیث والأثر، اثر ابناثیر (غریب الحدیث)، مجمعالبحرین، اثر طریحی (غریب القرآن و الحدیث)، مجمعالبیان (تفسیری)، المیزان (تفسیری)، البیان (تفسیری)، جواهر (فقهی)، السرائر (فقهی)، بحارالأنوار (حدیثی). کتاب النهایة فی غریب الحدیث والأثر، مهمترین منبع غریب الحدیث است. در این کتاب 41 مورد نام ازهری و کتاب لغویاش، تهذیباللغة دیده میشود. چهل مورد از نظرات جوهری صاحب لغتنامه الصحاح فی اللغة دیده میشود و از نظرات اولین معجمنویس، خلیلبن احمد، دهبار نامبرده شده است.(7)
کتاب مجمعالبحرین 29 مرتبه از نظرات خلیل، 9 مرتبه از نظرات ابندرید، 53 بار از نظرات ازهری، 154 بار از نظرات جوهری، 23 مورد از نظرات ابنفارس، 69 بار از نظرات فیروزآبادی و 53 باز از نظرات فیومی بهره برده است.(8)
17 مورد استناد تفسیر شریف مجمعالبیان به معجمالجمهرة ابندرید و 65 مورد استناد به تهذیباللغة ازهری، توجه این مفسر بزرگ به اولین فرهنگنامههای لغت را روشن میکند.(9) معجم مهم الصحاح جوهری نیز مورد توجه مفسران شیعه بوده تا جایی که در تفسیر المیزان بیش از 34 مورد و در تفسیر البیان، بیش از 31 مورد به این کتاب استنادشده است.(10) همچنین 28 بار ذکر نام المصباحالمنیر و 15 بار ذکر نام کتاب شمسالعلوم در کتاب فقهی جواهر جلوه میکند. همچنین 36 مرتبه ذکر نام الصحاح جوهری و همچنین استنادهای مکرر به دیگر منابع از جمله الجمهرة ابندرید و مقاییساللغة ابنفارس در کتاب شریف السرائر نیز گویای توجه این فقیه عالیقدر به کتابهای لغت است.(11) 28 بار استناد به الجمهرة ابندرید، 70 مرتبه ذکر نام ازهری و نظراتش، نمونه روشنی از محدث بزرگ شیعه علامه مجلسی در بحارالأنوار است.(12)
با این توضیح روشن میشود معاجم لغت هرچند بهصورت گسترده و مستقیم وارد عرصه شرح کلمات دینی نشدهاند، محور اساسی همه کتابهایی بودهاند که عهدهدار شرح کلمات دینی هستند؛ تا آنجا که برخی علمای دین نظر به حجیت قول لغوی داده و دلیل آن را هم انسداد صغیر دانستهاند.(13)
2. مهمترین معاجم لغوی شیعه
مهمترین و پراستنادترین معاجم لغت با توجه به آنچه در جای خود تحقیق و اثبات شده است(14) و با توجه به قدمت تاریخی آنها، به شرح زیر هستند:
یکم. العین، خلیلبن احمد فراهیدی
کتاب العین نوشته خلیلبن احمد فراهیدی (ت 175ق) و اولین معجم کامل زبان عربی است(15) و این خود مهمترین ویژگی کتاب العین و بیبدیلترین امتیاز آن بر دیگر معاجم لغت بهشمار میرود. تشیع خلیلبن احمد، مورد اتفاق اکثر علمای شیعه و سنی است.
دوم. جمهرة اللغة ابندرید
از دیگر منابع خاص لغت از میان منابع بیان شده، جمهره ابندرید (ت 321ق) است. این معجم از نزدیکترین معاجم لغت به عصر فصاحت بهشمار میرود و مهمترین ویژگی این معجم، نویسنده آن است. لغویان، ابندرید را یک لغوی دارای نظرات اجتهادی در لغت میدانند.(16) تسلط او بر اصول و مبانی لغت و تدوین کتابهایی در این زمینه ازجمله الإشتقاق، او را از لغویان دیگر متمایز میکند؛(17) ازاینرو، قوت ابندرید در لغت در کنار نزدیکیاش به عصر فصاحت، در میان علمای شیعه و اهل سنت به او جایگاه ممتازی داده است.
تشیّع ابندرید
تنها افراد کمی درباره مذهب ابندرید بحث کردهاند و در این زمینه اختلافنظر وجود دارد، اما شواهد دال بر تشیع او قویتر است. هرچند مرحوم خوانساری، شیعهبودن او را نمیپذیرد،(18) عمده بزرگان با بررسی ادله به تشیع او رأی دادهاند. ابنشهرآشوب او را از شعرای اهلبیت(علیهم السلام) میداند(19) و مرحوم شوشتری نیز به تشیع ابندرید تمایل نشان میدهد.(20)
شبّر در أدبالطفّ او را شیعه میداند،(21) همچنین مرحوم کاظمی در تکملةالرجال ابندرید را شیعه میداند.(22) مرحوم خویی در معجم رجالالحدیث، تنها قول به شیعهبودن ابندرید را نقل میکند و درباره رد یا تأیید آن نظری ندارد.(23) ایشان در جایی دیگر آورده است: «والظاهر أنهم تکلّموا فیه بالتشیّع»(24) و در ادامه میگوید: درباره اعتماد کسانی همچون سید مرتضی در الدرر والغرر در نقل حدیث از ایشان و اینکه قاضی نوراللّه، ابندرید را در جمع مؤمنان نامبرده است و مدح ابنخلکان از او، نشان از تشیع او دارد».(25)
سوم. معجم مقاییس اللغه ابنفارس
مهمترین ویژگی معجم ابنفارس (ت 395ق)، ذکر همه مواد زبان عربی و بیان اصول معانی هر ماده است.(26) اگر بخواهیم از منظری واقعبینانه به کتاب نگاه کنیم باید گفت این کتاب، نه یک کتاب لغت، بلکه یک شاهکار لغوی است؛ کاری کاملاً متمایز از دیگر منابع لغت که لغوی بیهمتایی همچون ابنفارس، با بررسی مجتهدانه کلیه کلمات هر ماده و مقایسه آنها باهم، بیبدیلترین نکات لغوی را به محققان و علمای لغت و دین هدیه کرده است.(27)
تشیّع ابنفارس
بیشک ابنفارس، یکی از قطبهای محوری در دانش لغت است. علما و نویسندگان اهل سنت عمدتاً درباره مذهب او سکوت اختیار کردهاند؛ ولی علمای شیعه با آوردن ادله، او را شیعه میدانند. شیخ طوسی، ابنفارس را از مؤلفان شیعه دانسته است.(28) سیدمحسن امین نیز ابنفارس را یکی از علمای شیعه معرفی میکند.(29)
آقابزرگ طهرانی از قول شیخ صدوق آورده است که ابنفارس در اواخر عمر شیعه شد و جزو مستبصرین است.(30) شیخ عباس قمی میگوید: «گروهی از علما، قائل به تشیع ابنفارس هستند و در ادامه ضمن تأیید نظر آنها، یک شاهد شعری از ابنفارس میآورند».(31)
آیتاللّه خویی، ابنفارس را از اساتید شیخ صدوق و شیعه میداند.(32) ابنشهرآشوب نیز نام او را جزو علمای شیعه میآورد؛(33) البته از میان اهل سنت، تنها صفدی(34) و یاقوت حموی،(35) ابنفارس را شافعی دانستهاند و یاقوت همانجا تصریح کرده است که صاحببن عباد از علمای شیعه، ابنفارس را بسیار محترم میشمرد و از شاگردان خاص او بود.(36)
چهارم. المحیط فی اللغة صاحب اسماعیلبن عَباد
ابوالقاسم اسماعیل، فرزند عباد، ملقب به صاحب و مشهور به صاحببن عباد (ت 385ق)، بیشک یکی از علمای شیعه است(37) و در این مسئله کسی تردید ندارد. او در دانشهایی چون علوم قرآن و تفسیر، حدیث، كلام، لغت، نحو، عروض، نقد ادبی، تاریخ و طب، تسلط و تبحر داشت. ابنفارس و ابنعمید، دو ادیب بزرگ عرب، ازجمله اساتید او بهشمار میآیند.(38) آثار متعددی در زمینه علوم یاد شده از او برجایمانده که مهمترین کتاب او معجمالمحیط است. نزدیکی صاحب به عصر فصاحت عرب و شاگردی کسانی همچون ابنفارس، معجمالمحیط را به یکی از منابع قابل اعتماد زبان عربی تبدیل کرده است.(39)
پنجم. اصلاح المنطق فی اللغة، ابنسکّیت
ابنسکّیت(ت 243ق) یکی از لغویهای برجسته شیعه در سده دوم و سوم هجری است. او دو کتاب برجسته در لغت به نامهای الأضداد و إصلاح المنطق فی اللغة را نوشته است.(40) یاقوت حموی میگوید: «ابنسکّیت سرآمد همه لغویان است».(41) افندی او را المقتول لأجل تشیّعه(42) خوانده است؛ زیرا بهخاطر دفاع از امام حسن و امام حسین(علیهما اسلام) شهید شد.
ششم. فائت العین، ابوعمرو زاهد
یکی دیگر از لغویهای صاحبنام شیعه، ابوعمرو زاهد (ت 345ق) است. او که یکی از علمای شیعه بهشمار میرود،(43) آثار مهم لغوی بر جای گذاشته که مهمترین آنها فائت العین و غریب القرآن است.(44)
هفتم. لسان العرب، ابنمنظور
محمدبن مکرم (ت 711ق) مشهور به ابنمنظور، انسانی فاضل، آشنا با نحو، لغت و تاریخ بوده است.(45) ابنمنظور در تألیف و خلاصهنویسی کتابهای مختلف، بهویژه کتابهای ادبی، بسیار کوشیده(46) که مهمترین آنها معجم لسان العرب است. او برای اولینبار در تاریخ لغت عربی، کتابی را جمعآوری کرد که هم از نظر حجم و تعداد لغات، بینظیر بود و هم از نظر چینش، نظم نوشتاری خاصی داشت. صفدی او را شیعه بدون تعصب مینامد(47) و مقریزی نیز او را شیعه غیررافضی میداند.(48) همچنین میان علمای شیعه مرحوم آقابزرگ طهرانی او را یکی از علمای شیعه معرفی کرده است.(49)
هشتم. الفروق اللغویة، ابوهلال عسکری
حسنبن عبدالله معروف به ابوهلال عسكری (ت 395ق)، یکی از لغویان بزرگ و صاحبنام، در لغت، ادبیات عرب، شعر و فقه، سرآمد زمان بوده است.(50) سیوطی او را دانشمندی لغوی، زاهد و پرهیزکار میداند که کتابهای بسیاری در علوم مختلف ازجمله لغت و ادبیات عرب نوشته است.(51) کتابنویسان اهل سنت در مذهب او چیزی نگفتهاند؛ ولی در أعیان الشیعة وی را از علمای شیعه معرفی کردهاند.(52) همچنین عقیقی بخشایشی او را از مفسران شیعه دانسته است.(53)
3. کتابهای غریب و مفردات قرآن
بیواسطهترین افراد برای شرح واژگان دینی، غریبنگاران و مفرداتنگاران هستند. با بررسی آنچه درزمینه قرآن و احادیث نبوی نوشته شده، مشخص میشود سهم شیعیان بسیار پررنگتر از آن است که محققان میگویند و حتی در زمینه شرح کلمات قرآن نیز از دیگر مذاهب فعالتر بودهاند؛ چنانکه اولین کتابها در شرح کلمات قرآن (غریب القرآن)، مربوط به ابانبن تغلب(54) و زیدبن علی(علیه السلام)(55) است و هر دوی آنها از بزرگان شیعه هستند.
یکم. غریب القرآن، زیدبن علی
یکی از قدیمیترین کتابهای غریب القرآن، کتاب منسوب به زیدبن علی (ت 122ق) است. زیدبن علیبن الحسین(علیهم السلام) از اولین شارحان کلام وحی بهشمار میرود. ایشان از چهرههای شاخص شیعه در قرن دوم هجری بوده(56) و کلمات غریب و مبهم قرآن را شرح کرده و این کتاب بهوسیله یکی از شاگردان وی به نام عمروبن خالد واسطی گردآوریشده است.(57)
دوم. الغریب فى القرآن اثر ابانبن تغلب
ابانبن تغلب (ت 141ق) یکی از چهرههای علمی شیعه،(58) نخستین دانشورى است كه در زمینه غریب القرآن کتاب نوشت.(59) این مسئله مورد تأیید علمای بنام اهل سنت همچون ابناثیر جزری است.(60) او محضر سه تن از امامان معصوم(علیهم السلام) امام علىبن حسین5، امام محمدباقر و امام جعفر صادق(علیه السلام) را درک كرد و نزد آنان علوم رایج روزگار، چون حدیث، فقه و كلام را آموخت.(61) او نزد ائمه(علیهم السلام)، مقام و منزلت والایى دارد.(62) او در بیان و شرح واژههای دشوار قرآن به شواهدى استناد جسته كه خود از عرب شنیده است.(63) ابان، تألیفات دیگری نیز در شرح کلمات قرآن داشته که بهدست ما نرسیده. با این حال، محل استفاده لغویها، مفسران و علمای همعصر خود و پس از خود بوده است.(64)
سوم. مجمعالبحرین و مطلعالنیرین، فخرالدین الطریحی النجفی (ت 1085ق)
طریحی، یکی از چهرههای علمی شیعه در قرن یازدهم هجری است که علمای معاصر او، بر شیعهبودن و علم و فضل و ورع و فقاهتش اعتراف داشتهاند.(65) او در علوم مختلف، ازجمله فقه، تفسیر، ادبیات و لغت، صاحبنظر بوده و بیش از چهل اثر علمی از وی برجایمانده است.(66) مجمع البحرین، یک کتاب برای شرح کلمات غریب احادیث و قرآن کریم است و با توجه به دقتهای ظریف مؤلف در بررسی لغات، مورد توجه محافل علمی قرار گرفته است.
چهارم. معجم مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی (ت 503ق)
راغب را بیشتر به لقبش میشناسند و درباره نام اصلیاش اختلافنظر وجود دارد.(67) راغب از استادان لغت عربی، حدیث، شعر، حکمت و کلام بوده است.(68) كهنترین مأخذی كه از راغب و علمیت و تعداد بالای کتابهایش نام برده، تاریخ حكماء الإسلام ظهیرالدین بیهقى (م 565ق) است.(69) شمسالدین ذهبى (م 748ق) او را صاحب تألیفات بسیار و متکلمی قوی میداند.(70)
نسبت به مذهب او بین اهلسنت بحثی نشده است؛ تنها صفوان داودی، محقق کتاب مفردات، او را غیرشیعه میداند، ولی دلیلی بر آن اقامه نکرده است. غیر از ذکر یکی از ادله شیعیان، بر شیعهبودن راغب، و نقد ضعیف آن،(71) علما، تاریخدانان و محققان شیعه درباره او بسیار سخن راندهاند.
محسن امین، راغب را یکی از علمای شیعه شمرده است.(72) آقابزرگ او را یکی از حکمای شیعه میداند(73) و افندی به نقل از برخی علما، او را یکی از بزرگان شیعه معرفی میکند.(74) رسول جعفریان، راغب را عالمی میانهرو بین شیعه و اهلسنت میداند که بهطور خاص، امام علی(علیه السلام) را بر خلفا ترجیح میداده است و با ارائه مستنداتی او را معتزلی شیعی میداند.(75) سید محمدعلی ایازی نیز راغب را عالمی میانهرو میداند که به هیچ مذهبی تمایل نداشته است.(76) با توجه به گفتار بزرگان و محققان و مروری بر چند نکته زیر، شیعهبودن راغب نزد نویسنده محرز است:
ذکر عنوان امیرالمؤمنین قبل از نام امام علی(علیه السلام) در مفردات،(77) درحالیکه وقتی از عمر نقلقول کرده، تنها به قال عمر اکتفا کرده است.(78)
ذکر احادیث «أنا مدینة العلم وعلیّ بابُها»،(79)«أنا وأنت ابوا هذه الأمة»(80) و «أنت أخی ووارثی»(81) در کتاب مفردات در شأن حضرت علی(علیه السلام).
پنجم. التحقیق فی کلمات القرآن، حسن مصطفوی (ت 1384ش)
یکی از مهمترین ویژگیهای کتاب، توجه مؤلف به اصول معنایی کلمات است. او در بررسی همه کلمات، ابتدا اصول معنایی هر واژه را از مقاییس اللغة ذکر میکند و پس از بررسی واژه در دیگر منابع معتبر، بحث را بهشکلی به پایان میبرد که اصل یا اصول معنایی آورده شده کاملاً مورد توجه بوده و خود نیز در اینباره اظهارنظر میکند.
نتیجهگیری
1. مهمترین کارهای اصلی مورد اول (تدوین کتابهای مفردات قرآن) تنها توسط شیعیان انجامشده و شاهکار راغب اصفهانی، نمونه اصلی آن است.
2. اولین منابع مربوط به مورد دوم (تدوین کتابهای غریب) نیز مربوط به شیعیان است و ابان و زید طلایهداران آن هستند.
3. مورد سوم (تدوین اولین معاجم زبان عربی) نیز به علمای شیعه اختصاص دارد و خلیل و ابندرید، شاهکار آن هستند.
4. مهمترین کتاب مربوط به مورد چهارم (تدوین کتاب مربوط به خصوصیات کاربردی کلمات) مربوط به ابنفارس شیعی است.
5. علمای شیعه نسبت به مورد پنجم (تدوین معاجم عمومی) کارهای مهمی انجام دادهاند که مهمترین آنها، لسان العرب است.
با توجه به موارد یاد شده، نتیجه میگیریم علمای شیعه، برجستهترین و مهمترین نقش را در شرح واژگان دینی از نظر بسترسازی و منبعیت برای شارحان، ابداع منابع جدید و شرح مستقیم کلمات قرآن و احادیث شریف ایفا کردهاند و بهعنوان کلیدیترین نقش در تاریخ شرح کلمات قرآن و حدیث میدرخشند.(82)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.