پاسخ اجمالی:
اولا: بنابر تفسیر صحیح و مستند به دلایل نقلی و عقلی، آدم نه در بهشت برین که در یکی از باغ های سرسبز «زمین» آفریده است؛ بنابراین هم او و هم ما فرزندانش از این لحاظ که در کره «زمین» آفریده شده ایم، تفاوتی با هم نداریم.
ثانیا: خطای او نیز جرم و گناه مصطلح نبوده است تا تبعات آن به فرزندانش سرایت کند؛ عمل او نوعی ترک اولی بود که با توجه به شأن و جایگاهش بهتر بود از او سر نمی زد.
ثالثا: حضور در زمین و مواجهه با آزمون های خداوند و پیروزی در آن آزمون ها، زمینه رسیدن به مقامی والاتر از مقام آدم و بهشتی بهتر از آنجا که آدم در آن بود را فراهم می کند.
رابعا: همه انسان ها در بهره بردن از نعمت های خدا، دچار شدن به امتحانات الهی و وسوسه های شیطان و اختیار یکسانند؛ بنابراین هیچ تبعیضی بین آدم و فرزندانش صورت نگرفته و به هیچ وجه عدل الهی نقض نمی گردد.
پاسخ تفصیلی:
هنگام مطالعه داستان خلقت آدم(علیه السلام) و همسرش حوا و چگونگی هبوط آن دو در زمین، ممکن است این سؤال به ذهن برسد که آیا بین آدم ابوالبشر و ما فرزندانش تبعیضی از سوی خدا صورت گرفته است؟! چرا که او در بهشت آفریده شد و بر اساس وسوسه شیطان و ارتکاب یک خطا از آنجا رانده شد و چه بسا اگر ما در چنان شرایطی آفریده می شدیم، مرتکب چنان خطایی نمی شدیم و تا ابد در بهشت پر نعمت الهی می ماندیم و متحمل سختی های زیست بر کره خاکی نمی گشتیم.
پاسخ به چنین سؤالی با توجه به چند نکته روشن می گردد:
1) «بهشتـ»ـی که آدم از آن رانده شد، بهشت برین نبود:
گرچه بعضى منظور از «بهشت» را بهشت موعود نيكان و پاكان مى دانند ولى ظاهر اين است كه آن بهشت نبود. بلكه يكى از باغ هاى پر نعمت و روح افزاى يكى از مناطق سر سبز زمين بوده است. زيرا:
اولا خود قرآن در آیه 30 سوره بقره تاکید می فرماید که آدم روی «زمین» به عنوان جانشین خداوند قرار داده شده است: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً».
ثانیا بهشت موعود قيامت، نعمت جاودانى است كه در آيات بسيارى از قرآن به اين جاودانگى بودنش اشاره شده و بيرون رفتن از آن ممكن نيست.
ثالثا ابليس آلوده و بى ايمان را در آن بهشت راهى نخواهد بود؛ نه وسوسه هاى شيطانى او و نه نافرمانى خدا.(1)
رابعا این موضوع که آدم نه از بهشت برین بلکه از یکی از باغ های زمین رانده شد، در رواياتى كه از طرق اهل بيت(علیهم السلام) به دست ما رسيده، صريحا آمده است. يكى از راويان حديث مى گويد از امام صادق(علیه السلام) راجع به بهشت آدم پرسيدم امام(علیه السلام) در جواب فرمود: «باغى از باغ هاى دنيا بود كه خورشيد و ماه بر آن مى تابيد و اگر بهشت جاودان بود هرگز آدم از آن بيرون رانده نمى شد».(2)
خامسا بهشت برین، نقطه پايان سير انسان است و اين بهشتی که در داستان خلقت مورد اشاره قرار می گیرد، آغاز سير او بود. اين مقدمه اعمال و برنامه هاى او است و آن نتيجه اعمال و برنامه هايش. از اينجا روشن مى شود كه منظور از هبوط و نزول آدم به زمين، نزول مقامى است نه مكانى، يعنى از مقام ارجمند خود و از آن بهشت سرسبز پائين آمد(3) نه اینکه لزوما در بهشت برین بوده باشد و سپس به «زمین» ما منتقل گردیده باشد.
با این بیان روشن می شود که آدم و حوا هیچ برتری ای در مقایسه با ما فرزندان شان نداشته اند و همان طور که شرایط زیستی ما بر روی همین «زمین» است، آنها نیز در روی «زمین» بوده اند.
2) خطای آدم، جرمی نبود که مجازاتش به فرزندانش سرایت کند:
روشن است آدم(علیه السلام) با آن مقامى كه خداوند در بسیاری از آیات قرآن برای او بیان کرده جایگاه والايى از نظر معرفت و تقوا داشت. او نماينده خدا در زمين بود، او معلم فرشتگان بود، او مسجود ملائكه بزرگ خدا گرديد.(4) اين آدم با اين امتيازات مسلما گناه نمى كند و علاوه بر آن می دانیم که او پيامبر بود و هر پيامبرى معصوم است.(5) خطایی نیز که از سوی او صادر شد، به صورت های گوناگونی مورد تفسیر قرار گرفته که دو عنوان از مهم ترین هایش، چنین است:
«ترک اولی» بوددن خطای آدم: گناه مطلق گناهانى است كه از هر كس سر زند گناه است و درخور مجازات.(مانند شرک و كفر و ظلم و تجاوز) و گناه نسبى آن است كه گاه بعضى اعمال مباح و يا حتى مستحبّ درخور مقام افراد بزرگ نيست. آنها بايد از اين اعمال چشم بپوشند و به كار مهم تر پردازند. در غير اين صورت ترک اولى كرده اند. فى المثل نمازى را كه ما مى خوانيم قسمتى از آن با حضور قلب و قسمتى بى حضور قلب مى گذرد و درخور شان ما است. اين نماز هرگز درخور مقام شخصى همچون پيامبر(صلی الله علیه وآله) و على(علیه السلام) نيست. او بايد سراسر نمازش غرق در حضور در پيشگاه خدا باشد و اگر غير اين كند حرامى مرتكب نشده، اما ترک اولى كرده است. آدم نيز سزاوار بود از آن درختی که خداوند از آن نهی اش کرده بود، نخورد هر چند براى او ممنوع نبود، بلكه «مكروه» بود.
ارشادی بودن نهی خدا: نهی آدم(علیه السلام) توسط خداوند از نزدیک شدن به آن درخت ممنوع، همانند دستور طبيب است كه مى گويد: فلان غذا را نخور كه بيمار مى شوى. خداوند نيز به آدم فرمود اگر از درخت ممنوع بخورى از بهشت - زمینی خاص - بيرون خواهى رفت و به درد و رنج خواهى افتاد. بنابراين آدم(ع) مخالفت نهى ارشادى خدار را كرد.(6)
بنابر هر دوی این تفاسیر، آنچه آدم(عليه السلام) مرتكب شد گناهی نبود كه در خور مجازات باشد و بالتبع مجازاتی باقی نمی ماند تا درباره نسل آدم، موضوعیت یابد. البته در مورد هبوط آدم به زمین درست است که فرزندان او نیز به تبع پدر و مادر در زمین زندگی می کنند، اما این گونه نیست که این امر مجازات فرزندان محسوب گردد، بلکه چه بسا برای آنها خیر باشد؛ چنانکه وقتی پدری دچار مشکلات مالی می گردد، گرچه فرزندان او نیز به سختی می افتند، اما در این سختی ها ورزیده شده و اگر تلاش کنند به مراتب از پدر خود نیز برتر و موفق تر خواهند شد. همان طور که در بین فرزندان حضرت آدم چنین برتری وجود داشت و بسیاری از انسانها که از نسل او بودند به مقامی به مراتب بالاتر از او دست یافتند که در راس آنها پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) می باشند.
3) حضور در زمین زمینه رسیدن به بهشتی بهتر از آنجا که آدم در آن بود را فراهم می کند:
نکته مهم دیگر در مورد حضور آدم و فرزندان او در زمین و مواجهه همه آنها با محیط پرمشقت زمین و در کنار آن وسوسه های شیطان، فراهم شدن زمینه کمال بیشتر آنها و در نتیجه دست یابی به بهشتی برتر می باشد؛ چرا که در این شرایط است که مشخص می گردد اعمال چه کسی بهتر است، نه اینکه همه در سرزمین خوش و خرمی زندگی کنند و هیچ نیروی مخالفی نباشد تا توانایی های انسان مشخص شود. اصولا انسان تا در شرایط سخت و در برابر دشمن نيرومندى قرار نگيرد هرگز نيروها و نبوغ خود را بسيج نمى كند و به كار نمى اندازد، اما حضور در زمین و وجود دشمنی نيرومند مانند شیطان سبب تحرك و جنبش هر چه بيشتر انسان و در نتيجه ترقى و تكامل او مى شود.(7)
در نتیجه همه انسان ها در چنین شرایطی قرار گرفته و در راستای تعالی و کمال خود، مدام توسط وسوسه های شیطانی مورد آزمون های سخت قرار می گیرند تا به تعبیر قرآن در آیه 2 سوره ملک، خوب از بد شناخته شود: «أَلَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ (آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل مى کنید). نمونه روشن این آزمایش خود حضرت آدم(علیه السلام) می باشد که در اولین گام هایش در حرکت به مسیر کمال مورد امتحانی بس سنگین قرار گرفت و بعد از ماجراى وسوسه ابليس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجّه شد كه به خويشتن ستم كرده، و بر اثر فريب شيطان از آن محيط آرام و پرنعمت بيرون رانده شده، و در محيط پرزحمت و مشقّت بار زمين قرار خواهد گرفت. آدم در اينجا به فكر جبران خطاى خويش افتاد و با تمام وجود متوجّه پروردگار شد، توجّهى آميخته با كوهى از ندامت و حسرت و پشيمانى! لطف خدا نيز در اين موقع به يارى او شتافت و چنان كه قرآن در آیه 40 سوره بقره می فرماید: «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ»؛ (آدم از پروردگار خود كلماتى دريافت داشت، سخنانى مؤثّر و دگرگون كننده و با آن توبه كرد و خدا نيز توبه او را پذيرفت).(8)
در مورد سایر انسانها نیز درست است که با حضور در زمین گرفتار سختی هایی شدند و با وسوسه شیطان ممکن است خطایی از آنها سر بزند؛ اما اگر در چنین شرایطی بتوانند بر نفس خود پیروز شده و در امتحانات الهی سربلند بیرون آیند، مانند حضرت آدم(علیه السلام) مورد لطف خداوند قرار می گیرند و به بهشت برتر و نعمت هایی دست پیدا خواهند کرد كه تمام نعمت هاى مادى و معنوى جهان در آن جمع است، چنانکه در آیه 71 سوره زخرف می خوانیم: «وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ»؛ (در بهشت آنچه دل مى خواهد و چشم از آن لذت مى برد موجود است). بعضى عقيده دارند كه جمله «ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ» اشاره به تمام لذات جسمانى است، و جمله «تَلَذُّ الْأَعْيُنُ» بيانگر لذات روحانى است، و چه لذتى در بهشت بالاتر از اينكه انسان با چشم قلب به جمال بى مثال پروردگار نگاه كند كه يك لحظه آن از تمام نعمت هاى مادى بهشت برتر است.(9)
4) وضعیت یکسان «آدم»(ع) و فرزندانش در تنعم و امتحان و اختیار:
بررسی وضعیت «آدم»(علیه السلام) و فرزندانش نشان می دهد که این گونه نبوده است که آن پیامبر الهی، شرایط متفاوتی از فرزندانش در شرایط عبودیت داشته باشد. درباره بهره مند بودن آدم(علیه السلام) و همسرش حوا، از نعمت های الهی در آیه 35 سوره بقره می خوانیم که «وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا»؛ (و گفتيم اى آدم تو با همسرت در بهشت - زمینی خاص - سكونت كن، و از [نعمت هاى] آن گوارا هر چه مى خواهيد بخوريد). اگر آدم و حوا کاملا از نعمات الهی - به جز یک درخت نهی شده توسط خداوند - برخوردار بودند، فرزندان آنها نیز در طول قرن های متمادی از هزاران نعمت مادی و معنوی در مسیر کمال برخوردار بوده و هستند و در این مورد شرایط متفاوتی در مقایسه با پدرشان، آدم(علیه السلام) ندارند.
اگر امروزه انسان ها در راستای تعالی و کمال خود، مدام توسط وسوسه های شیطانی مورد آزمون های سخت قرار می گیرند، آدم ابوالبشر نیز همان طور که بیان شد در اولین گام هایش در حرکت به مسیر کمال مورد امتحانی بس سنگین قرار گرفت. شیطان که از نهی شدن آدم و همسرش از نزدیک شدن به یکی از درختان بهشت اطلاع داشت و تصميم قاطع گرفته بود که تا آنجا كه مى تواند از آدم و فرزندانش انتقام بگيرد و در فريب آنان بكوشد در صدد وسوسه آنان برآمد، و براى رسيدن به اين مقصود، انواع دام ها را بر سر راه آنان گسترد! نخست همان طور كه قرآن مى گويد «به وسوسه كردن آنان مشغول شد تا لباس هاى اطاعت و بندگى خدا را از تن آنان بيرون كند و عورت آنها كه پنهان بود آشكار سازد»(10) و براى رسيدن به اين هدف، بهترين راه را اين ديد كه از عشق و علاقه ذاتى انسان به تكامل و ترقى و «زندگى جاويدان» سوءاستفاده كند و هم عذر و بهانه اى براى مخالفت فرمان خدا براى آنان بتراشد لذا نخست به آدم و همسرش گفت: «خداوند شما را از اين درخت نهى نكرده جز اينكه اگر از آن بخوريد يا فرشته خواهيد شد و يا عمر جاويدان پيدا مى كنيد»(11) و به اين ترتيب فرمان خدا را در نظر آنان به گونه ديگرى جلوه داد و اين طور مجسم كرد كه نه تنها خوردن از «شجره ممنوعه» زيانى ندارد بلكه موجب عمر جاويدان و يا رسيدن به مقام و درجه فرشتگان خواهد شد.(12)
علاوه بر اینها، همان طور که انسان های امروز اختیار کامل دارند تا با تمسک به آموزه های پیامبران و اولیای آنها و یا خدایی نکرده پشت کردن به آنها، مسیر سعادت یا شقاوت شان را مستقیما خودشان به دست خودشان انتخاب کنند، آدم ابوالبشر نیز به رغم همه وسوسه انگیزی های شیطان، باز در همه تصمیم گیری های خود کاملا مختار و آزاد بود که اگر نمی بود خداوند او را مسئول اعمالش نمی دانست و او را از بهشت، به زمین هبوط نمی داد.(13)
جمع بندی اینکه میان آدم ابوالبشر و فرزندانش تفاوت محسوس و تأثیرگذاری در شرایط زیست محیطی مؤثر بر سعادت یا شقاوت وجود ندارد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.