پاسخ اجمالی:
از راهكارهاى اسلام براى پديدآوردن جامعه اى سالم و پاك، جلوگيرى از شهوتانگيز شدن و در نتیجه سالم نگه داشتن غريزه طبيعى موجود در ژرفاى وجود دو جنس و هدايت آن در مسير درست میباشد. لذا در قرآن کریم به نمونههايى از محدود ساختن زمينههاى تحريك و اغفال و فتنهگرى متقابل زن و مرد برمیخوریم؛ از جمله میفرماید: «به مؤمنان بگو نگاههاى خود را فروكاهند و عورت هاى خويش را نگاه دارند، اين براى ايشان بهتر و پاكيزهتر است».
پاسخ تفصیلی:
«حجاب» حكم قرآنی
حجاب زن در اسلام جايگاه رفيعى دارد؛ او را از ابتذال مصون داشته كرامت او را از درافتادن در مسير انحطاط پاس مىدارد. زن چونان انسانى والا و محترم است، عزت و شرافتى ديرينه و اصيل دارد، اين سخنى گذرا نيست. الزام او نسبت به حجاب، تنها در راستاى پاسداشت شرافت و عزت اوست.(1) هرگز رها نمىشود تا هواپرستان و خودخواهان او را با خود به اين سو و آن سو بكشانند.
افزون بر اين اسلام در پى ساختن جامعهاى پاك است كه هر لحظه و هر دم دستخوش طغيان و فوران گرايشها و انگيزههاى جسمى و جنسى نگردد؛ تحريكاتى كه پيوسته تا شهوت پرستى بى پايان و سيرى ناپذير ادامه دارد. نگاههاى دزدانه، حركات شهوت انگيز، جلوههاى نمايان، تنهاى برهنه، كارى جز تحريك حالت جنون آميز حيوانى مرد و فلج ساختن سلسله اعصاب و اراده او ندارند، و نتيجه آن يا لجام گسيختگى بى حدّ و مرز اجتماعى خواهد بود؛ و يا بيماريهاى عصبى و عقدههاى روانى سركوب شده كه به شكنجه و آزار شبيه تر است.
يكى از راهكارهاى اسلام براى پديد آوردن جامعهاى سالم و پاك، جلوگيرى از اين شهوت انگيز شدن و سالم نگه داشتن غريزه طبيعى موجود در ژرفاى وجود دو جنس و هدايت آن در مسير درست و آرام آن است. امام رضا(عليه السلام) در حديثى در پاسخ سؤالات محمدبن سنان مىنويسد: «نگاه به موهاى زنان شوهردار و زنان ديگر حرام است؛ زيرا مردان را تحريك مىكند و سپس به كارهاى پليد و ناروا و نازيبا مىانجامد».(2)
سيد قطب مىنويسد: «شايع شده كه مىگويند: نگاه آزادانه، گفت و گوهاى بى قيد و بند، آميزشهاى آسان، خوش و بشهاى دو جنس با هم، و برملا بودن مواضع پوشيده بدن زن و... همه و همه آرامش و آسايش و آسودگى زا بوده تمايلات فرو خفته را آزاد ساخته از سركوفت و عقدههاى روانى پيشگيرى مىكند و فشار سخت غريزه جنسى را تعديل مىكند. اما ديگر راههاى تعديل غريزه، ايمن از تأثيرات سوء نيستند!! اين نظريه در پى گسترش ديدگاههاى مادى كه انسان را جدا از ويژگيها و نقاط تفاوت او با حيوان مىنگرد رواج يافته است، اما اين تنها يك فرضيه است كه من خود دليل نقض و تكذيب آن را در كشورهايى كه شديدترين اباحى گرى و لجام گسيختگى اجتماعى ـ اخلاقى ـ دينى ـ انسانى را دارند، به چشم خود ديده ام.
آرى در كشورهايى كه برهنگى كامل و اختلاط جنسى را در همه انواع و اشكال آن تجربه كرده اند ديده ام كه اين نظريه به پرورش و پاكسازى انگيزههاى جنسى نمىانجامد؛ بلكه به حالتهاى جنون آميز ناآرام و سيرى ناپذير مىانجامد. بيماريهاى روانى و عقدههاى ناشى از محروميت و حرص نسبت به جنس مخالف را همراه با همه گونه انحرافات جنسى ديده ام... اين نتيجه اختلاط كامل بى حدّ و مرز و بدون چارچوب است؛ و نتيجه پيكرهاى عريان بر سر كوچه و بازار و تحريكها و نگاهها و رفتارها و... اين همه بر ضرورت بازنگرى در اين نظريههاى ناسازگار با واقعيتهاى بيرونى جامعه تأكيد دارد».(3)
كشمكش طبيعى زن و مرد به يكديگر در حيات وجودى شان نهفته است؛ زيرا خداى تعالى تداوم زندگى و تحقق مقام خليفة الهى انسان را در زمين، در گرو آن قرار داده است. اين كشش گاه فروكش مىكند و دوباره زنده مىشود و تحريكهاى بيرونى را شعله ورتر مىسازد و او را به دستيابى به مقصود وا مىدارد و چون ممكن نشد اعصاب تحريك شده تحليل مىرود و اين همانند شكنجهاى مداوم خواهد بود. نگاه ها، رفتارها، خنده ها، شوخى ها، فريادهاى عاشقانه همه و همه تحريك كننده است. تنها راه بى خطر، كم كردن و كنترل عوامل تحريك كننده است، به گونهاى كه كشش و تمايل به جنس مخالف در اندازههاى معمول خود بماند و سپس به صورت طبيعى پاسخ داده شود. اين همان روشى است كه اسلام برگزيده همراه با آرامش طبيعى و معطوف كردن تلاشهاى بشرى به ديگر مشكلات زندگى نه پاسخگويى به نيازهاى جسمى و بس.
در قرآن به نمونه هايى از محدود ساختن زمينههاى تحريك و اغفال و فتنه گرى متقابل زن و مرد اشاره شده است؛ خداى تعالى مىفرمايد: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ»؛(4) (به مؤمنان بگو نگاههاى خود را فرو كاهند و عورتهاى خويش را نگاه دارند، اين براى ايشان بهتر و پاكيزه تر است. خداوند به آنچه مىكنند آگاه است). سيد قطب مىنويسد: فرو انداختن چشم از سوى مردان، رفتارى روانى و تلاش در جهت چيره شدن بر علاقه به ديدن جلوهها و جاذبههاى چهرهها و پيكرهاست، چنان كه نخستين روزنههاى فتنه و گمراهى را مىپوشاند و تلاش دارد تا راه را بر تيرهاى مسموم ببندد.
امام صادق(عليه السلام) مىفرمايد: «نگاه، تيرى از تيرهاى مسموم شيطان است، و چه بسا نگاهى كه افسوسى دراز مدت را در پى داشته است». نيز فرمود: «هركه آن را به خاطر خداى عزوجل، نه به انگيزه ديگر، ترك كند، آرامش و ايمانى به او مىبخشد كه طعم آن را مىيابد». «نگاه در پى نگاه، نهال شهوت در دل بيننده مىكارد و همين فتنه او را بس».(5)
اما نگه داشتن عورت، پيامد طبيعى فرو داشتن نگاه است و گام بعدى همانا اراده محكم و هوشيارى و كنترل اوليه غريزه است. به همين دليل در يك آيه هر دو را يادآور شده، گويا يكى سبب و ديگرى نتيجه آن است، يا آن كه آن دو (حفظ عورت و كنترل نگاه) دو گام پى در پى و نزديك به هم در عالم خيال و عالم واقع هستند. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «نخستين نگاه به زن بخشوده است، پس با نگاه ديگرى دنبال نكنيد و از فتنه بپرهيزيد».(6)
«ذلك أزكى لكم»؛ يعنى با اين دو كار، پاكيزه خاطرتر خواهند بود و تضمين بيشترى براى آلوده نگشتن به تأثيرات نابجا و ناپاك شهوانى و سرنگون نشدن در درههاى هولناك حيوانى خواهند داشت، و ناموس و حيثيت جامعه و فضاى تنفسى آن پاكيزه تر خواهد بود. امام صادق(عليه السلام) فرمود: «آنان را كه به پشت سر زنان مىنگرند در امان از نگاههاى پشت سر زنان خودشان نيستند».(7)
«إِنَّ اللهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ»؛(8) خداوند كه اين پيشگيرى را بر ايشان لازم فرمود، او بر ساخت روانى و ماهيت طبيعى ايشان داناست و از كنشهاى درونى و بيرونى ايشان آگاه است. امام صادق(عليه السلام) از پدران خود از پيامبر(صلى الله عليه وآله) روايت كرده كه فرمود: «هركه چشمان خود را از حرام پر سازد، روز قيامت خداوند چشمان او را از عذاب پر خواهد كرد؛ مگر آن كه توبه كند و بازگردد و هركه با زنى نامحرم مصافحه كند به غضب خدا روى آورده است و هركه با زنى به ناروا درآميزد در بند زنجيرى از آتش به همراه آن زن در جهنم افكنده خواهند شد».(9)
خداوند در ادامه مىفرمايد: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»؛ (به زنان مؤمنه نيز بگو چشمان خود را فرو كاهند و عورت هاشان را نگاه دارند). نگاههاى گرسنه خاموش و دزدانه يا نگاههاى گوياى تحريك كننده خود را كه آشوبهاى پنهان در دلهاى مردان را بر مىانگيزد به سوى آنان روانه نسازند و عورتهاى خويش را جز در راه حلال و پاكيزه و در پاسخ نداى درونى در فضايى پاك، روا نداشته باشند.
«وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»؛ (و زينتهاى خويش را آشكار نسازند مگر آن اندازه را كه خود آشكار است). زينت در اينجا به معناى هر آن چيزى است كه در زن، موجب جاذبه باشد و بر زيبايى او بيافزايد و جلب نظر كند. از اين رو، شامل زر و زيورها و نيز برآمدگيهاى بدن، كه مايه تهييج بيننده است مىگردد. تمامى اين موارد، زينت محسوب مىشود كه بايد از ديد اجنبى پنهان باشد، و حتّى مواردى از آن را از محارم جز شوهر... و لذا به دنبال آيه آمده: «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ»؛(10) (گوشه سرپوش را بر سينه بيفكند تا مواضع فريباى گردن و سينه را بپوشاند). آرى جز مواضعى كه قابل پوشش نيست، مانند: چهره و دو كف دست كه در داد و ستد روزمرّه نمىتوان پوشاند. البته اگر با نگاه «ريبه» نباشد. ريبه: نگاهى است هوس آلود و مشكوك.
در صحيحه فضيل بن يسار، از امام صادق(عليه السلام) مىپرسد: آيا ساعد زن (از آرنج تا مچ دست) از زينت شمرده مىشود؟ حضرت فرمود: آرى، و آيه را تلاوت نمود و افزود: آرى، هر آنچه در پس «خِمار» (مقنعه: سرپوش) باشد و نيز بالاتر از دست بند، از زينت محسوب مىشود.(11) و در روايت عبدالله بن جعفر از امام صادق(عليه السلام) از زينت ظاهر (ماظهر) مىپرسد، فرمود: چهره و دو كف دست.(12)(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.