پاسخ اجمالی:
براى رسيدن به معيار قطعى براى ارزيابى دعوت پيامبران راه هاى مختلفى وجود دارد كه از همه مهم تر سه راه زير است:
1- اعجاز و كارهاى مافوق بشرى.
2- گواهی صریح، روشن و قطعی پیامبران قبلی.
3- بررسى محتواى دعوت پيامبر و گردآورى قرائن و نشانه هایی از شخصیت او مانند اخلاق شخصی و فداکاری هایش.
البته اساسی ترین و عمومی ترین راه اثبات حقانیت پیامبران الهی معجزه است اما ویژگی های اخلاقی مدعی نبوت و محتوای دعوت او و... نیز از جمله راه های شناخت پیامبران راستین است.
پاسخ تفصیلی:
بى شك پذیرش ادّعاى هر مدّعى بر خلاف عقل و منطق است. مدّعى نبوّت و رسالت از سوى خداوند ممكن است راستگو باشد، امّا اين احتمال نيز وجود دارد كه شخص فرصت طلب و متقلبى خود را به جاى پيامبران راستين جا بزند و به اين دليل لازم است معياری قطعى براى ارزيابى دعوت پيامبران و ارتباط آنان با خدا در دست داشته باشيم. براى رسيدن به اين مقصود راه هاى مختلفى وجود دارد:
الف) اعجاز و كارهاى مافوق بشرى
از بین راه های شناخت پیامبران اساسی ترین و عمومی ترین راه «معجزه» است؛ چرا که زودتر و صریح تر از سایر نشانه ها حقیقت را روشن می کند. علامه طباطبایی در این رابطه می فرماید: «انبیاء معجزاتى را که مى آوردند، بدین عنوان بود که معجزه امرى است که جز خداى(عزّ و جلّ) همه از آوردن مانند آن عاجزند؛ و این، گواه صدقى بر ادعای ایشان است که مى گویند از جانب خداى جهان به سوى بندگان او مبعوث و برانگیخته شده، یا پیغامى آورده اند».(1)
ب) گواهی پیامبران دیگر
از آنجا که همه ی پیامبران الهی از مقام عصمت برخوردارند و درباره شهادت و گواهی آنها نه احتمال خطا وجود دارد و نه احتمال كذب و دروغ - بلكه شهادت آنان عین واقعیت است - لذا گواهی آنها دلیل قطعی و تردید ناپذیری بر آن است كه شخص دوم نیز از سوی خداوند برانگیخته شده است.(2) بديهى است از اين راه براى شناختن نخستين پيامبر خدا نمى توان استفاده كرد، بلكه بايد او را با يكى از راه های دیگر (اعجاز، مطالعه در وضع مدعى نبوت، محتويات دعوت او و...) شناخت. البته براى اينكه از اين راه - یعنی گواهی پیامبران دیگر - نتيجه قطعى و غير قابل انكار گرفته شود بايد شرائط چهارگانه زير كاملا در آن رعايت شده باشد:
1- ثبوت نبوت كسى كه از پيامبر بعد از خود خبر مى دهد و مى گويد: بعد از من فلان پيامبر با اين صفات و مشخصات ظهور خواهد كرد. البته نبوت این پیامبر خبردهنده نیز از پیش بايد با دليل قطعى و غير قابل انكار اثبات شده باشد. ناگفته پيداست كه اگر نبوت شخص خبر دهنده كاملا محرز و مسلم نباشد گواهى او هيچ گونه ارزشى نخواهد داشت.
2- بايد خبر مزبور به طور قطع و یقين از پيامبر پيشين صادر شده باشد. بنابراين به هر خبر ضعيف و مشكوكى كه در هر كتابى - حتى كتابهاى معتبر - باشد نمى توان تكيه كرد.
3- دلالت اين خبر بايد صريح، قاطع و غير قابل ترديد باشد نه اينكه يك جمله سخنان دو پهلو را برداريم و با تفسير و احيانا تحريف آن را بر نبوت مدعى جديد منطبق كنيم! زيرا منظور پيامبر پيشين از چنين خبرى هرگز معماگويى وو لغزخوانى نبوده است. مسلما او نمى خواسته بر روى يك راز مگو سرپوش ابهام بگذارد بلكه او مى خواسته از يك حقيقت مهم كه سرنوشت آيندگان به آن بستگى داشته پرده بردارد و پيروان خود را نسبت به پيامبر آينده از شك و ترديد و سرگردانى بيرون آورد. روشن است كه بايد در چنين مقامى با صراحت تمام و بى پرده سخن بگويد و از هر گونه ابهام و پرده پوشى بپرهیزد تا دستاويزى براى مدعيان دروغين و ماجراجويان نشود.
4- بايد كاملا علائم و مشخصاتى كه در گفتار پيامبر پيشين ذكر شده بر وضع مدعى جديد تطبيق كند، نه اينكه مجبور باشيم آن را به وسيله دست كارى كردن، منطبق سازيم. اگر چنين كنيم مسلما خود را فريب داده ايم و چنينن پيامبرى مبعوث افكار شيطنت آميز ما است نه مبعوث از طرف خدا!
اگر اين چهار شرط در اخبار پيامبران پيشيين جمع باشد مى توان به وسيله آن، مقام نبوت مدعى جديد را شناخت اما اگر حتى يكى از اينها هم ناقص باشد، نتيجه صحيحى از آن به دست نمى آيد.(3)
یکی از کسانی که این نکات در مورد ایشان وجود داشت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) بود که پیامبران گذشته به بعثت ایشان وعده داده بودند و در منابع موثق ادیان گذشته به آن تصریح شده بود.(4)
ج) قرائن و شواهدی مانند محتوای دعوت، حالات مدعی و ...(5)
براى پى بردن به حقّانيّت دعوت يك مدّعى نبوّت، يا كذب و دروغ او، راه های ديگرى غير از مطالبه «اعجاز» و «گواهی پیامبران قبلی» نيز داريم كه اين خود دليل زنده ديگرى براى رسيدن به هدف مى تواند باشد، و آن بررسى قرائن و شواهد راستگویی است، قرائنی مانند:
1- محتواى دعوت
در بین قرائنی که بر راستگویی مدعی نبوت دلالت دارد محتوای دعوت او از مهمترین آنها می باشد. اگر آنچه مدعی نبوت مردم را به آن فرا می خواند الهی و متناسب با عقل نباشد و ساخته ذهن او باشد هرگز نمی تواند افکار انسانها را بیدار کند و به زودی علما و دانشمندان آن سرزمین به کذب او آگاه می شوند و از طریق مناظره و رد سخنانش کذب او را نمایان می سازند.(6)
مذاهب راستين و پیامبران واقعی افكار انسانها را بيدار مى كنند، و زنجيرهاى استعمار را در هم مى شكنند و سد راه مستكبران و استعمارگران می باشند. تعليمات آنها هم اصول عدل و انصاف را پيشنهاد مى كند و هم با تبعيض و ستمگرى و هر گونه خودكامگى مى جنگد و هم در زمينه اصول عقائد مذهبى، و هم در زمينه مسائل عملى آن چنان با عقل و منطق هماهنگ است كه جايى براى انکار دیگران نمی گذارد.(7)
در این رابطه می توان دعوت توحیدی پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را مثال زد که از طریق قرآن - که علاوه بر محتوای بی نظیرش معجزه پیامبر(ص) نیز بود - به خوبی توانست نبوت خود را برای همه مردم آن زمان و همچنین آیندگان ثابت کند. لذا می بینیم که دشمنان اسلام از تمام مردان فصيح و بليغ عرب كمك خواستند تا آياتى همانند قرآن بياورند ولى هر بار كه به مبارزه قرآن آمدند شكست خوردند و به سرعت عقب نشينى كردند كه شرح آن در تواريخ آمده است.(8)
آيا معجزه و محتوای قطعی قرآن چيزى غير از اين است اين نداى قرآن هنوز در گوش ماست و اين معجزه جاويدان هم چنان جهانيان را بسوى خود مى خواند و تمام محافل علمى دنيا را به چالش می کشد که اگر ادعا می کنند که این کتاب آسمانی، از منشأ و منبعی غیر از وحی الهی است، کتابی مانند آن یا سوره ای مانند یکی از سوره های آن بیاورند.
این چالش و تحدی نه تنها از نظر فصاحت و بلاغت يعنى شيرينى و جذابيت عبارات و رسايى مفاهيم آن وجود داشت، بلكه از جهات دیگری نیز معنا می یافت. جهاتی مانند: محتوا، علومى كه آن زمان از نظر انسانها پنهان بود، قوانين و مقرراتى كه ضامن سعادت و نجات بشريت است، بياناتى خالى از هر گونه تناقض و پراكنده گويى، تواريخى خالى از هر گونه خرافات و گزافگويى و مانند اينها.(9)
2- بررسی حالات مدعی نبوت و زمانه او
یکی دیگر از قرائن و نشانه های تشخیص صدق مدعی نبوت، بررسی حالات او و شرایط زمانه او می باشد. با بررسی امور زیر می توان به حالات مدعی نبوت و زمانه او پی برد:
- خصوصيّات اخلاقى و سوابق اجتماعى مدعی نبوت.
- شرايطى كه بر محيط دعوت حاكم است.
- برنامه هاى اجرائى و وسائل وصول او به هدف.
- ميزان اثرگذارى دعوت او در محيط.
- ميزان ايمان و فداكارى دعوت كننده نسبت به هدفش.
- عدم سازش با پيشنهادهاى انحرافى.
- سرعت تأثير در افكار عمومى.
- بررسى ايمان آورندگان و اين كه از چه قشرى هستند.
و... .
به راستى اگر ما اين مسائل را درباره هر مدّعى مورد بررسى دقيق قرار دهيم و از آن پرونده دقيقى بسازيم صدق و كذب او را به راحتى مى توانيم دريابيم.(10)
به عنوان مثال در مورد خصوصیات اخلاقی مدعی نبوت بديهى است شخصى كه در مقام رهبرى قرار گرفته اگر خشن و تندخو و غير قابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد بزودى در برنامه هاى خود مواجه با شكست خواهد شد و مردم از دور او پراكنده مى شوند و از وظيفه رهبرى باز مى ماند و به همين دليل على(علیه السلام) در يكى از كلمات قصار خود مى فرمايد: «آلَةُ الرِّياسَةِ سِعَةُ الصَّدرِ»(11)؛ (وسيله رهبرى گشادگى سينه است).(12)
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) از جمله پیامبرانی است که اخلاق نیکو و امانت داری و صداقت ایشان و تحمل رنج های فراوانی که در مسیر دعوت خود داشته اند، شاهد زنده ای بر صدق ایشان در ادعای نبوت می باشد؛ چرا که هیچ کس حاضر نیست بخاطر اینکه عده ای دور او جمع شوند و از سخنان او تبعیت کنند سالها در مقابل خشن ترین انسانها فشار و سختی را تحمل کند و با اخلاق نیکو در مقابل آزار و اذیت آنها رفتار نماید. شجاعت و استقامت و حسن خلق و سعه صدر و جوانمردى و گذشت پیامبر اسلام(ص) را از خلال جنگ و صلح او مى توان به دست آورد،
مخصوصاً فرمان عفو عمومى كه [در موارد مختلف از جمله] درباره مردم مكّه [که بیشترین آزار را به ایشان رسانده بودند] پس از فتح اين شهر و تسليم دشمنان خونخوار در برابر اسلام صادر كرد سند زنده اى بر اين امر است.
لذا در آیه 159 سوره آل عمران می خوانیم: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ...»؛ (از پرتو رحمت الهى در برابر آنها نرم [و مهربان] شدى و اگر خشن و سنگدل بودى از اطراف تو پراكنده مى شدند...).
در پایان به این نکته باید توجه داشت که هر چند هر یک از این قراین و شواهد به تنهایی ممکن است برای اثبات قطعی نبوت کافی نباشد و تنها موجب ایجاد ظن به صدق ادعای پیامبری گردد، اما ضميمه شدن برخي از آنها با برخي ديگر احتمال هر گونه كذب و فريبي را درباره ي شخصي كه ادعاي رسالت الهي دارد، از بين مي برد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.