پاسخ اجمالی:
لغت شناسان مشهور، چهار ریشه لغوی براى «جمره» ذکر کرده اند: 1. جمره در اصل به معناى «هرگونه اجتماع»، يا «اجتماع قبيله» است و چون جمرات محلّ اجتماع سنگهاست، آن را جمره ناميده اند. 2. جمره به معناى «سنگريزه» است و چون جمرات پر از سنگريزه است، به آن جمرات گفته اند. 3. جمره از «جِمار» به معناى «به سرعت دور شدن» است؛ زيرا هنگامى كه حضرت آدم(ع) ابليس را در اين محل يافت، او را به وسيله سنگ «رمى» كرد و شيطان به سرعت از آنجا دور شد. 4. جمره به معناى «قطعه سوزانى از آتش» است.
پاسخ تفصیلی:
لغت شناسان مشهور و معروف، چهار ریشه لغوی براى «جمره» ذکر کرده اند:
1- «جمره» در اصل به معناى «هرگونه اجتماع»، يا «اجتماع قبيله» است و چون جمرات محلّ اجتماع سنگهاست، آن را «جمره» ناميده اند.
2- «جمره» به معناى «سنگريزه» است و چون جمرات پر از سنگريزه است، به آن جمرات گفته اند.
3- «جمره» از «جِمار» به معناى «به سرعت دور شدن» است؛ زيرا هنگامى كه حضرت آدم(عليه السلام) ابليس را در اين محل يافت، او را به وسيله سنگ «رمى» كرد و شيطان به سرعت از آنجا دور شد.
4- «جمره» به معناى «قطعه سوزانى از آتش» است (اشاره به جرقه هايى است كه گاه از ميان شعله آتش پرتاب مى شود و شبيه سنگريزه است).
معانى سه گانه اول با نامگذارى «جمرات» تناسب دارد ولى چنان كه خواهيم ديد بسيارى از ارباب لغت، روى معنى اول تكيه كرده اند و جمرات را همان محلّ اجتماع سنگريزه ها دانسته اند. با مطالعه بخشى از كلمات لغويّين كه ناظر به معناى فقهى آن نيز می باشد، در می یابیم که در گفتار آنها سخنى از ستون در ميان نيست بلكه سخن از محلّ اجتماع سنگريزه هاست.
1- (فيّومى متوفّاى 770 قمرى) در «مصباح المنير» مى نويسد: «كلّ شيء جمعته فقد جمّرته، و منه الجمرة و هي مجتمع الحصى بمنى، فكلّ كومة من الحصى جمرة و الجمع جمرات»؛ (هر چيزى كه آن را جمع كنى، نام جمره دارد و جمره معروف، همان محلّ جمع سنگريزه ها در منى است و هر توده اى از سنگريزه «جمره» ناميده مى شود و جمع آن جمرات است). تعبير به «كومه» يعنى توده سنگريزه اشاره به همان محلّ اجتماع سنگريزه هاست اين تعبير به خاطر شريفتان باشد كه براى توضيح بعضى از عبارات مفيد است.
2- مرحوم طريحى (متوفّاى 1087 قمرى) در «مجمع البحرين» مى نويسد: «و الجمرات مجتمع الحصى بمنى، فكلّ كومة من الحصى جمرة و الجمع جمرات و جمرات منى ثلاث»؛ (جمرات محلّ اجتماع سنگريزه ها در منى است. هر توده اى از سنگريزه، جمره اى است و جمع آن جمرات است و جمرات منى سه عدد است). در اينجا نيز جمرات به محلّ اجتماع سنگريزه ها تفسير شده است.
3- ابن منظور (متوفّاى 711 قمرى) در «لسان العرب» مى نويسد: «و الجمرة اجتماع القبيلة الواحدة... و من هذا قيل لمواضع الجمار الّتي ترمى بمنى جمرات، لأنّ كلّ مجمع حصى منها جمرة، و هي ثلاث جمرات»؛ (جمره به معناى اجتماع يك قبيله است و به همين جهت به محلّ اجتماع سنگهايى كه در منى پرتاب مى شود، جمرات گفته شده، چون هر توده سنگريزه اى از آن، جمره اى است و آنها سه عدد هستند).
4- ابن اثير (متوفّاى 606 قمرى) در «النهاية» مى نويسد: «الجمار هي الأحجار الصغار و منه سمّيت جمار الحجّ للحصى التي يرمى بها و امّا موضع الجمار بمنى فسمّي جمرة لأنّها ترمى بالجمار و قيل لأنّها مجمع الحصى، الّتي يرمى بها»(1)؛ (جمار سنگهاى كوچك است و به همين جهت به سنگريزه هايى كه در «رمى جمرات» در حج استفاده مى شود «جمار» گفته اند و امّا محلّ سنگريزه ها را در منى به اين جهت «جمره» مى گويند كه سنگريزه [جمار] بر آن مى اندازند. بعضى گفته اند به خاطر آن است كه محلّ جمع شدن سنگريزه هاست). تعبير به «موضع الجمار» يعنى (محلّ سنگريزه ها) به روشنى بر زمين تطبيق مى كند و سخنى از ستون در ميان نيست.
5- زبيدى (متوفّاى 1205 قمرى) در «تاج العروس في شرح القاموس» مى نويسد: «و جمار المناسك و جمراتها الحصيات الّتي يرمى بها في مكّة... و موضع الجمار بمنى سمّي جمرة لأنّها ترمى بالجمار، و قيل لأنّها مجمع الحصى»؛ (جمار مناسك و جمرات سنگهايى است كه در مكّه رمى مى شود... و محلّ سنگريزه ها در منى را جمره گفته اند، چون با «جمار» [سنگريزه] رمى مى شود و بعضى گفته اند: به خاطر اين است كه محلّ جمع سنگريزه هاست). باز در اينجا تعبير به موضع الجمار يا محلّ اجتماع سنگريزه ها شده است كه شاهد مدّعا است.
6- در «معجم الفاظ فقه جعفرى» چنين آمده است: «الجمرة: الحصاة الصغيرة، كومة من الحصى، مجتمع الحصى»(2)؛ (جمره به معنى سنگ كوچك، تپّه اى از ريگها و محلّ اجتماع سنگريزه هاست).
7- در «قاموس فقهى» نيز آمده است: «الجمار: الحجارة الصغيرة الجمرة: واحدة الجمر: و هي القطعة الملتهبة من النار و الحصاة الصغيرة و واحدة الجمرات التي ترمى في منى، و هي ثلاث ... و هي مجتمع الحصى في منى»(3)؛ (جمار به معنى سنگريزه هاست، «جمره» مفرد «جمر» به معنى قطعه سوزان آتش و سنگهاى كوچك است و همچنين مفرد جمراتى است كه در منى رمى مى شود و آن سه عدد است ... و آن به معنى محلّ اجتماع سنگريزه هاست).
8- در «دائرة المعارف اسلامى» مى خوانيم: «الجمرة فى الاصل الحصاة و هى تطلق خاصة على اكوام الحجارة فى وادى منى التى تتجمع من الجمار، يرمى بها الحجيج فى عودتهم من الوقوف بعرفة».(4)؛ (جمره در اصل به معنى سنگريزه است و آن به خصوص، بر تپّه هاى سنگ در وادى منى اطلاق مى شود كه از سنگريزه هايى كه حجاج در بازگشت از منى به سوى آن پرتاب مى كنند تشكيل يافته است).
از مجموع كلمات فوق و تعبيرات گروه ديگرى از ارباب لغت، استفاده مى شود كه «جمرات» را از اين جهت جمرات گفته اند كه محلّ اجتماع سنگريزه ها بوده است و يا از اين جهت كه «جمار» (سنگريزه) در آنجا انباشته مى شده، و همان گونه كه مى بينيم آنها جمره را به معناى «ستون» نگرفته اند، بلكه به معناى «زمينى كه سنگريزه ها در آن جمع مى شود» گرفته اند به تعبير ديگر آنرا «مجتمع الحصى» مى دانند. اين سخنان علاوه بر اين كه نشان مى دهد در عصر بسيارى از آنها هنوز ستونى ساخته نشده بوده و يا اگر بوده به عنوان علامت بوده؛ و علّت نامگذارى جمرات و ريشه لغوى آن را، مسئله اجتماع سنگريزه ها مطرح مى كند.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.