پاسخ اجمالی:
بدون شك رابطه نزديكى ميان «خوف از خدا» و «نهى نفس از هوى پرستى» وجود دارد كه يكى به منزله درخت و ديگرى به منزله ميوه آن است، هنگامى كه خوف از حقّ در اعماق روح انسان ريشه دار شد، ستيزى از درون در برابر هواى نفس آغاز مى گردد و مى دانيم سرچشمه تمام مفاسد و گناهانى كه در روى زمين است «هوى پرستى» است. بعضى از مفسّران سرچشمه هاى هفتگانه گناه را كه در آيه 14 سوره «آل عمران» آمده، در هوى پرستى مى دانند و سرچشمه هوى پرستى در عدم معرفت و عدم خوف از خداست.
پاسخ تفصیلی:
یکی از امورى كه به عنوان اسباب ورود در بهشت معرفى شده «ترس از خدا و مبارزه با هواى نفس» است، در آيات 40 و 41 سوره «نازعات» مى فرمايد: (اما آن كس كه از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوی و هوس باز دارد بهشت جايگاه اوست)؛ «وَ اَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَاِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى».
بدون شك رابطه نزديكى ميان «خوف از خدا» و «نهى نفس از هوى پرستى» است كه يكى به منزله درخت و ديگرى ميوه است، هنگامى كه خوف از حقّ در اعماق روح انسان ريشه دار شد، ستيزى از درون در برابر هواى نفس آغاز مى گردد و مى دانيم سرچشمه تمام مفاسد و گناهانى كه در روى زمين است همان «هوى پرستى» است پس خودِ خدا سرچشمه همه اصلاحات است.
لذا در حديثى در ذيل آيه 43 سوره «فرقان»: «اَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَوَاهُ» از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمده است: «ما تَحْتَ ظِلِّ السَّمَاءِ مِنْ اِلهٍ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللهِ اَعْظَمُ عِنْدَ اللهِ مِنْ هَوىً مُتَّبَعٍ»(1)؛ (در زير آسمان هيچ بتى نزد خدا بزرگتر از هوى و هوسى كه از آن پيروى كنند نيست!).
قابل توجه اينكه نقطه مقابل اين دو صفتِ «خوف از خدا» و «نهى نفس از هوى» دو وصف «طغيانگرى» و «مقدم داشتن دنيا بر آخرت» است كه در آيات قبل از آن در همان سوره «نازعات» به آن اشاره شده و نتيجه آن دوزخ شمرده شده است: «وَ اَمَّا مَنْ طَغَى وَ اَثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيا فَاِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى» و به راستى خميرمايه تمام بدبختى ها، اين دو صفت و سرچشمه تمام نيك بختى ها آن دو صفت است (دقت كنيد).
به گفته بعضى از مفسّران، سرچشمه هاى هفتگانه گناه كه در آيه 14 سوره «آل عمران» آمده: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعَامِ وَ الْحَرْثِ»(2)؛ (محبت زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبها[و مركبها]ى ممتاز و دامها و زراعتها در نظر مردم جلوه داده شده است)، همه در هوى پرستى خلاصه مى شود و سرچشمه هوى پرستى، عدم معرفت و عدم خوف از خداست.
در اينكه منظور از «مقام ربّ» در آيه مورد بحث چيست؟ مفسّران تفسيرهاى گوناگونى دارند: بعضى آن را اشاره به مواقف قيامت و از جمله موقف حساب مى دانند(3) و بعضی اشاره به علم خداوند و مراقبت او نسبت به بندگان و بعضی اشاره به مقام عدالت او مى دانند و همه اينها در حقيقت، بازگشت به ترس از اعمال و گناهان مى كند؛ زيرا خداوند «ارحم الراحمين» است و در ذات او چيزى كه مايه خوف انسان گردد نيست؛ ولى همان گونه كه مجرمان از ديدن قاضى عادل مى ترسند و از شنيدن نام محكمه و دادگاه وحشت مى كنند گنهكاران نيز از مقام عدل و حساب و علم خدا خائفند (دقت كنيد).
در حقيقت دوزخى در اين جهان است به نام دوزخ شهوات، و دوزخى در جهان ديگر [به نام] دوزخ مجازات كه از اين دوزخ سرچشمه مى گيرد.
اين بحث را با حديثى از امام صادق(عليه السلام) پايان مى دهيم كه ايشان فرمودند: «مَنْ عَلِمَ اَنَّ اللهَ يَرَاهُ وَ يَسْمَعُ مَا يَقُولُ وَ يَعْلَمُ مَا يَعْمَلُهُ مِنْ خَيْرٍ اَوْ شَرٍّ، فَيَحْجُزُهُ ذلِكَ عَنِ الْقَبِيحِ مِنَ الْأَعْمَالِ، فَذلِكَ الَّذِي خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى»(4)؛ (كسى كه مى داند خدا او را مى بيند و آنچه را مى گويد مى شنود و آنچه را از نيك و بدِ عمل انجام مى دهد و اين توجه، او را از اعمال زشت باز مى دارد، او كسى است كه از مقام پروردگارش خائف است و خود را از هواى نفس باز داشته است).(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.