پاسخ اجمالی:
ایشان مي فرمايد: «خداوندا، كُنه عظمت تو را هرگز درك نمى كنيم، جز اينكه مى دانيم تو زنده و قائم به ذات خود و ديگران قائم به تو هستند. هيچ گاه خوابِ سبك و سنگين، تو را فرا نمى گيرد [تا از بندگانت غافل شوى]، افكار [بلندپرواز] هرگز به تو نمى رسد و چشم ها تو را نمى بينند؛ ولى تو چشم ها را مى بينى و اعمال و كردار [بندگان] را احصاء مى كنى و زمام همگان به دست توست». امام(ع) با ذکر این اوصاف، ضمن بستن راه بر هر گونه افراط و تفریط، انسان ها را به طریق صحیح که معرفت اجمالی و عجز از معرفت تفصیلی است رهنمون شده است.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از خطبه 160 «نهج البلاغه» به بحث صفات جمال و جلال خدا مى پردازد و وصفى بليغ در اين زمينه دارد، نخست از درك عظمت خدا ابراز عجز مى كند و مى گويد: (خداوندا، كُنه عظمت تو را هرگز درك نمى كنيم)؛ «فَلَسْنَا نَعْلَمُ كُنْهَ عَظَمَتِكَ»؛ چرا كه خداوند وجودى نامحدود و بى پايان است از هر نظر و موجود محدودى چون بشر - هر كس كه باشد - از درك آن نامحدود عاجز و ناتوان است. اما براى اينكه تصور نشود اين سخن به معناى عدم امكان شناخت خدا و تعطيل صفات است بلافاصله به ذكر معرفت اجمالى از طريق بيان هشت وصف از اوصاف ثبوتيّه و سلبيّه او مى پردازد و مى گويد: ([گرچه ما به درك كُنه ذات تو قادر نيستيم] جز اينكه مى دانيم تو زنده و قائم به ذات خود و ديگران قائم به تو هستند. هيچ گاه خواب سبك و سنگين، تو را فرا نمى گيرد [تا از بندگانت غافل شوى])؛ «إِلَّا أَنَّا نَعْلَمُ أَنَّكَ حَيٌّ قَيُّومُ لَا تَأْخُذُكَ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ».
و در ادامه مى افزايد: (افكار [بلندپرواز] هرگز به تو نمى رسد و چشم ها [ى تيزبين] تو را نمى بينند؛ ولى تو چشم ها [و حركات آنها] را مى بينى و اعمال و كردار [بندگان] را احصاء مى كنى و زمام همگان به دست توست)؛ «لَمْ يَنْتَهِ إِلَيْكَ نَظَرٌ، وَ لَمْ يُدْرِكْكَ بَصَرٌ، أَدْرَكْتَ الْأَبْصَارَ، وَ أَحْصَيْتَ الْأَعْمَالَ، وَ أَخَذْتَ بِالنَّوَاصِي وَ الْأَقْدَامِ».
وصف خداوند به «حىّ» نه به معناى حيات ظاهرى و مادى است كه آثارش نمو و رشد و توليد مثل و حس و حركت است؛ بلكه حيات واقعى است كه به معناى «علم» بى پايان و «قدرت» بر همه هستى مى باشد. «قيّوم» كسى است كه قائم به ذات و همه چيز قائم به او باشد؛ زيرا او واجب الوجود است و واجب الوجود به چيزى نياز ندارد و همگان نيازمند اويند.
جمله «لَا تَأْخُذُكَ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ» اشاره به اينكه علم و آگاهى و لطف و عنايت او نسبت به بندگان، دائمى است؛ چنين نيست كه گاهى بيدار باشد و بداند و بندگان را مشمول عنايت فرمايد و گاه در خواب فرو رود و از آنها غافل شود.
جمله «لَمْ يَنْتَهِ إِلَيْكَ نَظَرٌ ...» اشاره به اين است كه نه علم و دانشِ انسان احاطه به ذات پاك او پيدا مى كند [؛ چرا كه ذاتش نامحدود است] و نه چشمِ ظاهر او را مى بيند؛ چرا كه نه جسم است و نه جهت دارد و نه رنگ؛ ولى او گردش چشم ها را مى بيند و كوچك ترين اعمال را حساب مى كند.
منظور از «أَخَذْتَ بِالنَّوَاصِي وَ الْأَقْدَامِ» با توجه به اينكه «نواصى» جمع «ناصية» به معناى موهاى جلوى سر است و «اقدام» جمع «قدم» به معناى پاها است، قدرت و غلبه خداوند بر همه كس و همه چيز است؛ زيرا هر گاه موى پيشِ سر انسان يا حيوانى را بگيرند و يا پاى كسى را ببندند، قدرت به طور كامل از او سلب مى شود.
امام(عليه السلام) با ذکر این اوصاف راه را بر هر گونه افراط و تفریط در بحث صفات بسته است و انسان ها را به طریق صحیح که معرفت اجمالی و عجز از معرفت تفصیلی است رهنمون شده است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.