پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در خطبه 45 نهج البلاغه، به شش وصف از اوصاف الهى اشاره نموده كه هر كدام در بر گيرنده نعمتى است كه مى تواند انگيزه حمد و ثنا و پرستش او شود. ایشان می فرماید: «ستايش ويژه خداوندى است كه كسى از رحمتش مأيوس نمى شود و هيچ جا و هيچ كس از نعمتهايش خالى نيست و از مغفرت و آمرزش او كسى نوميد نمى گردد، [بنابراین] از پرستش و عبادت [چنین خدایی] نبايد سرپيچى كرد، همان خدايى كه رحمتش دائمى و زوال ناپذير است، نعمتش هميشگى و جاودانى و هر زمان نعمت تازه اى از او فرا مى رسد».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخش اول خطبه 45 نهج البلاغه که سخن از حمد و ثناى الهى است، با تعبيراتى بسيار پر معنى و حساب شده به شش وصف از اوصاف الهى اشاره نموده، كه هر كدام در بر گيرنده نعمتى است كه مى تواند انگيزه حمد و ثنا و پرستش او شود. نخست مى فرمايد: (ستايش ويژه خداوندى است كه كسى از رحمتش مأيوس نمى شود)؛ «الْحَمْدُللهِ غَيْرَ مَقْنُوط(1)مِنْ رَحْمَتِهِ». چگونه ممكن است از رحمت بى پايان او مأيوس شد در حالى كه خودش مى فرمايد: «وَ رَحْمَتِى وَسِعَتْ كُلَّ شئ»(2)؛ (رحمت من همه موجودات را فراگرفته است) و نيز از زبان حضرت يعقوب(عليه السلام) مى فرمايد: «لايَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إلاَّ الْقَوْمُ الْكافِروُنَ»(3)؛ (از رحمت خدا مأيوس نشويد كه تنها كافران از رحمت خدا مأيوس مى شوند). از زبان حضرت ابراهيم(عليه السلام) نقل مى كند «وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضّالّوُنَ»(4)؛ (چه كسى از رحمت پروردگارش مأيوس مى شود جز گمراهان؟) بنابراين انسان در هر شرايطى باشد و هر قدر آلوده به گناه گردد، باز بايد به سوى خدا برگردد و از رحمتش مأيوس نباشد كه اين يأس كفر و ضلالت و بزرگترين گناهان است.
و در جمله دوم مى فرمايد: (و هيچ جا و هيچ كس از نعمتهايش خالى نيست)؛ «وَ لامَخْلُوٍّ مِنْ نِعْمَتِهِ». همان گونه كه در قرآن آمده: «اَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الاَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً»(5)؛ (آيا نديديد كه خداوند آنچه در آسمانها و زمين است مسخر شما كرده و نعمتهاى آشكار و پنهان خود را به طور گسترده بر شما ارزانى داشته است؟). و براى تكميل اين سخن در جمله سوم اضافه مى كند (و از مغفرت و آمرزش او كسى نوميد نمى گردد)؛ «وَ لامَأيُوس مِنْ مَغْفِرَتهِ»؛ چرا كه خودش فرموده: «قُلْ يا عِبادِىَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ اِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ»(6)؛ (بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ايد! از رحمت خدا نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى آمرزد؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است).
اين جمله هاى تكان دهنده كه با انواع لطف و عنايت الهى همراه است، چنان سفره رحمت و مغفرت او را گسترده، كه همگان مى توانند بر سر آن بنشينند؛ حتى در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) آمده است: (در روز قيامت آنچنان خداوند دامنه مغفرت خود را مى گستراند كه به فكر احدى خطور نكرده است تا آنجا كه حتى ابليس هم در رحمت او طمع مى كند!)؛ «لَيَغْفِرُ اللهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَغْفِرَةً ما خَطَرَتْ قَطٌّ عَلى قَلْبِ أَحَد حَتّى اِبْلِيِسَ يَتَطاوَلُ اِلَيْها!».(7) و در حديث نبوى ديگرى مى خوانيم: «خداوند عزوجل يك صد رحمت دارد كه يكى از آنها را بر زمين نازل كرده و در ميان مخلوقاتش تقسيم نموده است و آنچه از محبّت و رحم و مروّت در ميان آنها است از آثار همان يك جزء است و نود و نه جزء ديگر را جهت خودش براى روز قيامت ذخيره كرده است!».(8)
و از آنجا كه توجه به اين امور سبب گرايش بندگان به عبادت او مى شود در چهارمين جمله مى فرمايد: (از پرستش و عبادتش نبايد سرپيچى كرد)؛ «وَ لا مُستَنْكَف(9)عَنْ عِبادَتِهِ». چرا كه با آن همه نعمت و رحمت، استنكاف از عبادت او جز عذاب و خوارى نتيجه اى ندارد. قرآن مجيد مى فرمايد: «وَ أَمَّا الَّذينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذابَاً أَليماً وَ لايَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللهِ وَليّاً وَ لا نَصيراً»(10)؛ (و آنها را كه ابا كردند و تكبّر ورزيدند، مجازات دردناكى خواهد كرد، و براى خود غير از خدا سرپرست و ياورى نخواهند يافت!)
سپس در بيان پنجمين و ششمين مواهب الهى مى فرمايد: (همان خدايى كه رحمتش دائمى و زوال ناپذير است، نعمتش هميشگى و جاودانى [است] و هر زمان نعمت تازه اى از او فرا مى رسد)؛ «اَلَّذى لاتَبْرَحُ مِنْهُ رَحْمَةٌ وَ لاتُفْقَدُ لَهُ نِعْمَةٌ». با اين كه در اوصاف پيشين سخن از «رحمت» و «نعمت» الهى بود، باز در اينجا هر دوی آنها تكرار شده است؛ از ظاهر تعبيرات اين چند جمله چنين استفاده مى شود كه نخست اشاره به اصل رحمت و نعمت الهى شده، سپس از دوام و پايدارى آنها سخن به ميان آمده كه هر كدام موهبتى جداگانه است، نعمت و رحمت او از مواهب اوست و داوم آنها نيز از عنايات او. و اين همان است كه در قرآن مجيد مى خوانيم: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لاتُحْصُوها»(11)؛ (و اگر نعمتهاى خداوند را بشماريد هرگز نمى توانيد آنها را احصاء كنيد).
واژه هاى رحمت و نعمت و مغفرت با اين كه با يكديگر پيوند دارند هر يك مفهوم جداگانه اى دارند. رحمت معنى وسيعى دارد كه هرگونه محبت الهى را درباره بندگان شامل مى شود، خواه از طريق بخشش نعمتها باشد يا از طريق آمرزش گناهان. به تعبير ديگر: نسبت ميان رحمت و هر يك از آن دو (نعمت و مغفرت) نسبت عموم و خصوص مطلق است، ولى نعمت و مغفرت دو مفهوم جداى از هم دارند، نعمت در مورد امكانات وجودى به كار مى رود كه به انسان در مسير تكامل كمك مى كند و او را بهره مند مى سازد؛ ولى مغفرت، زدودن آثار گناه و برداشتن موانع از سر راه است.(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.