پاسخ اجمالی:
ایشان می فرماید: «همه چيز در برابر او خاضع و هر چيزى به وجود او قائم است! بى نياز كننده هر فقير، عزّت بخش هر ذليل، نيروى هر ناتوان، و پناهگاه هر مصيبت زده است!، هر كس سخنى بگويد نُطقش را مى شنود، و هر كس سكوت كند اسرار درونش را مى داند، آن كس كه زنده است روزيش بر اوست، و آنكه مى ميرد بازگشتش به سوى اوست، هر سرّى نزد تو آشكار و هر پنهانى پيش تو حاضر است، تو وجودى ابدى هستى كه زمان برايت نيست؛ و پاياني هستى كه راهي جز بازگشت به سويت نيست؛ و وعده گاهى كه نجات از حُكمَت جز به وسيله تو ممكن نيست».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در ابتدای خطبه 109 «نهج البلاغه» - که به دلیل فصاحت و بلاغت و محتوای عمیق آن به «خطبة الزهراء»؛ (خطبه درخشنده) معروف شده است - روى ده وصف از اوصاف كمال خداوند انگشت گذارده، مى فرمايد: (همه چيز در برابر او خاضع است و هر چيزى به وجود او قائم مى باشد! بى نياز كننده هر فقير، عزّت بخش هر فرد خوار و ذليل، نيروى هر ناتوان، و پناهگاه هر مصيبت رسيده است!)؛ «كُلُّ شَىْءٍ خَاشِعٌ لَهُ، وَ كُلُّ شَيْءٍ قَائِمٌ بِهِ: غِنَى كُلِّ فَقِيرٍ، وَ عِزُّ كُلِّ ذَلِيلٍ، وَ قُوَّةُ كُلِّ ضَعِيفٍ، وَ مَفْزَعُ كُلِّ مَلْهُوفٍ».
اين شش وصف در حقيقت بازگشت به قدرت مطلقه پروردگار و وجود بى پايان و نامحدود او و نياز همه ممكنات مى كند. قائم بودن همه چيز به خداوند از اين جهت است كه او واجب الوجود است و غير او ممكن الوجود، و ممكن، وجودى وابسته به واجب است؛ همانند نور آفتاب كه به خورشيد وابسته است. غناى هر فقير و عزّت هر ذليل و قوّت هر ضعيف بودن نيز از همين جا سرچشمه مى گيرد؛ چرا كه ممكنات و مخلوقات، چيزى از خود ندارند؛ هر چه دارند از ناحيه اوست و هر كمالى نصيب آنها شود، پرتوى از آن كمال مطلق الهى است.
آنچه در بالا آمد، در واقع بر گرفته از آيات مختلف «قرآن مجيد» است كه اين اوصاف را در جاى جاى «قرآن» براى خداوند بيان مى كند. در يك جا مى فرمايد: «وَ للهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَواتِ وَ مَا فِى الْأَرْضِ»(1)؛ (تمام آنچه در آسمان و زمين وجود دارد، براى خدا سجده مى كنند) و در آیه ديگر مى فرمايد: «أَللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ»(2)؛ (هيچ معبودى نيست جز خداوند يگانه زنده، كه قائم به ذات خويش است و موجودات ديگر قائم به او هستند) و در آیه ديگر مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ»(3)؛ (اى مردم! شما همگى نيازمند به خداييد؛ تنها خداوند است كه بى نياز و شايسته هرگونه حمد و ستايش است) و بالأخره به صورت جامع مى فرمايد: «قُلِ اللّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْء قَدِيرٌ»(4)؛ (بگو: بارالها! مالك حكومت ها تويى؛ به هر كس بخواهى حكومت مى بخشى و از هر كس بخواهى حكومت را مى گيرى؛ هر كس را بخواهى عزّت مى دهى و هر كس را بخواهى خوار مى كنى؛ تمام خوبى ها به دست تو است؛ تو بر هر چيزى توانا هستى!).
در ادامه اين شش وصف، به چهار وصف ديگر اشاره كرده، مى فرمايد: (هر كس سخنى بگويد نطق او را مى شنود، و هر كس سكوت كند اسرار درونش را مى داند، آن كس كه زنده است روزيش بر او است، و آن كس كه مى ميرد بازگشتش به سوى اوست)؛ «مَنْ تَكَلَّمَ سَمِعَ نُطْقَهُ، وَ مَنْ سَكَتَ عَلِمَ سِرَّهُ، وَ مَنْ عَاشَ فَعَلَيْهِ رِزْقُهُ، وَ مَنْ مَاتَ فَإِلَيْهِ مُنْقَلَبُهُ». آرى! او از درون و برون ما آگاه است و او در زندگى و مرگ ناظر احوال ما است؛ روزىِ ما بر اوست و بازگشت ما به سوى او.
امام(عليه السلام) در بخش دیگری از این خطبه، به پنج وصف ديگر از اوصاف جمال او اشاره كرده، مى فرمايد: (هر سرّى نزد تو آشكار است و هر پنهانى پيش تو حاضر، تو وجودى ابدى هستى كه زمان برايت نيست؛ و پايانى هستى كه جز بازگشت به سويت راهى وجود ندارد؛ و وعده گاهى كه نجات از حُكمَت جز به وسيله تو ممكن نيست)؛ «كُلُّ سِرٍّ عِنْدَكَ عَلَانِيَةٌ، و كُلُّ غَيْبٍ عِنْدَكَ شَهَادَةٌ، أَنْتَ الْأَبَدُ فَلَا أَمَدَ لَكَ، وَ أَنْتَ الْمُنْتَهَى فَلَا مَحِيصَ(5) عَنْكَ، وَ أَنْتَ الْمَوْعِدُ فَلَا مَنْجَى مِنْكَ إِلَّا إِلَيْكَ».
تعبير به «مُنْتَهى» و «مَوْعِد» درباره خداوند دو وصف متفاوت است. او «مُنْتَهى» است، يعنى: همه چيز به سوى او بازگشت مى كند. «إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إلَيهِ رَاجِعُونَ»(6) و او «موعد» است، يعنى: وعده گاهى است براى حساب و كتاب و بررسى اعمال انسانها و هيچ كس توانايى فرار از دادگاه عدل او را ندارد. «قرآن مجيد» نيز با صراحت مى گويد: «وَ عُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفّاً لَقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُم مَوْعِداً»(7)؛ (آنها در يك صف به پيشگاه پروردگارت عرضه مى شوند [و به آنان گفته مى شود:] همگى نزد ما آمديد همان گونه كه نخستين بار شما را آفريديم؛ امّا شما گمان مى كرديد ما هرگز موعدى برايتان قرار نخواهيم داد). پيام اين اوصاف الهى اين است كه ما بدانيم او از همه چيز و حتّى از اسرار درون ما كاملا آگاه است؛ اگر از خلق پنهان كنيم از خالق پنهان نخواهد بود و نيز بدانيم در اين جهان هر چه باشيم و به هر جا برسيم آخرين منزلگاه ما دادگاه عدل او است و به يقين، توجّه به اين اوصاف، اثر عميقى در باز داشتن از گناه و نافرمانى حق دارد.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.