پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در خطبه 99، درباره «بی اعتباری دنیا» می فرماید: «شما را به ترک اين دنيايى كه سرانجام رهايتان مى سازد توصيه مى كنم، هر چند ترك آن را دوست نداشته باشيد». امام(ع) بی اعتباری دنیا را به مسافرانی تشبيه مي كند که مرگ، آنها را به سرعت دنبال می کند و اجل، آنها را به جدایی از دنیا وادار می سازد. حال که عزت و افتخارات دنیا به زودی پایان می گیرد پس به زینت و نعمت هایش مغرور نشوید و به خاطر آن سر و دست نشکنید.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از خطبه 99 «نهج البلاغه»، بعد از حمد و ثناى الهى مردم را با عباراتى بسيار مؤثّر و نافذ، به زهد در دنيا ترغيب مى كند و بى اعتبارى دنيا را در لابلاى عباراتى لطيف و پويا مجسّم مى سازد، مى فرمايد: (اى بندگان خدا! شما را به ترك اين دنيايى كه سرانجام رهايتان مى سازد توصيه مى كنم، هر چند شما ترك آن را دوست نداشته باشيد!)؛ «عِبَادَ اللهِ! أُوصِيكُمْ بِالرَّفْضِ(1) لِهذِهِ الدُّنْيَا التَّارِكَةِ لَكُمْ وَ إِنْ لَمْ تُحِبُّوا تَرْكَهَا».
چه دردناك است كه انسان دنبال معشوقى بدود كه او با تمام قدرت از وى فرار مى كند! امام(عليه السلام) مى فرمايد حال كه دنيا چنين است شما هم آن را ترك كنيد، هر چند بر خلاف اميال و هوس هاى شما باشد؛ چرا كه به مصداق آيه شريفه: «وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ»(2) ممكن است امورى باشد كه انسان ظاهربين آن را دوست داشته باشد؛ ولى در درونش سمّ جانگداز و كشنده نهفته باشد!
سپس مى افزايد: (دنيايى كه جسم هاى شما را كهنه و فرسوده كند، با اينكه شما دوست داريد همواره تازه و نو گردد!)؛ «وَ الْمُبْلِيَةِ(3)لأَجْسَامِكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ تَجْدِيدَهَا». در ادامه سخن، امام(عليه السلام) با ذكر تشبيهى، وضع ساكنان دنيا را روشن مى سازد، مى فرمايد: (شما نسبت به دنيا، به مسافرانى مى مانيد كه وقتى گام در جاده نهاده اند، احساس مى كنند به آخر رسيده اند؛ و تا قصد رسيدن به نشانه اى در [وسط راه] كرده اند، گويى بلافاصله در كنار آن قرار گرفته اند؛ [آرى، دنيا آنچنان به سرعت مى گذرد كه تا چشم بر هم مى زنند همه چيز پايان مى يابد])؛ «فَإِنَّمَا مَثَلُكُمْ وَ مَثَلُهَا كَسَفْرٍ(4) سَلَكُوا سَبِيلاً فَكَأَنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوهُ، وَ أَمُّوا(5) عَلَماً فَكَأَنَّهُمْ قَدْ بَلَغُوهُ». در ادامه اين سخن و تأكيد بر مطلب بالا مى افزايد: (چه نزديك است كسى كه [در اين دنيا] به سوى مقصد پيش مى رود، به محض حركت، به آن برسد!)؛ «وَ كَمْ عَسَى الْمُجْرِي(6) إِلَى الْغَايَةِ أَنْ يَجْرِىَ إِلَيْهَا حَتَّى يَبْلُغَهَا!» و در تعبير و تأكيد ديگرى اضافه مى فرمايد: (چگونه مى تواند اميد به بقاء داشته باشد آن كس كه روز معيّنى در پيش دارد كه از آن نمى تواند فراتر برود، و مرگ به سرعت او را دنبال مى كند، و به پيش مى راند، و اجل او را به زور و بر خلاف ميلش به جدايى از دنيا وادار مى سازد!)؛ «وَ مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ بَقَاءُ مَنْ لَهُ يَوْمٌ لَا يَعْدُوهُ، وَ طَالِبٌ حَثِيثٌ(7) مِنَ الْمَوتِ يَحْدُوهُ(8)، وَ مُزْعِجٌ(9) فِي الدُّنْيَا حَتَّى يُفَارِقَهَا رَغْماً!(10)».
اين تعبيرهاى چهارگانه، كه هر يك در قالب الفاظى نو ريخته شده، يك حقيقت را بيان مى كند و آن ناپايدارى دنيا و بى اعتبارى آن است. حقيقتى كه غالب انسانها از آن غافل و بى خبرند و همين غفلت، بلاى سعادت و خوشبختى آنها است. سپس امام(عليه السلام) از اين بحث [ناپايدارى و بى اعتبارى دنيا] نتيجه گيرى مى كند و در بيانى زنده و گويا مى فرمايد: (حال كه چنين است براى به دست آوردن عزّت و افتخارات [موهوم] دنيا، سر و دست نشكنيد و به زينت و نعمت هايش فريفته نشويد و از رنج و ناراحتى هاى آن جزع و بى تابى نكنيد!)؛ «فَلاَ تَنَافَسُوا(11)فِي عِزِّ الدُّنْيَا وَ فَخْرِهَا، وَ لَا تَعْجَبُوا بِزِينَتِهَا وَ نَعِيمِهَا، وَ لَا تَجْزَعُوا مِنْ ضَرَّائِهَا وَ بُؤْسِهَا». حضرت ادامه مي دهد: (چرا كه عزّت و افتخاراتش به زودى پايان مى گيرد، زينت و نعمت هايش زايل مى گردد، و رنج و ناراحتى هايش تمام مى شود و [در يك كلمه] دوران هر چيز، سپرى مى شود و هر موجود زنده اى به سوى فنا پيش مى رود!)؛ «فَإِنَّ عِزَّهَا وَ فَخْرَهَا إِلَى انْقِطَاعٍ، وَ إِنَّ زِينَتَهَا وَ نَعِيمَهَا إِلَى زَوَالٍ، وَ ضَرَّاءَهَا وَ بُؤْسَهَا إِلَى نَفَادٍ(12)، وَ كُلُّ مُدَّةٍ فِيهَا إِلَى انْتِهَاءٍ، وَ كُلُّ حَيٍّ فِيهَا إِلَى فَنَاءٍ».
امام(عليه السلام) در اين عبارات زيبا، نخست انگشت روى عزّتها و افتخارات، نعمت ها و زينت ها و درد و رنج هاى دنيا مى گذارد و همه را فانى و ناپايدار معرّفى مى كند و بعد به صورت يك قانون كلّى مى فرمايد: «همه چيزِ اين دنيا پايان مى پذيرد و همه زندگان بدون استثناء به سوى مرگ پيش مى روند؛ حال كه چنين است اين همه دعوا و كشمكش و قال و غوغا و بى تابى و زارى براى چيست؟»، به گفته يكى از شارحان «نهج البلاغه»، پيشينيان رفتند و خاك شدند و ما از روى آنها عبور مى كنيم و ما هم به زودى خاك مى شويم و آيندگان از روى ما مى گذرند، ولى باز هم بيدار نمى شويم!. جالب اينكه امام باقر(عليه السلام) در حديثى زرق و برق نعمت هاى دنيا را تشبيه به مالى مى كند كه انسان در خواب پيدا مى كند؛ ولى هنگامى كه بيدار شد چيزى در دست خود نمى بيند: «أَوْ كَمَالٍ وَجَدْتَهُ فِي مَنَامِكَ، فَاسْتَيْقَظْتَ وَ لَيْسَ مَعَكَ مِنْهُ شَىْءٌ(13)».(14)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.