پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در خطبه 97، به بیان اوصاف صحابه پیامبر اکرم(ص) پرداخته که با دقت در این تعبیرات متوجه می شویم این اوصاف مربوط به اصحاب خاص آن حضرت همچون: سلمان، ابوذر، عمار و ... است، نه تمام صحابه پیامبر(ص)؛ چرا که در میان آنان افراد گنهکار و متخلف نیز وجود داشتند، افرادی همچون «ابولبابه»، «ثعلبه بن حاطب انصاری»، «طلحه» و «زبیر» و ... بنابراین مدح امام(ع) مختص اصحاب خاص رسول الله(ص) است، همانها که در تمام میدان های نبرد در صفوف مقدم بودند و همواره سر بر فرمان رسول الله(ص) می نهادند.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در خطبه 97 «نهج البلاغه» در مورد اصحاب پیامبر(صلى الله علیه و آله) چنین می فرماید: «لَقَدْ رَأَیْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ(صَلَّى اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ)، فَمَا أَرَى أَحَداً یُشْبِهُهُمْ مِنْکُمْ! لَقَدْ کَانُوا یُصْبِحُونَ شُعثاً غُبْراً، وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِیَاماً، یُرَاوِحُونَ بَیْنَ جِبَاهِهِمْ وَ خُدُودِهِمْ، وَ یَقِفُونَ عَلَى مِثْلِ الْجَمْرِ مِنْ ذِکْرِ مَعَادِهِمْ! کَأَنَّ بَیْنَ أَعْیُنِهِمْ رُکَبَ الْمِعْزَى مِنَ طُولِ سُجُودِهِمْ! إِذَا ذُکِرَ اللهُ هَمَلَتْ أَعْیُنُهُمْ حَتَّى تَبُلَّ جُیُوبَهُمْ، وَ مَادُوا کَمَا یَمِیدُ الشَّجَرُ یَوْمَ الرِّیحِ الْعَاصِفِ، خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ، وَ رَجَاءً لِلثَّوَابِ!»؛ (من اصحاب محمّد(صلى الله علیه و آله) را دیده ام؛ ولى هیچ یک از شما را مانند آنها نمى بینم، آنها موهایى ژولیده و چهره اى غبار آلود داشتند [با این که در فقر و تنگدستى زندگى مى کردند خم به ابرو نمى آوردند!] شب تا به صبح در حال سجده و قیام بودند [و هرگز از عبادت خسته نمى شدند؛] گاهى پیشانى و گاه دو طرف صورت را [در پیشگاه خدا] به خاک مى نهادند، و از ترس رستاخیز، گویى بر شعله هاى آتش ایستاده بودند و آرام نداشتند. پیشانى آنها از سجده هاى طولانى پینه بسته بود [همچون زانوى گوسفند]، هنگامى که نام خدا برده مى شد، اشک از چشمانشان فرو مى ریخت، آنقدر که گریبانشان تر مى گشت، و همچون درختى که در روز طوفانى از شدّت تندباد به خود مى لرزد، از خوف عقاب و عشق به ثواب مى لرزیدند!).
ممكن است افراد ساده انديش چنين تصوّر كنند كه این ويژگى ها که امام علي(علیه السلام) در این خطبه، در وصف یاران پیامبر(صلى الله عليه و آله) بیان فرموده است، در همه صحابه پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) بوده است؛ در حالى كه به يقين اين اوصاف و ويژگى ها مربوط به اصحاب خاصّ آن حضرت، همچون: سلمان ها، ابوذرها، عمّارها و مقدادها است، نه همه آنان؛ زيرا اوّلاً: چنين مطلبى بر خلاف تاريخ است؛ چرا كه در هيچ تاريخى، اين صفات براى همه آنها نوشته نشده است.
ثانياً: بسيارى از آيات «قرآن مجيد» نشان مى دهد كه در ميان اصحاب پیامبر(صلى الله علیه و آله) متخلّفان و گنهكاران خطرناكى بودند كه ما در اينجا به بعضي از آنها اشاره مي كنيم:
1. بعضى از آنها به پيامبر(صلى الله عليه و آله) و ارتش اسلام خيانت كردند كه وقتى رسوا شدند، از درِ توبه درآمدند؛ مانند «حاطب بن ابى بلتعه» و «ابولبابه» كه داستان آنها را همه شنيده ايم و ستون توبه در مسجد پيامبر(صلى الله عليه و آله) يادآور اين حقيقت است.
2. بعضى ديگر در مقام اعتراض در برابر پيامبر(صلى الله عليه و آله) نسبت به حكم زكات برآمدند؛ در حالى كه قبلاً با خدا عهد كرده بودند اگر ثروتى پيدا كردند از آن در راه خدا انفاق كنند! مانند «ثعلبة بن حاطب انصارى» كه داستان او در آيات 75 تا 77 سوره «توبه» آمده است.
3. بعضى فرمان پيامبر(صلى الله عليه و آله) را زير پا گذاردند و به بهانه هاى واهى از شركت در جنگ «تبوك» تخلّف كردند؛ كه داستان آن ها ذيل آيه 118 سوره «توبه» آمده است.
4. گروهى دست به جاسوسى زدند، كه «قرآن مجيد» در آيه 47 سوره «توبه» در مورد آنها مى گويد: «وَ فِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ».
5. بعضى به ساختن مسجد «ضرار» پرداختند، تا در ميان مؤمنان ايجاد شكاف و تفرقه كنند، كه داستان آنها در ذيل آيات 107 تا 110 سوره «توبه» آمده است.
6. و بعضى از آنها كه در عصر پيامبر(صلى الله عليه و آله) راه راستى را مى پيمودند، بعد از آن حضرت در اثر هوی پرستى فتنه هايى برپا كردند كه در پي آنها خون هاى زيادى از مسلمين ريخته شد؛ مانند: «طلحه» و «زبير» كه آتش جنگ «جمل» را برپا كردند و بر ضدّ امام المسلمين قيام نمودند و «معاويه» كه فتنه هاى فراوانى، از جمله فتنه «صفّين» را رهبرى مى كرد.
بسيار ساده لوحى است كه ما در برابر واقعيّت هاى روشن تاريخ و آيات صريح «قرآن مجيد»، چشم بر هم نهيم و همه صحابه را با آب تنزيه بشوييم و دامان آنها را پاك و پاكيزه كنيم.
بنابراين، اگر امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) در خطبه هاى نهج البلاغه مدح و تمجيد بليغى از صحابه مى كند، به يقين منظور اصحاب خاصّ رسول الله(صلى الله عليه و آله) است كه گروه قابل ملاحظه اى از ياران او را تشكيل مى دادند و در تمام ميدان هاى نبرد در صفوف مقدّم جاى داشتند و همواره سر بر فرمان رسول الله(صلى الله عليه و آله) مى نهادند و بسيارى از آنان در عصر پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) شربت شهادت نوشيدند.
به هر حال، اين گروه از ياران پيامبر(صلى الله عليه و آله) كه عالى ترين درس بندگى و عبوديّت خداوند و استقامت و ايستادگى و ايثار و فداكارى را در راه اسلام، از محضر بزرگترين استاد جهان بشريّت، يعنى پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) آموخته بودند سزاوار است الگو و اسوه مسلمانان، در هر عصر و زمان باشند.
همانها كه به گفته مورّخان هنگامى كه مى خواستند از يكديگر جدا شوند، سوره «والعصر» را هر كدام براى ديگرى مى خواند و او را به ايمان و عمل صالح و طرفدارى از حق و صبر و استقامت دعوت مى كرد.(1)
همان ها كه به تعبير «قرآن مجيد» آثار سجده در چهره هايشان نمايان بود: «سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ»(2) و همان ها كه در برابر دشمنان شديد و محكم و در برابر دوستان نرم و ملايم بودند: «وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ، رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ».(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.