پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) فتنه «بنی امیه» را «وحشتناک ترین فتنه ها» دانسته و درباره خصوصيات آن می فرماید: «حكومت آن فراگير است و بلاى آن ويژه گروهى است؛ هر كس در آن فتنه بصير باشد، بلا دامان او را مى گيرد و هر كس در برابر آن نابينا باشد، بلايى به او نمى رسد، بعد از من بنى اميّه را براى خود زمامداران بدى خواهيد يافت؛ آنها همچون شتر شرور و بدخويى هستند كه صاحب خود را گاز مى گيرد؛ با دست خود، بر سر او مى كوبد؛ و با پا او را دور مى سازد؛ و او را از دوشيدن شيرش منع مى كند، آنها به اين وضع ادامه مى دهند تا كسى باقى نماند؛ مگر اينكه در مسير منافع آنها قرار گيرد؛ يا لااقل ضررى به آنها نرساند و ... ».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در فرازي از خطبه 93 «نهج البلاغه»، به سراغ «فتنه بنى اميّه» مى رود و مى فرمايد: (آگاه باشيد! وحشتناك ترين فتنه ها از نظر من براى شما، فتنه بنى اميّه است؛ چرا كه فتنه اى است كور و تاريك)؛ «أَلَا وَ إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِي عَلَيْكُمْ فِتْنَةُ بَنِي اُمَيَّةَ، فإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ مُظْلِمَةٌ».
«فتنه هاى كور و تاريك» به فتنه هايى گفته مي شود كه هيچ كس و هيچ چيز را به رسميّت نمى شناسد و همه ارزشها را پايمال مى كند و نيكان را بدون توجّه به سوابق و شخصيّت آنها درهم مى كوبد و فتنه بنى اميّه براستى چنين بود!! در عصر حكومت آنها، ارزش هاى عصر جاهليّت، ناگهان زنده شد و بازماندگان كثيف و آلوده آن زمان، پست هاى حسّاس حكومت اسلامى را اشغال كردند و نيكان و پاكان از صحنه اجتماع عقب رانده شدند و آنها كه مقاومت كردند، نابود گشتند.
حضرت سپس به ويژگى هاى اين فتنه اشاره كرده، مى فرمايد: (حكومت آن فراگير است [و همه تحت فشار آن حكومت ظالم هستند] و بلاى آن ويژه گروهى است؛ هر كس در آن فتنه بصير و بينا باشد [و با آن ستيزه جويى كند] بلا دامان او را مى گيرد و هر كس در برابر آن نابينا باشد، بلايى به او نمى رسد)؛ «عَمَّتْ خُطَّتُهَا(1)، وَ خَصَّتْ بَلِيَّتُهَا، وَ أَصَابَ الْبَلَاءُ مَنْ أَبْصَرَ فِيهَا، وَ أَخْطَأَ الْبَلَاءُ مَنْ عَمِىَ عَنْهَا».
سپس امام(عليه السلام) در بيان دومين ويژگى حكومت بنى اميّه مى افزايد: (به خدا سوگند! بعد از من بنى اميّه را براى خود زمامداران بدى خواهيد يافت؛ آنها همچون شتر شرور و بدخويى هستند كه صاحب خود را گاز مى گيرد؛ با دست خود، بر سر او مى كوبد؛ و با پا او را دور مى سازد؛ و او را از دوشيدن شيرش منع مى كند)؛ «وَ ايْمُ اللهَ(2) لَتَجِدُنَّ بَنِي أُمَيَّةَ لَكُمْ أَرْبَابَ سُوْءٍ بَعْدِي كَالنَّابِ(3) الضَّرُوسِ(4) تَعْذِمُ(5) بِفِيهَا، وَ تَخْبِطُ(6) بِيَدِهَا، وَ تَزْبِنُ(7) بِرِجْلِهَا، وَ تَمنَعُ دَرَّهَا(8)».
چه تشبيه جالبى! انسان انتظار دارد از شير شترش استفاده كند و بر او سوار شود و به مقصد برسد؛ همان گونه كه انسان انتظار دارد حكومت به او كمك كند و مشكلاتش را حل نمايد و در مسير پيشرفت هاى فردى و اجتماعى يار و ياورش باشد؛ ولى حكّام ظالم، بى رحم و بى منطق - كه جز به منافع زودگذر خود و اِشباع هوس هاى خويش نمى انديشند - نه تنها مشكلى را از جامعه حل نمى كنند؛ بلكه مردم را گرفتار سخت ترين مشكلات ساخته، از هر سو ضربه تازه اى بر آنان وارد مى سازند. چقدر اين پيشگويى صحيح بود و حضرت علي(عليه السلام) با قلب پاكش تمام حوادث آينده را مى ديد كه اين گروه بى رحم و درّنده خو، چه بلايى بر سر اسلام و مسلمين مى آورند.
امام(عليه السلام) در ويژگى سوم مى فرمايد: (آنها به اين وضع ادامه مى دهند [و همواره با شما به سختى رفتار مى كنند] تا كسى باقى نماند؛ مگر اينكه در مسير منافع آنها قرار گيرد؛ يا لااقل ضررى به آنها نرساند)؛ «لَا يَزَالُونَ بِكُمْ حَتَّى لَا يَتْرُكُوا مِنْكُمْ إِلَّا نَافِعاً لَهُمْ أَوْ غَيْرَ ضَائِرٍ بِهِمْ».
در ويژگى چهارم به اين نكته اشاره مى فرمايد كه مشكل عظيم در اين حكومت اين است كه هيچ پناهگاهى براى در امان ماندن از ظلم آنها وجود نخواهد داشت و هيچ دادرسى در برابر ستم هاى آنها پيدا نمى شود و مردم ناچارند از ظلم اين ظالمان به خودشان شكايت برند و تكليف چنين شكايت و شاكياني روشن است. مى فرمايد: (بلا و ستم هاى آنها نسبت به شما همچنان ادامه خواهد يافت، تا آنجا كه [هيچ پناهگاهى نيابيد و] استمداد شما از آنها به استمداد برده اى مانَد كه در برابرِ ظلمِ مالك، از او كمك بطلبند؛ يا همچون دوستى كه [از تعدّى و اجحاف دوست خود] به او پناه برد)؛ «وَ لَا يَزَالُ بَلَاؤُهُمْ عَنْكُمْ حَتَّى لَا يَكُونَ انْتِصَارُ أَحَدِكُمْ مِنْهُمْ إِلَّا كَانْتِصَارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّهِ، وَ الصَّاحِبِ مِنْ مُسْتَصْحِبِهِ».
در پنجمين و آخرين ويژگى - كه در واقع تأكيدى است بر ويژگى هاى قبلي - مى فرمايد: (فتنه هاى آنها پشت سر يكديگر بر شما وارد مى شود، با قيافه اى زشت و ترسناك، و همراه با پاره هايى از آداب و رسوم جاهليّت؛ نه راهنمايى در آن ميان خواهد بود و نه پرچم نجاتى)؛ «تَرِدُ عَلَيْكُمْ فِتْنَتُهُمْ شَوْهَاءَ(9) مَخْشِيَّةً(10)، وَ قِطَعاً جَاهِلِيَّةً، لَيْسَ فِيهَا مَنَارُ هُدًى، وَ لَا عَلَمٌ يُرَى».
بعضى از «شارحان نهج البلاغه» مطلبى نقل كرده اند كه نشان مى دهد بنى اميه با گروهى از مردم واقعاً به صورت برده و غلام رفتار مى كردند، تا آنجا كه در «شرح نهج البلاغه» مرحوم تسترى آمده است كه: «آنها بسيارى از مسلمين را به بردگى مي گرفتند و به گردن آنها مُهر بردگى مى زدند و در كف دست هاى آنها علامتى مى گذاشتند».(11)،(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.