پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در ارتباط با اهمّیّت «دعا» به امام حسن(ع) می فرماید: «آن كس كه گنج هاى آسمان ها و زمين در دست اوست، به تو اجازه دعا داده و اجابتش را تضمين نموده». بر این اساس، اجازه دعا از سوی خداوند، نهايت لطف است كه انسان بدون واسطه نيازش را از خدا بخواهد. سپس مى فرمايد: «اندوه خود را با وى در ميان گذار و حل مشكلاتت را از او بخواه، مى توانى چيزهايى را بخواهى كه كسى جز او قادر به اعطاى آن نيست؛ مانند فزونى عمر، سلامتى تن، و خداوند كليدهاى خزاينش را با اجازه به دعا، در دست تو قرار داده است».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در قسمتی از نامه 31 «نهج البلاغه»، که خطاب به امام حسن(علیه السلام) است، به سراغ مسئله «دعا» مى رود كه بسيار سرنوشت ساز و پر اهمّيّت است مى فرمايد: ([فرزندم] بدان آن كس كه گنج هاى آسمان ها و زمين در دست اوست، به تو اجازه دعا و درخواست را داده و اجابتِ آن را تضمين نموده است، به تو امر كرده كه از او بخواهى تا عطايت كند و از او درخواست رحمت كنى تا رحمتش را شامل حال تو گرداند)؛ «وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذِي بِيَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَكَ فِي الدُّعَاءِ، وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ، وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَكَ، وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِيَرْحَمَكَ». در اين چند جمله، امام(عليه السلام) براى تشويق انسان به دعا كردن به نكاتى اشاره فرموده است: نخست مى گويد: از كسى تقاضا مى كنى كه همه چيز در اختيار اوست؛ زمين و آسمان و مواهب و نعمت ها و روزى ها و در يك جمله تمام گنجينه هاى آسمان ها و زمين، بنابراين درخواست از او به يقين به اجابت بسيار نزديك است.
در جمله دوم مى فرمايد: به تو اجازه داده و در واقع دعوت كرده تا به درگاهش بروى و دعا كنى و اين نهايت لطف و مرحمت است كه كسى نيازمندان را به سوى خود فرا خواند و بگويد: بياييد و درخواست كنيد، اشاره به آياتى همچون «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّى لَوْ لَا دُعاؤُكُم»(1)، و مانند آن دارد. در جمله سوم مى فرمايد: او تضمين كرده كه دعاى شما را مستجاب كند كه اشاره به آياتى مانند «اُدْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُم»(2)، و امثال آن است.
در جمله چهارم مطلب را از اذن و اجازه فراتر مى برد و مى گويد: به شما امر كرده است كه از او درخواست كنيد و طلب رحمت نماييد تا خواسته شما را عطا كند و اين به آياتى نظير: «وَ سْئَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللهَ كانَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَليماً»(3)، اشاره دارد. در جمله پنجم مى فرمايد: (خداوند ميان تو و خودش كسى را قرار نداده كه در برابر او حجاب تو شود و تو را مجبور نساخته كه به شفيعى پناه برى)؛ «وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ، وَ لَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهِ».
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه مسئله شفاعت در اسلام ـ شفاعت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، امام معصوم(عليه السلام) و حتى فرشتگان و مؤمنان صالح العمل ـ وارد شده است و آيات فراوان و روايات بسيار دلالت بر شفاعت شفيعان در دنيا و آخرت مى كند، آيا شفاعت با برقرارى ارتباط مستقيم منافات ندارد؟
پاسخ اين سؤال با توجّه به دو نكته روشن مى شود:
اولاً: دليلى بر نفى ارتباط مستقيم نيست؛ بلكه ارتباط مستقيم با خدا در جاى خود محفوظ است و مسلمانان شب و روز از آن استفاده مى كنند و شفاعت هم در جاى خود ثابت است و به تعبير ديگر هر دو در كنار هم قرار دارند و دو راه به سوى رحمت خداوند هستند.
ثانياً: در آيات «قرآن مجيد» مكرر به اين نكته اشاره شده كه شفاعت نيز به اذن خدا است، بنابراين كسى كه براى شفاعت دست به دامان پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهم السلام) مى زند بايد در كنار آن از خدا بخواهد كه اذن شفاعت به آنها بدهد، پس مكمل آن نيز ارتباط مستقيم با خداست.
به بيان ديگر من حوائج خويش را مستقيماً از خدا مى خواهم؛ ولى گاه حاجت به قدرى مهم و پيچيده است يا من آنقدر آلوده و گنهكارم كه احساس مى كنم به تنهايى توفيق رسيدن به خواسته خود را ندارم. در اينجاست كه دست به دامان شخص بزرگ و آبرومندى مى شوم كه به اذن الله در پيشگاه خدا براى من شفاعت كند؛ مثلا برادران يوسف بعد از آن همه جنايت درباره برادر خود احساس كردند گناهشان به قدرى عظيم است كه نمى توانند مستقيما عفو خود را بخواهند، لذا دست به دامن پدر شدند و گفتند: «يا أَبانَا اِسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنا إِنّا كُنّا خَاطِئِينَ».(4)
امام(عليه السلام) در بخش دیگری از اين سخن فرزندش را به مناجات و راز و نياز با خداوند و تقاضاى حاجت از او دعوت مى كند و مى فرمايد: (هرگاه او را ندا كنى نداى تو را مى شنود و هر زمان با او نجوا نمايى آن را مى داند، بنابراين حاجتت را به سويش مى برى و خود را آن چنان كه هستى، در پيشگاه او نشان مى دهى و غم و اندوه خود را با وى در ميان مى گذارى و حل مشكلات و درد و رنج خود را از او مى خواهى و در كارهايت از او استعانت مى جويى)؛ «فَإِذَا نَادَيْتَهُ سَمِعَ نِدَاكَ، وَ إِذَا نَاجَيْتَهُ عَلِمَ نَجْوَاكَ، فَأَفْضَيْتَ(5) إِلَيْهِ بِحَاجَتِكَ، وَ أَبْثَثْتَهُ(6) ذَاتَ نَفْسِكَ، وَ شَكَوْتَ إِلَيْهِ هُمُومَكَ، وَ اسْتَكْشَفْتَهُ كُرُوبَكَ، وَ اسْتَعَنْتَهُ عَلَى أُمُورِكَ».
امام(عليه السلام) در اين قسمت از كلام خود راه مناجات با خدا را به فرزندش مى آموزد و مى فرمايد: حاجتت را از او بخواه و سفره دلت را براى او بگشا و غم و اندوه هاى خود را به او بازگو كن و برطرف كردن درد و رنج هايت را از او بطلب و در تمام كارها از او يارى بخواه. اين پنج نكته محورهاى مناجات بندگان با خداست كه در عبارات كوتاه فوق به آن اشاره شده است.
آن گاه امام(عليه السلام) چگونگى درخواست از خداوند و نعمت هاى مهمى را كه بايد از درگاهش طلب كرد، بر مى شمرد و مى فرمايد: (مى توانى از خزاين رحمتش چيزهايى را بخواهى كه جز او كسى قادر به اعطاى آن نيست؛ مانند فزونى عمر، سلامتى تن و وسعت روزى)؛ «وَ سَأَلْتَهُ مِنْ خَزَائِنِ رَحْمَتِهِ مَا لَا يَقْدِرُ عَلَى إِعْطَائِهِ غَيْرُهُ مِنْ زِيَادَةِ الْأَعْمَارِ، وَ صِحَّةِ الْأَبْدَانِ، وَ سَعَةِ الْأَرْزَاقِ». امام(عليه السلام) در اينجا پس از آنكه مى فرمايد خداوند مواهبى در خزانه رحمتش دارد كه در اختيار هيچ كس جز او نيست، به سه موهبت اشاره مى كند:
1. عمر طولانى كه انسان بتواند در آن خودسازى بيشتر كند و حسنات افزون ترى فراهم سازد.
2. سلامتى و تندرستى كه بدون آن زيادى عمر جز درد و رنج و گاه دورى از خدا ثمره اى نخواهد داشت.
3. روزى فراوان؛ زيرا انسان بدون امكانات مالى قادر بر انجام بسيارى از حسنات نيست؛ حسناتى مانند صله رحم، كفالت ايتام، كمك به نيازمندان، ساختن بناهاى خير، نشر علوم اسلام و اهل بيت(عليهم السلام) و ضيافت افراد باايمان.
البتّه اين در صورتى است كه ارزاق را تنها به معناى ارزاق مادى تفسير كنيم؛ اما اگر معناى رزق به معناى وسيع كلمه گرفته شود كه شامل علوم و دانش ها، قدرت و نفوذ اجتماعى و نيروى جسمانى و مانند آن شود، مطلب روشن تر مى گردد.
بى شك طولانى شدن عمر و صحت بدن و وسعت روزى در مواردى به تلاش و كوشش خود انسان ارتباط دارد كه امور بهداشتى را رعايت كند و از عوامل زيانبار بپرهيزد و براى به دست آوردن روزى تلاش و كوشش بيشتر نمايد. ولى به طور كلى و كامل، تنها بسته به مشيت الهى است و عواملى كه او مى داند و مقرر مى دارد و از چشم ما پوشيده و پنهان است و به تعبيرى كه امام(عليه السلام) فرموده: از خزائن رحمت الهى است كه جز او كسى قادر بر آن نيست.
«قرآن مجيد» نيز به اين موضوع در مورد درخواست هاى حضرت ابراهيم(عليه السلام) اشاره كرده و از قول او مى فرمايد: «الَّذي خَلَقَني فَهُوَ يَهْدينِ * وَ الَّذي هُوَ يُطْعِمُني وَ يَسْقينِ * وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفينِ * وَ الَّذي يُميتُني ثُمَّ يُحْيينِ»(7)؛ (همان كسى كه مرا آفريد، و پيوسته راهنمائيم مى كند، و كسى كه مرا عذاب مى دهد و سيراب مى نمايد، و هنگامى كه بيمار شوم مرا شفا مى دهد، و كسى كه مرا مى ميراند و سپس زنده مى كند).
روشن است كه مواهب الهى منحصر به زيادى عمر و صحت بدن و وسعت روزى نيست؛ ولى بى شك اركان اصلى را اين سه چيز تشكيل مى دهد؛ زيرا عمده كارهاى خير در پرتو اين سه امر انجام مى گيرد.
امام(عليه السلام) در بيان كليدهاى اين خزائن رحمت، چنين مى فرمايد: (سپس خداوند كليدهاى خزائنش را با اجازه اى كه به تو درباره درخواست از او عطا كرده، در دست تو قرار داده است)؛ «ثُمَّ جَعَلَ فِي يَدَيْكَ مَفَاتِيحَ خَزَائِنِهِ بِمَا أَذِنَ لَكَ فِيهِ مِنْ مَسْأَلَتِهِ». از اين تعبير روشن مى شود كه دعا و مسئلت از پيشگاه خداوند، اثر عميقى در نيل به خواسته ها و بهره مندى از خزائن بى پايان پروردگار دارد و نقش دعا را بيش از پيش روشن مى سازد. البتّه دعا با شرايطش، از جمله اين كه انسان آنچه در توان دارد به كار گيرد و براى آنچه از توان او خارج است به دعا متوسل گردد. سپس نتيجه مى گيرد: (پس هرگاه خواسته اى داشته باشى مى توانى به وسيله دعا درهاى نعمت پروردگار را بگشايى و باران رحمت او را فرود آورى)؛ «فَمَتَى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعْمَتِهِ، وَ اسْتَمْطَرْتَ شَآبِيبَ(8) رَحْمَتِهِ».
روشن است كه خزائن پروردگار همان مجموعه نعمت هاى مادى و معنوى اوست و كليد درهاى اين خزاين دعاست. در بيان ديگرى، امام(عليه السلام) نعمت هاى خدا را به باران رحمت و حيات بخش تشبيه مى كند كه با دعاي انسان مى تواند آن را از آسمان لطف خداوند بر زمين وجود خويش فرود آورد. در حديث ديگرى از امير مؤمنان(عليه السلام) آمده است: «الدُّعَاءُ مَفَاتِيحُ النَّجَاحِ وَ مَقَالِيدُ الْفَلَاحِ وَ خَيْرُ الدُّعَاءِ مَا صَدَرَ عَنْ صَدْرِ نَقِيٍّ وَ قَلْبٍ تَقِيٍّ»(9)؛ (دعاها كليدهاى پيروزى و وسيله گشودن قفل هاى رستگارى است و بهترين دعا، دعايى است كه از سينه پاك و قلب با تقوی برخيزد).(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.