پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) پيكر پاك پيامبر(ص) را مخاطب ساخته و مى گويد: «پدر و مادرم فدايت باد، با مرگ تو نبوت و وحی قطع شد، مصيبت تو آن قدربزرگ است كه عموم مردم در آن به طور يكسان عزا دارند، و اگر ما را امر به صبر نفرموده بودى، گریه و اندوه همیشگی مان در برابر مصيبت تو ناچیز بود، امّا چه مى توان كرد، چون مرگ چيزى است كه قدرت بر دفع آن نيست، بنابراين گریستن مشكلى را حل نمى كند، بايد به رضاى خدا راضى بود، روح پاك تو در جوار قرب خدا قرار مى گيرد، در آنجا براى ما دعا كن ...».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) پيكر پاك پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را مخاطب ساخته و چنين مى گويد: (پدر و مادرم فدايت باد اى رسول خدا، با مرگ تو چيزى قطع شد كه با مرگ ديگرى قطع نگشت و آن نبوّت و پيام آوردن [از سوى خدا] و اخبار آسمان بود)؛ «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الاِْنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ».
جمله «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي» كه از جمله هاى رائج در ميان عرب به هنگام اظهار علاقه به كسى است، اشاره به اين است كه عزيزترين عزيزانم پدر و مادر من هستند كه آنها را فداى تو مى كنم. ممكن است به هنگام گفتن اين سخن، پدر و مادر گوينده در حيات نباشند همان گونه كه در خطبه مورد بحث چنين است؛ ولى ضررى به مفهوم سخن نمى رساند، زيرا اين جمله جنبه كنايى دارد و اشاره به اين است كه مخاطب، آن قدر عزيز است كه انسان عزيزترين بستگان خود را فداى او مى كند. در بعضى از روايات آمده است: كه اگر پدر و مادر انسان زنده باشند و اهل ايمان، گفتن اين سخن اهانتى به آنها مى گردد و سبب عاق شدن مى شود.(1) ولى ظاهراً اين حديث ناظر به مواردى است كه مخاطب مانند پيغمبر و امام نباشد، زيرا چنين تعبيرى در برابر آن بزرگواران نه تنها اهانت نيست، بلكه مايه افتخار است. به همين دليل اين تعبير در بسيارى از زيارت نامه ها، ديده مى شود در حالى كه بسيارى از زيارت كنندگان، پدران و مادرانشان زنده و اهل ايمانند.
تعبير به «نبوت» و «انباء» و «اخبار السماء»، سه مفهوم متفاوت دارد: «نبوّت» اشاره به مقام آن حضرت است و «انباء» برنامه عملى پيغمبر را در ابلاغ وحى آسمانى بيان مى كند و «اخبار السماء» ناظر به خبرهايى است كه مربوط به مسائل شريعت نبوده، مانند خبرهاى غيبى و پيش بينى هاى حوادث آينده و ملاحم. به هر حال جمله هاى بالا به صراحت خبر از خاتميّت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى دهد و دليل روشنى بر اين است كه بعد از آن حضرت، فرشته وحى هرگز نازل نخواهد شد و اين موهبت عظيم كه در سايه وجود پيغمبر، نصيب جهانيان بود با رحلت او برداشته شد و ناراحتى شديد اميرمؤمنان على(عليه السلام) نيز به همين جهت است.
سپس به دو نكته ديگر اشاره مى كند و مى فرمايد: (ولى مصيبت تو اين اثر را داشت كه تسلّى دهنده در برابر مصائب غير توست [و با توجّه به اينكه مصائب ديگر كوچك و كم اهميّت است اضافه بر اين] مصيبت تو آن قدر گسترده است كه عموم مردم در آن به طور يكسان عزا دارند)؛ «خَصَّصْتَ حَتَّى صِرْتَ مُسَلِّياً(2)عَمَّنْ سِوَاكَ وَ عَمَّمْتَ حَتَّى صَارَ النَّاسُ فِيكَ سَوَاءً».
چگونه ممكن است مصيبت پيغمبر عموميّت نداشته باشد در حالى كه او «رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» بود و سبب نجات جامعه بشرى از چنگال انواع انحرافات. او به همه انسانها تعلق داشت و همه را تحت توجّه و عنايت قرار مى داد، بنابراين همه بايد بر مرگ آن حضرت اشك بريزند. از سويى ديگر هرقدر عزيز از دست رفته بزرگ تر و آثارش گسترده تر باشد، به همان نسبت مصيبت فقدانش عظيم تر است و چون پيغمبر اكرم برترين انسان، با خدمتى گسترده و بى نظير بود، مصيبت فقدانش از همه مصائب برتر است و به بيان ديگر، مصائب ديگر در برابر مصيبت فقدان او كوچك است. به همين دليل امام(عليه السلام) هنگامى كه گرفتار مصيبت جانكاه همسرش زهراى مرضيه(عليها السلام) شد، به همين مطلب اشاره فرمود و خطاب به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) عرضه داشت: (گرچه پيمانه صبرم از فراق دختر برگزيده ات لبريز شده؛ ولى مصيبت مرگ و رحلت تو به قدرى بزرگ بود كه ديگر مصيبتها را در برابر من كوچك مى كند)؛ «قَلَّ يَا رَسُولَ اللهِ عَنْ صَفَيِّتِكَ صَبْرِى وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِى إِلاَّ أَنَّ فِى التَّأَسِّى لِى بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَفَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ».(3)
سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن به نكته ديگرى اشاره كرده و عرضه مى دارد: (اگر تو ما را به شكيبايى امر نفرموده بودى و از جزع و بى تابى نهى نمى كردى، آن قدر بر تو گريه مى كرديم كه اشكهايمان تمام شود و اين درد جانكاه هميشه برايمان باقى بود و حزن و اندوهمان دائمى، و تازه همه اينها در مصيبت تو كم بود)؛ «وَ لَوْ لاَ أَنَّكَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ، وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعِ، لاََنْفَدْنَا(4) عَلَيْكَ مَاءَ الشُّؤونِ، وَ لَكَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلاً وَ الْكَمَدُ مُحَالِفاً، وَ قَلاَّ لَكَ!». امام در ادامه مى افزايد: (امّا چه مى توان كرد، چون مرگ چيزى است كه نمى توان آن را باز گرداند و قدرت بر دفع آن نيست)؛ «وَ لَكِنَّهُ مَا لاَ يُمْلَكُ رَدُّهُ، وَ لاَ يُسْتَطَاعُ دَفْعُهُ!». بنابراين گريستن و بى تابى مشكلى را حل نمى كند، بايد صبر داشت و به رضاى خدا راضى بود. و به گفته سعدى:
خبر دارى اى استخوانى قفس *** كه جان تو مرغى است نامش نفس
چو مرغ از قفس رفت و بگسست قيد *** دگر ره، نگردد به دام تو صيد
در پايان بار ديگر در مقام ابراز عشق و علاقه به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بر آمده عرضه مى دارد: (پدر و مادرم فدايت باد! ما را در پيشگاه پروردگارت ياد كن و هميشه ما را به خاطر داشته باش)؛ «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي! اذْكُرْنَا عِنْدَ رَبِّكَ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِكَ».(5) مفهوم اين تعبير آن است كه روح پاك تو به ملكوت اعلى مى رود و در جوار قرب خدا قرار مى گيرد. در آنجا براى ما دعا كن و حل مشكلات ما را از خدايت بخواه بگونه اى كه هميشه در خاطر تو باشيم.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.