پاسخ اجمالی:
«خاتم» به معنى «پایان دهنده» است و خاتمیت پیامبر اسلام(ص) از «ضروریات» دین اسلام می باشد. دلیل آن این است که بشریّت به مرحله اى از رشد و تکامل رسیده که دیگر مى تواند روى پاى خود بایستد و با استفاده از تعلیمات جامع اسلام مشکلات خود را حل کند. ضمن اینکه آیات قرآن نیز دلیل روشنى بر خاتمیّت پیامبر(ص) است و روایات فراوانى نیز داریم که به روشنى خاتمیّت ایشان را ثابت مى کند. مانند روایت «حلال محمّد حلال ابداً الى یوم القیامة و حرامه ...» و حدیث منزلت و ده ها روایت دیگر.
پاسخ تفصیلی:
پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) آخرین پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) خداست و سلسله نبوت با او پایان مى پذیرد و این از «ضروریات آیین اسلام» است.
معنى «ضرورى» این است که هر کس وارد صفوف مسلمین شود، به زودى مى فهمد که همه مسلمانان به این مطلب عقیده دارند و از واضحات و مسلمات نزد آنان است؛ یعنى همان گونه که هر کس با مسلمانان سر و کار داشته باشد مى داند آنها از نظر مذهبى تأکید روى اصل «توحید» دارند، همچنین مى داند روى «خاتمیّت پیامبر» نیز همگى توافق دارند، و هیچ گروهى از مسلمانان در انتظار آمدن پیامبر جدیدى نیستند.
در حقیقت قافله بشریّت در مسیر تکاملى خود با بعثت پیامبران مراحل مختلف را یکى پس از دیگرى طى کرده است و به مرحله اى از رشد و تکامل رسیده که دیگر مى تواند روى پاى خود بایستد، یعنى با «استفاده از تعلیمات جامع اسلام مشکلات خود را حل کند».
به تعبیر دیگر: اسلام قانون نهایى و جامع دوران بلوغ بشریّت است، از نظر اعتقادات کامل ترین محتواى بینش دینى و از نظر عمل نیز چنان تنظیم یافته که بر نیازمندى هاى انسان ها در هر عصر و زمانى منطبق است.
براى اثبات این مدّعا دلایل متعدّدى داریم که از همه روشن تر سه دلیل زیر است:
1- ضرورى بودن این مسئله - گفتیم هر کس با مسلمانان جهان در هر نقطه تماس گیرد درمى یابد که آنها معتقد به خاتمیّت پیامبر اسلامند، بنابراین اگر کسى اسلام را از طریق دلیل و منطق کافى پذیرفت، راهى جز پذیرش اصل خاتمیّت ندارد .
2- آیات قرآن نیز دلیل روشنى بر خاتمیّت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)است از جمله:
«ما کان محمّد أبا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیّین»(1)؛ (پیامبر اسلام پدر هیچ یک از مردان شما نبود او تنها رسول خدا و خاتم انبیا است).
این تعبیر هنگامى گفته شد که مسئله پسرخواندگى در میان اعراب رواج داشت، آنها فردى را که از پدر و مادر دیگرى بود به عنوان فرزند خود برمى گزیدند و همچون یک فرزند حقیقى داخل خانواده آنها مى شد، محرم بود، ارث مى برد و مانند آن.
امّا اسلام آمد و این رسم جاهلیّت را از بین برد و گفت: پسر خوانده ها هرگز مشمول قوانین حقوقى و شرعى فرزند حقیقى نیستند از جمله «زید» که پسر خوانده پیامبر اسلام بود و نیز فرزند پیامبر محسوب نمى شد، لذا مى گوید شما به جاى این که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) را پدر یکى از این افراد معرّفى کنید او را به دو وصف حقیقیش توصیف کنید، یکى وصف «رسالت» و دیگرى «خاتمیّت».
این تعبیر نشان مى دهد که خاتمیّت پیامبر اسلام همچون رسالتش براى همگان روشن و ثابت و مسلّم بود.
تنها سؤالى که در این جا باقى مى ماند این است که مفهوم حقیقى «خاتم» چیست؟
«خاتم» از ماده «ختم» به معنى پایان دهنده و چیزى را که به وسیله آن کارى را پایان مى دهند مثلا مهرى که در پایان نامه مى زنند «خاتم» مى گویند و اگر مى بینیم به انگشتر نیز «خاتم» گفته شده به خاطر این است که نگین انگشتر در آن عصر و زمان به جاى مهر اسم به کار مى رفته و هر کس پاى نامه خود را با نگین انگشترش که روى آن اسم یا نقشى کنده بود مهر مى کرد و اصولا نقش نگین انگشتر هر کس مخصوص به خود او بوده است.
در روایات اسلامى مى خوانیم: هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خواست نامه اى براى پادشاهان و زمامداران آن زمان بنویسد و آنها را به اسلام دعوت کند، خدمتش عرض کردند معمول سلاطین عجم این است که بدون مهر، نامه اى را نمى پذیرند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) که تا آن زمان نامه هایش کاملا ساده و بدون مهر بود، دستور فرمود انگشترى براى او تهیّه کردند و بر نگین آن جمله «لا اله الا الله، محمّد رسول الله» را نقش کردند، پیامبر بعد از آن دستور مى داد نامه ها را به وسیله آن مهر کنند.
بنابراین معنى اصلى خاتم همان پایان دهنده و ختم کننده است.
3- روایات فراوانى نیز داریم که به روشنى خاتمیّت پیامبر را ثابت مى کند از جمله روایات زیر است:
الف - در حدیث معتبرى از جابر بن عبدالله انصارى از پیامبر چنین نقل شده است که فرمود:
«مثل من در میان پیامبران همانند کسى است که خانه اى را بنا کرده و کامل و زیبا شده تنها محل یک خشت آن خالى است، هر کس در آن وارد شود و نگاه به آن بیفکند مى گوید چه زیباست ولى این جاى خالى را دارد من همان خشت آخرم و پیامبران همگى به من ختم شده اند(2)». امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
«حلال محمّد حلال ابداً الى یوم القیامة و حرامه حرام أبداً الى یوم القیامة»(3); (حلال محمّد حلال است تا روز رستاخیز و حرام او حرام است تا روز رستاخیز).
در حدیث معروفى که شیعه و اهل تسنّن از پیامبر نقل کرده اند مى خوانیم که او به على(علیه السلام) فرمود:
«أنت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى»; (تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى هستى جز این که بعد از من پیامبرى نخواهد بود).(4) و ده ها حدیث دیگر.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.