پاسخ اجمالی:
تملّق گويى بيشتر درباره قدرتمندان است و خطر بسيار بزرگى براى زمامداران و مديران محسوب مى شود؛ زيرا نخستين شرط مديريت آگاه بودن از واقعيّات مربوط به حوزه مديريت است و متملّقان بر روى واقعيّتها پرده مى افكنند و مشكلات را از نظر مديران و زمامداران مى پوشانند و از اين طريق مفاسد بى شمارى به بار مى آورند.
پاسخ تفصیلی:
معناى تملّق، مدح و ثناى بيش از حدّ و گزافه گويى درباره فضايل افراد براى نزدیک شدن به آنها و استفاده از مواهب مادّى آنان است. حتى ذكر اوصاف برجسته واقعى يك شخص بدون اشاره به نقاط ضعف، آن هم نوعى تملّق محسوب مى شود و گاه از اين فراتر مى رود و تملّق گويان نقاط ضعف را در لباس نقاط قوت بيان مى كنند. تملّق گويى بيشتر درباره قدرتمندان است و خطر بسيار بزرگى براى زمامداران و مديران محسوب مى شود، زيرا نخستين شرط مديريت، آگاه بودن از واقعيّات مربوط به حوزه مديريت است و متملّقان بر روى واقعيّتها پرده مى افكنند و مشكلات را از نظر مديران و زمامداران مى پوشانند و از اين طريق مفاسد بى شمارى به بار مى آورند.
عجيب اين است كه زمامداران نالايق و گمراه نيز غالباً متملّقان را تشويق مى كنند، از حق گويى ناراحت مى شوند و از تملّق متملّقان احساس آرامشى كاذب و دردآفرين می کنند. از این رو اميرمؤمنان على(عليه السلام) تملّق را بدترين درد يا درد بى درمان شمرده مى فرمايد: «أَدْوَأُ الدَّاءِ الصَّلَف»(1)؛ (بدترين درد تملّق گويى است). [يكى از معانى صلف تملّق گويى و ديگرى خودستايى است]. همچنین در سخن ديگرى مى فرمايد: «إنَّما يُحِبُّكَ مَنْ لايَتَمَلَّقَكَ»(2)؛ (دوستان واقعى تو كسانى هستند كه به تو تملّق نمى گويند). نيز مى فرمايد: «لَيْسَ الْمَلَقُ مِنْ خُلُقِ الاَْنْبِياءِ»(3)؛ (تملّق از اخلاق انبيا نيست).
اين سخن را نيز نبايد فراموش كرد كه تملّق گاهى به صورت مستقيم و گاه غير مستقيم، گاه با نثر و گاه با شعر و گاهى با عمل، اجرا مى شود که آثار زيانبار همه يكسان است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.