پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) مى فرمايد: «[یکی از عوامل اختلاف حديث اين است كه] كسى از رسول خدا(ص) چيزى را شنيده است، امّا به صورت صحيح آن را به خاطر نسپرده و در آن اشتباه نموده، هر چند از روى علم و عمد به آن حضرت دروغ نبسته است. اين حديث آميخته با خطا در اختيار اوست و آن را روايت و به آن عمل مى كند و مى گويد: من آن را از رسول خدا(ص) شنيده ام». لذا در علم درايه يكى از شرايط قبول حديث را «ضابط بودن» راوى شمرده اند، كه بايد هوشيار باشد، مطلب را خوب بگيرد و خوب منتقل كند.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در بخشی از خطبه 210 نهج البلاغه، به یکی از عوامل اختلاف و تعارض احاديث اشاره مى كند و مى فرمايد: ([یکی از عوامل اختلاف حديث اين است كه] كسى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) چيزى را شنيده است، امّا به صورت صحيح آن را به خاطر نسپرده و در آن اشتباه نموده، هر چند از روى علم و عمد به آن حضرت دروغ نبسته است. اين حديث آميخته با خطا در اختيار اوست و آن را روايت و به آن عمل مى كند و مى گويد: من آن را از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شنيده ام)؛ «وَ رَجُلٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللّهِ شَيْئاً لَمْ يَحْفَظْهُ عَلَى وَجْهِهِ، فَوَهِمَ فِيهِ، وَ لَمْ يَتَعَمَّدْكَذِباً، فَهُوَ فِي يَدَيْهِ، وَ يَرْوِيهِ وَ يَعْمَلُ بِهِ، وَ يَقُولُ: أَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله عليه وآله)».
اين اشتباه كارى، گاه از سهل انگارى و تسامح و تساهل ناشى مى شود و گاه از عدم آگاهى به مفاهيم الفاظ و جمله و گاه به سبب اينكه انسان ممکن الخطا و السهو و النسيان است. سبب آن هر چه باشد، نتيجه اش يكى است و آن انتقال ناصحيح مطلب به ديگران است. مثلا در حديثى از عبدالله عمر مى خوانيم كه پيغمبر خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «إِنَّ الْمَيِّتَ لِيُعَذَّبُ بِبُكاءِ أَهْلِهِ عَلَيْهِ»؛ (ميت به سبب گريه بستگانش بر او عذاب مى شود). هنگامى كه اين حديث به ابن عباس رسيد، گفت: عبدالله عمر در نقل حديث خطا كرده، قضيه اين است كه پيغمبراكرم(صلى الله عليه وآله) از كنار قبر يك يهودى مى گذشت فرمود: «إِنَّ أهْلَهُ لَيَبْكُونَ عَلَيْهِ وَ هُوَ يُعَذَّبُ»(1)؛ (خانواده او براى او گريه مى كنند در حالى كه او در عذاب است).
لذا در علم درايه يكى از شرايط قبول حديث را ضابط بودن راوى شمرده اند كه بايد هوشيار باشد، مطلب را خوب بگيرد و خوب منتقل كند. اين نكته نيز قابل توجّه است كه نقل به معنا را بسيارى از بزرگان علما مجاز شمرده اند، يعنى راوى مجبور نيست عين الفاظ را منتقل كند، بلكه مى تواند محتواى الفاظ را در قالب ديگرى بريزد و نقل كند و مى دانيم این نقل كار ساده اى نيست و گاه راوى در نقل به معنا گرفتار خطا مى شود.
سپس در ادامه سخن مى فرمايد: (اگر مسلمانان مى دانستند او در مورد آن حديث گرفتار اشتباه شده آن را از او نمى پذيرفتند و اگر خود او نيز مى دانست چنين است آن را رها مى كرد)؛ «فَلَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ أَنَّهُ وَهِمَ فِيهِ لَمْ يَقْبَلُوهُ مِنْهُ، وَ لَوْ عَلِمَ هُوَ أَنَّهُ كَذلِكَ لَرَفَضَهُ!».
بنابراين راوى در اينگونه موارد سوء نيّتى نداشته، هر چند كار او نادرست بوده و ممكن است ناخواسته سبب گمراهى گروهى گردد. بسيارى از چنين اشتباهاتى به سبب آن است كه راوى صدر و ذيل روايت را نقل نمى كند و مفهوم جمله به واسطه آن دگرگون مى شود، مثلا در حديثى از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) مى خوانيم: كسى در محضرش عرض كرد مردم روايتى به اين مضمون از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل مى كنند: «إِنَّ اللهَ خَلَقَ آدَمَ عَلى صُورَتِهِ»؛ (خداوند آدم را به شكل خودش آفريد). امام فرمود: خداوند آنها را بكشد آغاز حديث را حذف كرده اند اصل حديث چنين است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) از كنار دو نفر عبور كرد كه به يكديگر دشنام مى دادند يكى به ديگرى گفت: «قَبَّحَ اللهُ وَجْهَكَ وَوَجْهَ مَنْ يُشْبِهُكَ»؛ (خداوند صورت تو و صورت هر كس را شبيه توست سياه كند). پيامبر فرمود: «يا عَبْدَاللهِ لا تَقُلْ هذا لاِخيكَ فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ آدَمَ عَلى صُورَتِهِ»؛ (اى بنده خدا اين سخن را به برادرت مگو، زيرا خداوند آدم را هم شبيه او آفريد [در واقع تو به همه انسانها از آدم گرفته تا آخر دشنام مى دهى]).(2)،(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.