پاسخ اجمالی:
شیعیان امامی در ایران علاوه بر ارتباط از طریق وکلای حضرت جواد(ع)، در ایام حجّ نیز در مدینه با امام(ع) دیدار می کردند. «قم» نیز از مراکز مهم شیعه بوده و در دوران امام جواد(ع)، شیعیان آن دیار با حضرت در ارتباط نزدیک بودند. صالح بن محمد بن سهل یکی دیگر از اصحاب امام جواد(ع) در «قم» بود که رسیدگی به امور موقوفات آن حضرت در آن شهر را عهده دار بود. این گستردگی ارتباط بیش از هر چیز ناشی از سفر امام رضا(ع) به خراسان و همچنین مدیون شبکه وکلای آن بزرگواران در مناطق مختلف ایران بود.
پاسخ تفصیلی:
شیعیان امامی در سرتاسر بلاد اسلامی زندگی می کردند. بسیاری از آنان در «بغداد»، «مدائن» و سواد «عراق»(1) و عده ای نیز در ایران و یا سایر نقاط کشورهای آن روز بسر می بردند. اینها علاوه بر ارتباط از طریق وکلای حضرت جواد(عليه السلام)، در ایام حجّ نیز در مدینه با امام(عليه السلام) دیدار می کردند. از روایتی استفاده می شود که شماری از شیعیان امام جواد(علیه السّلام) در مصر سکنی گزیده بودند. در این روایت «علی بن اسباط» می گوید: قامت امام را به دقت می نگریستم تا آن حضرت را برای اصحابمان در «مصر» بتوانم وصف کنم.(2)
در روایت دیگری آمده است که یک نفر از شیعیان «خراسان» خدمت امام جواد(علیه السّلام) مشرّف شده است.(3) روایت دیگری از «حرّ بن عثمان همدانی» حاکی از آن است که گروهی از شیعیان «ری» به محضر آن حضرت شرفیاب شدند.(4) تا آنجا که می دانیم همواره شیعیانی در «ری» زندگی می کردند که به طور مرتب و به مرور زمان بر تعدادشان افزوده شده است.(5)
«قم» نیز یکی از مراکز مهم شیعه بوده و در دوران امام جواد(علیه السّلام)، شیعیان آن دیار با حضرت در ارتباط نزدیک بودند. «احمد بن محمد بن عیسی» که از وی با عنوان «شیخ القمیین» یاد شده، از اصحاب امام رضا(علیه السّلام) و پس از ایشان از یاران امام جواد(علیه السّلام) و فرزند گرامی آن حضرت بوده و حتی محضر امام حسن عسکری(علیه السّلام) را نیز درک کرده است. وی تألیفات فراوانی در حدیث از خود بر جای گذاشت.(6) «صالح بن محمد بن سهل» یکی دیگر از اصحاب امام جواد(علیه السّلام) در قم بود که رسیدگی به امور موقوفات آن حضرت در آن شهر را عهده دار بود.(7)
در روایت دیگر آمده: «شخصی از اهالی بست و سجستان در ایام حجّ به حضور آن حضرت رسید و گفت: والی ما از دوستداران اهل بیت و به شما علاقهمند است؛ من هم خراجی به دیوان بدهکارم. نامه ای به او بنویسید تا در این باره با من سخت گیری نکند. امام فرمود: او را نمی شناسم. من گفتم: او از دوستداران شما اهل بیت است. حضرت کاغذی گرفت و بر آن چنین نوشت: آورنده این نامه عقیده مبارکی را از تو نقل کرد. هر عمل نیکویی که انجام دهی از آن تو خواهد بود. پس بر برادرانت نیکی کن و بدان که خدا از تک تک و ذره ذره اعمالت خواهد پرسید. نامه را از حضرت گرفتم و قبل از این که به سجستان برسم این خبر به گوش حسین بن عبدالله نیشابوری (والی) رسید و او در دو فرسخی شهر به استقبالم شتافت. نوشته حضرت را به او دادم؛ آن را بوسید و بر دیده نهاد و گفت: حاجتت چیست؟ گفتم: خراجی به حکومت بدهکارم. حسین بن عبدالله دستور داد که آن خراج را بر من بخشودند. افزون بر آن، گفت که تا والی است خراج از من نگیرند. سپس از زندگیم سؤال کرد و بعد به کارگزارانش گفت که مستمری در حق من قرار دهند».(8)
«علی بن مهزیار» نیز از جمله اصحاب امام جواد(علیه السّلام) است که در اصل «نصرانی» بود و پس از آن که اسلام آورد از خواص اصحاب امام رضا(علیه السّلام) و پس از ایشان، از یاران امام جواد(علیه السّلام) شد. او اهل قریهای در جنوب بنام «هندوان» -هندیجان فعلی- بود که بعدها در «اهواز» اقامت گزید.(9)
بررسی های دقیق درباره روابط موجود میان امامان شیعه(علیهم السّلام) و شیعیان آنها نشان می دهد که این روابط از زمان امام رضا(علیه السّلام) به بعد رو به گسترش بوده است. این می تواند به معنای افزایش شیعیان در این مناطق در عهد این امامان باشد. این گستردگی ارتباط بیش از هر چیز ناشی از سفر امام رضا(علیه السّلام) به «خراسان» و همچنین مدیون شبکه وکلای آن بزرگواران در مناطق مختلف ایران می باشد.
یکی از وکلای آن حضرت، «ابراهیم بن محمّد همدانی» است که بنا به روایت «کشی» چهل بار به زیارت حج مشرّف شده است.(10) امام جواد(علیه السّلام) طی نامه ای به وی نوشت: «قَدْ وَصَلَ الْحِسَابُ، تَقَبَّلَ اللّهُ مِنْکَ وَ رَضِیَ عَنْهُمْ وَ جَعَلَهُمْ مَعَنَا فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ»(11)؛ (وجوه ارسالی به من رسید، خدا از تو قبول فرموده و از شیعیان ما راضی باشد و آنان را در دنیا و آخرت در جوار ما قرار دهد).
از این روایت به طور صریح، مسئولیت مالی این وکیل، که اموالی را از شیعیان دریافت می کرد و برای امام ارسال می داشت، استفاده می شود. امام در ادامه این نامه خطاب به وکیل مذکور می نویسد: «سفارش شما را به نضر [بن محمد الهمدانی](12) کرده و موقعیت تو در نزد خودم را به اطلاع وی رساندم و به او نوشتم که متعرّض شما نباشد. به ایوب [بن نوح بن دراج](13) نیز مانند همین دستور را داده ام؛ همچنین به دوستان خود در همدان نامه ای نوشته و به آنان تأکید کردم که از شما پیروی نمایند؛ زیرا من جز تو وکیلی در آن ناحیه ندارم».(14)
کتاب هایی که مشتمل بر احادیث امامان(علیهم السّلام) بوده و اصحاب آنان از زمان امام باقر(علیه السّلام) به بعد تنظیم کرده بودند و در واقع نشانگر توجه روزافزون امامان(علیهم السّلام) و شیعیان آنان به کار فرهنگی و فکری بود، نقش بسیار سازنده ای در ترویج عقاید و فقه شیعه در این مناطق بر عهده داشت. وقتی از امام جواد(علیه السّلام) درباره روایت از کتب اصحاب که به دلیل تقیه مخفی بوده سؤال شد، فرمودند: «حَدِّثُوا بِهَا فَإِنَّهَا حَقٌّ»(15)؛ (از آنها روایت کنید که حق و صحیح است). بدین گونه بود که شیعیان در نشر و احیای آثار سلف خود کوشیدند و بنیه فقهی شیعه را که در واقع اساس کار بود تقویت کردند. آنها همچنین وظیفه داشتند به آن قسمت از مسلّمات فقه که توسط منحرفان کنار گذاشته شده بود، عمل کنند تا رواج یابد. از آن جمله حجّ تمتّع بود که پرفضیلت ترین عمل برای یک حاجی شمرده می شد.(16) چنین تأکیدی درباره متعه نساء نیز شده است.(17)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.