پاسخ اجمالی:
طبق آیات قرآن و روایات اسلامی، نخستین انسان از گل آفریده شده و حاصل تکامل انواع نمی باشد. قرآن کیفیّت آفرینش «انسان و نسلش» را در سوره سجده، آیه 7 و 8 چنین بیان می کند: «بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ* ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهين»؛ (آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد* سپس نسل او را از عصاره اى از آب ناچيز و بى قدر آفريد).
پاسخ تفصیلی:
نظریه «تکامل» و نظریه «ثبوت انواع»
در ميان دانشمندان علوم طبيعى دو فرضيه درباره آفرينش موجودات زنده وجود داشته است:
1. فرضيه «تكامل انواع» يا «ترانسفورميسم»؛ كه مى گويد انواع موجودات زنده در آغاز به شكل كنونى نبودند؛ بلكه در آغاز موجودات تک سلولى در آب اقيانوس ها و از لابه لاى لجن هاى اعماق درياها با يک جهش پيدا شدند. به عبارتی، بعضى از موجودات بى جان در شرایط خاصى قرار گرفتند كه از آنها نخستين سلول هاى زنده پيدا شد. اين موجودات ذرّه بينى زنده تدريجا تكامل يافتند و از نوعى به نوع ديگر تغيير شكل دادند. از درياها به صحراها و از آن به هوا منتقل شدند و انواع گياهان و انواع جانوران آبى و زمينى و پرندگان به وجود آمدند. كامل ترين حلقه اين تكامل همين انسان است كه از موجوداتى شبيه به ميمون، و سپس ميمون هاى انسان نما ظاهر گشت.
2. فرضيه «ثبوت انواع» يا «فيكسيسم»؛ كه مى گويد انواع جانداران هر كدام جداگانه از آغاز به همين شكل كنونى ظاهر گشتند، و هيچ نوع به نوع ديگر تبديل نيافته است، و طبعا انسان هم داراى خلقت مستقلّى بوده كه از آغاز به همين صورت آفريده شده است.
دانشمندان هر دو گروه براى اثبات عقيده خود مطالب فراوانى نوشته اند و جنگ ها و نزاع هاى زيادى در محافل علمى بر سر اين مسأله در گرفته است. در محافل علوم طبيعى امروز شکی نيست كه اكثريت دانشمندان طرف دار فرضيه تكامل اند.(1)
بسيارى كوشش دارند ميان اين فرضيه و مسأله خداشناسى نوعی تضادّ قائل شوند و حتّی شايد از يک نظر حقّ داشته باشند؛ چرا كه پيدايش عقيده «داروينيسم» جنگ شديدى ميان ارباب كليسا از يكسو، و طرفداران اين فرضيه از سوى ديگر به وجود آورد. در آن عصر، روى اين مسأله به دلائل سياسى و اجتماعى خاصّی تبليغات وسيعى درگرفت مبنی بر این كه «داروينيسم» با «خداشناسى» سازگار نمى باشد. ولى امروز اين مسأله براى ما روشن است كه اين دو با هم تضادّى ندارند. يعنى ما چه فرضيه تكامل را قبول كنيم و چه آن را بر اثر فقدان دليل ردّ نمایيم، در هر دو صورت مى توانيم خداشناس باشيم. بنابراین، غوغاى تضادّ عقيده تكامل انواع با مسأله خداشناسى يک غوغاى بى اساس و بى دليل است.(2)
بعد از بیان این مقدّمه، نوبت به طرح این سؤال می رسد که آیا فرضيه تكامل انواع با نظر اسلام درباره آفرینش تضادّی دارد یا نه؟ یعنی آیا می توان آموزه های متون اصیل اسلامی را یعنی آیات قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) با چارچوب های «نظریه تکامل» قابل جمع دانست یا خیر؟
در پاسخ می گوییم: یکی از نکات جالب هنگام بررسی این سؤال این است كه هم طرفداران تكامل انواع و هم منكران آن، به آيات قرآن براى اثبات مقصود خويش تمسّک جسته اند. البته ادلّه آنها به دور از نقد نیست.
ادلّه طرفداران تكامل انواع
مهمترين آيه اى كه طرفداران تكامل بر آن تكيه مى كنند آيه 33 سوره آل عمران است که: (خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برگزيد)؛ «إنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ». طرفداران فرضیه تکامل معتقدند همان گونه كه نوح و آل ابراهيم و آل عمران در ميان امّتى زندگى مى كردند و از ميان آنها برگزيده شدند، آدم نيز بايد چنين باشد. يعنى در عصر و زمان او انسان هایى وجود داشته اند و آدم از ميان آنها «برگزيده خدا» شده است. اين نشان مى دهد كه آدم اوّلين انسان روى زمين نبوده؛ بلكه قبل از او انسان هاى ديگرى بوده اند؛ و امتياز آدم همان جهش فكرى و معنوى او است كه سبب برگزيده شدنش از هم نوعانش شد.
امّا باید توجّه داشت كه این تحلیل در صورتی صحیح است که مقصود از واژه «عالمين»، «مردم معاصر» بوده باشد. در حالی که «عالمين» اعمّ از معاصران است؛ همان گونه كه در حديثی معروف و در فضيلت بانوى اسلام حضرت فاطمه(سلام اللَّه عليها) از پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله) نقل شده كه مى فرمايد: «فَأَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَهِيَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِين»(3)؛ (دخترم فاطمه بانوى زنان جهان از اولين و آخرين است). در اين صورت، آيه فوق دلالتى بر مقصود نخواهد داشت.
و درست به اين می ماند كه كسى بگويد خداوند عدّه اى را از ميان انسان ها (انسان هاى تمام قرون و اعصار) برگزيده كه يكى از آنها آدم است. در اين صورت هيچ لزومى ندارد كه در عصر و زمان آدم انسان هاى ديگرى وجود داشته باشند.(4)
طرفداران «فرضیه تکامل» در تمسّک به قرآن کریم آيات متعدّد ديگرى را نيز ذكر كرده اند. برای مثال مراغی در تفسیر خود(5)، به آیه 17 سوره رعد یعنی «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ»؛ (سرانجام کفها به بیرون پرتاب مى شوند، ولى آنچه به مردم سود مى رساند در زمین مى ماند؛ خداوند اینچنین مثال مى زند!)، استناد کرده است. علاوه بر او، افراد دیگری نیز به برخی دیگر از آیات قرآن متمسّک شده اند كه بسیاری از آنها اصلا ارتباط با مسأله تكامل ندارند، و از مصادیق «تفسير به رأى» می باشند.
ادلّه طرفداران ثبوت انواع
طرفداران نظریه «ثبوت انواع» نیز آیاتی از قرآن را برای تأیید نظرشان برگزیده اند. آیاتی مانند آیات 26 و 28 سوره مبارکه حجر که طبق آن، خداوند انسان را از «گل خشک» كه از گلِ تيره رنگ و بد بویی گرفته شده، آفريده است. در آیه 26 می خوانیم: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»؛ (ما انسان را از گِل خشكيده اى [هم چون سفال] كه از گِل بد بوى [تيره رنگى] گرفته شده بود آفريديم) و در آیه 28 نیز می خوانیم: «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»؛ (و [به خاطر بياور] هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى را از گل خشكيده اى كه از گلِ بدبويى گرفته شده مى آفرينم). جالب اینجاست که این تعبیر هم در مورد خلقت «انسان» گفته شده، و هم درباره خلقت «بشر». مطابق ظاهر اين آيات، حضرت آدم(علیه السلام) نخست از گل تيره رنگى آفريده شد و پس از تكميل اندام، روح الهى در آن دميده شد. طرز بيان اين آيات چنين نشان مى دهد كه ميان خلقت آدم از خاک و پيدايش صورت كنونى، انواع ديگرى وجود نداشته است.(6)
اصولا در جمع بندی آیاتی که در قرآن به آفرینش انسان اشاره می کند می توان به این نتیجه رسید که این آیات، با خلقت نوعی و فرضیه «ثبوت انواع» موافق و سازگارترند.
بحث آفرینش انسان در قرآن کریم به صورت های مختلفی بیان شده است:
- برخی از آیات بیانگر کیفیّت و منشأ آفرینش حضرت آدم می باشند.
- دسته دوّم، در مورد آفرینش نوع انسانی بحث می کنند.
- و دسته سوم، آفرینش حضرت آدم و نسل او را به صورت جداگانه مورد بحث قرار داده اند.
در خصوص کیفیّت خلقت حضرت آدم(علیه السلام) باید گفت آیاتی که در مورد ایشان بحث کرده اند، دو گونه می باشد:
یک قسم به صراحت کیفیت خلقت حضرت آدم(علیه السلام) را توضیح داده است؛ مثل «إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ»(7)؛ (همانا مثال عیسی نزد خدا همانند آدم است که او را از خاک خلق نمود).
در قسم دیگر از سیاق آیات می توان فهمید که منشأ آفرینش آدم چه بوده است. نظیر داستان شیطان که به خدا می گوید: «أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طينا»(8)؛ (آیا به کسی که از خاک آفریدی سجده کنم).
در جای دیگری از قرآن کیفیّت و مادّه اولیّه آفرینش «نخستین انسان» را از سایر انسان ها به تفکیک بیان کرده: «بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ * ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهين»(9)؛ (و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد* سپس نسل او را از عصاره اى از آب ناچيز و بى قدر آفريد). اگر حضرت آدم نیز از نطفه بود یعنی از انسان تکامل نیافته ای خلق شده بود ذکر کردن نسل او وجهی نداشت. پس کاملاً روشن است که این آیه در مقام تفصیل است؛ و بین خلق انسان اولیه و سایر انسان ها تفاوت وجود دارد.(10)
از مجموع آنچه گذشت، چنين نتيجه مى گيريم كه آيات قرآن هرچند مستقيما درصدد بيان «مسأله تكامل» يا «ثبوت انواع» نيست؛ ولى ظواهر آيات مربوط به «خلقت آدم»، خلقت ایشان را مستقلّ دانسته و در مورد ساير جانداران نیز سكوت کرده است.(11)
در نهج البلاغه نیز بیاناتی از حضرت علی(علیه السلام) در خطبه اول وارد شده که به مسأله خلقت مستقلّ سازگارتر است. آن حضرت در توضیح مراحل خلقت آدمی توسط خداوند متعال و در تشریح چگونگی پدید آمدن گِل اولیه خلقت آدمی می فرماید: «ثُم جَمَعَ مِن حَزن الارضِ وَ سَهلِها، وَ عَذبِها و سَبَحهَا، تُربَـةً سَنَها بِالماءِ حتّی خَلَصَت، وَ لَاطَها بِلبَلۀ حَتّی لَزَبَت، فَجَبَلَ مِنها صُورَۀ ذاتَ أحناءٍ وَ وُصولٍ، و اعضاءٍ و فُصولٍ، أجمَدَها حتّی أستَمسَکَت، و أصلَدَها حتّی صَلصَلَت، لِوَقتٍ مَعدودٍ وَ أمَدٍ مَعلومٍ ثُمَ نَفَخَ فیها من روحِهِ فَمَثُلَت إنساناً ذا أَذهانٍ یُجیلُها وَ فِکرٍ یَتَصَرٍفُ بِها»(12)؛ (سپس خداوند سبحان از قسمت هاى سخت و نرم و شيرين و شور زمين خاكى را جمع كرد و بر آن آب پاشيد تا پاک و خالص شد. آن گاه آن مادّه خالص را با رطوبت آب به صورت گل چسبنده درآورد. سپس از آن گِل، صورتى پديد آورد داراى جوانب گوناگون و پيوستگى ها و اعضاى مختلف و گسيختگى ها. آن صورت را خشكاند تا خود را گرفت و محكم و نرم ساخت تا خشک و سفالين شد و او را تا زمان معيّن و وقت مقرّر به حال خود گذاشت. سپس از روح خود بر آن مادّه شكل گرفته دميد تا به صورت انسانى زنده و داراى اذهان و افكارى كه در جهت نظام حياتش به كار گيرد، درآمد). مشخّص است که این کلام نورانی نیز با مسأله خلقت مستقلّ سازگارتر است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.