پاسخ اجمالی:
درباره «عالم ذر» نظریه های گوناگونی بین مفسّرین و علما وجود دارد. به نظر می آید درست ترین تفسیر از عالم ذر آن است که بگوییم این عالم با مسأله سرشت و فطرت خداشناسى هماهنگ است و به اين ترتيب از همان موقعى كه ذرّات نطفه از پشت پدران در رحم مادران قرار مى گيرند، نور معرفت و توحيد و خداباوری به صورت يک استعداد ذاتى در آنها قرار گرفته است.
پاسخ تفصیلی:
عالم ذر در قرآن
قرآن در آیات 172 و 173 سوره اعراف می فرماید: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ * أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ...»؛ (و [به خاطر بياور] زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خويشتن ساخت [و فرمود:] آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند آرى، گواهى مى دهيم! [مبادا] روز رستاخيز بگوييد ما از اين غافل بوديم [و از پيمان فطرى توحيد بى خبر مانديم]؛ * يا بگوييد: پدرانمان پيش از ما مشرک بودند ما هم فرزندانى بعد از آنها بوديم...).
اين آيات اشاره دارند که خدا در مرحله ای از خلقت همه بشر را آفریده و گواه بر خودشان قرار داده و از آنها اقرار بر ربوبيّت خويش گرفته است تا مشركان در قيامت ادعّاى غفلت و بى خبرى از حقيقت توحيد و يكتايى خدا نكنند، و تقليد از نياكان را دليل بر بى گناهى خويش نشمارند.
سؤالى كه در اينجا مطرح است اين است كه: آیا آنچه از آن به «عالم ذر» تعبیر می کنند، حقیقت دارد؟ و چه زمانی و چگونه تحقّق یافته است؟
حقیقت «عالم ذر»!
در رابطه با «عالم ذر» دیدگاه های مختلفی وجود دارد:
1. قول منسوب به گروهی از محدّثين و اهل ظاهر: همه فرزندان آدم(عليه السلام) تا پايان دنيا به صورت ذرّات كوچكى از پشت ایشان خارج شدند و در حالی که كه داراى عقل و شعور و قادر بر تكلّم بودند به خداوندی خدا اقرار کردند.
امّا چه طور می شود که چنین عهد صریحی از فرزندان آدم گرفته شده باشد ولی از یاد همه رفته باشد؛ به گونه ای که هیچ کس گرفته شدن چنین عهدی را در یاد نداشته باشد.
چيزى كه همه آن را فراموش كرده اند، چه اثر تربيتى و فايده ای براى اتمام حجت دارد؟!
علاوه براین، اگر روح انسان در ابتدا به ذرّات بسيار كوچکی تعلّق داشته و سپس به بدن هاى كنونى انتقال یافته است، چنین چیزی جز پذیرش عقیده باطل تناسخ است.
2. گروهی از مفسّرین مانند صاحب المنار و صاحب فی ضلال القرآن گفته اند: منظور از «عالم ذر» همان عالم جنین است که در همان حال خداوند قوا و استعدادهايى به آدمی داد كه بتواند حقيقت توحيد و آیين حق را درک كند. یعنی چنین عهدی نه با زبان قال که با زبان حال از انسان گرفته شده است.
اما ظاهر آیه می رساند که اولا: این عهد با زبان قال گرفته شده نه زبان حال. ثانیا: موضوع این عهد در گذشته صورت گرفته در حالى كه سرشت توحيدى جنين ها به طور مداوم و در هر زمان انجام مى گيرد.
جواب این دو اشکال اما این است که حمل كردن اين گفتگو بر زبان حال با وجود قرينه هيچ گونه مانعى ندارد و در نثر و نظم زبان عرب و غير عرب بسيار فراوان است.
3. احتمال طرح شده از سوی برخی فقها و علما: این است که این عهد در ميان گروهى از انسان ها و خداوند به وسيله پيامبران به زبان قال واقع شده است و بعد از آن انبیاء از سایر انسان ها این عهد را گرفتند.
اشکال این قول آن است که در آيه سخن از همه انسان ها به ميان آمده نه گروه كوچكى از آنها؛ و ثانیا آيه می گوید سؤال از ناحيه خداوند بوده نه از ناحيه انبياى الهى.
4. تفسیر دیگری از مرحوم شیخ طوسی نقل شده: که هر انسانى بعد از رسيدن به كمال عقل و ملاحظه آيات صنع پروردگار در آفاق و انفس به يكتايى او با زبان حال اعتراف مى كند و گويى خداوند با ارائه اين آيات از آنها سؤال مى كند: من پروردگار شما نيستم؟ و آنها با زبان حال مى گويند: بلى.(1)
5. برداشتی که از برخی از روایات بر می آید: این است که منظور از «عالم ذر» همان «عالم ارواح» است. امّا این تفسیر با آيه مورد بحث به هيچ وجه سازگار نيست.
پس از تجزيه و تحليل اقوال فوق، تفسير دوم و چهارم از تمام تفاسير كم اشكال تر است و اگر هم اشكال مخالفت با ظاهر آیه در پاره اى از جهات داشته باشد با وجود قرينه و نظائر فراوان در كلام عرب و غير عرب قابل اغماض است. لذا بسيارى از مفسّران معروف و علماى عقائد و كلام آن را برگزيده اند. در روايات نيز اشارات روشنى به آن ديده مى شود كه در ادامه می آید.(2)
عالم ذر در روايات اسلامى:
در منابع مختلف اسلامى روايات زيادى در زمينه «عالم ذر» ديده مى شود كه در بدو امر به صورت يک روايت متواتر تصوّر مى شوند. ولى بسيارى از آنها تنها از يک راوى نقل شده كه حكم خبر واحد را پيدا مى كنند. محتواى اين روايات نيز كاملا با هم متفاوت است.(3)
برخی از این روایات تفسیر دوم را تأیید می کنند. اينکه این پيمان، يک پيمان فطرى است؛ مانند روايتى كه عبداللَّه بن سنان از امام صادق (عليه السلام) نقل مى كند: (که از امام پرسيدم: منظور از فطرت در آيه كه خداوند انسانها را بر آن آفريده چيست؟ فرمود اسلام است كه خداوند سرشت همه را بر آن قرار داده است. در آن روزى كه از همه پيمان بر توحيد گرفت و فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟ در حالى كه در آن هم مؤمن وجود داشت و هم كافر)؛ «قالَ سَئَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ما تِلْكَ الْفِطْرَةُ؟ قالَ هِىَ الاسْلامُ، فَطَرَهُمُ اللَّهُ حِيْنَ اَخَذَ مِيثاقَهُمْ عَلَى التَّوْحيدِ قالَ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ وَفِيهِ الْمُوْمِنُ و الْكافِرُ».(4)
همان گونه كه ملاحظه مى كنيد در اين حديث رابطه نزديكى ميان «آيه فطرت» و «آيه عالم ذر» بيان شده است. همين معنا با عبارت ديگرى از زراره از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه وقتى از تفسير آيه «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ» سؤال كرد، امام(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «ثَبَتَتِ الْمَعْرِفَةُ فِى قُلُوْبِهِمْ وَ نَسُواْ الْمَوْقِفَ، وَ يَذْكُرُوْنَهُ يَوْماً، وَلَوْلا ذلِكَ لَمْ يَدْرِ احَدٌ مَنْ خالِقُهُ وَ مَنْ رازِقُهُ؟»(5)؛ ( معرفت در دل هاى آنها قرار گرفت ولى موقف خويش را در برابر پروردگار فراموش كردند و روزى به خاطرشان خواهد آمد و اگر اين نبود كه معرفت به طور فطرى در قلوب انسان ها آفريده شده كسى نمى دانست خالق و رازق او كيست).
این در حالى است كه قسمتى ديگر از روايات موافق تفسير اوّل است که مى گويد فرزندان آدم به صورت ذرّاتى از پشت او خارج شدند و خداوند اين پيمان را با زبان قال از آنها گرفت. تمام اين روايات از زراره از امام باقر(عليه السلام) نقل شده و همه آنها در حقيقت يک روايت محسوب مى شود. این روایات مضمون واحدی دارد و آن هم این است که فرزندان آدم به صورت ذراتى از پشت آدم(علیه السلام) خارج شدند و خداوند از آنها میثاق ربوبیت گرفت.
اشكال مهمّى كه متوجّه اين احاديث مى شود اين است كه مخالف ظاهر يا مخالف صريح كتاب الله است. چرا كه اين احاديث همگى مى گويند فرزندان آدم به صورت ذرّاتى از پشت آدم(علیه السلام) خارج شدند در حالى كه قرآن مى فرمايد: از صلب «فرزندان آدم» ذريّه آنها را برگرفت.(6)
گروه دیگری از اين احاديث مى گويند اين سؤال و جواب از ارواح انسان ها صورت گرفته كه تنها موافق تفسير سوّم است. مانند روايتى كه مفضّل بن عمر از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه مى گويد امام فرمود: «قالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِجَمِيعِ ارْواحِ (بَنِى) آدَمَ الَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلَى»(7)؛ (خداوند به جميع ارواح بنى آدم فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟ همگى گفتند: آرى).
نتیجه گیری و جمع بندی
از ميان اقوال مختلف كه براى آيه مربوط به «عالم ذر» ذكر شده است، تفسير دوم از همه مناسب تر به نظر مى رسد. تفسيرى كه «عالم ذر» را با مسأله سرشت و فطرت خداشناسى و اسلام هماهنگ مى شمرد و به اين ترتيب از همان موقعى كه ذرّات نطفه از پشت پدران در رحم مادران قرار مى گيرند، نور معرفت و توحيد و خداباوری به صورت يک استعداد ذاتى در آنها قرار گرفته است.(8) بنابراين همه افراد بشر داراى روح توحيدند و سوالى كه خداوند از آنها كرده به زبان تكوين و آفرينش است و پاسخى كه آنها داده اند نيز به همين زبان است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.