پاسخ اجمالی:
علی رغم وجود شايعاتی در تاریخ مبنی بر طرح صلح از جانب امام و تمایل حضرت به آن؛ پيشنهاد صلح از طرف معاويه بوده؛ زیرا معاویه می خواست بدون دردسر عراق را تصرف کند و به اين خاطر اصرار داشت تا امام از حكومت كناره گيری كند. شاهد اول خبر «یعقوبی» است که می گوید: معاویه گروهی را به «ساباط مدائن» فرستاد تا درباره صلح با امام حسن(ع) سخن بگویند كه در این ملاقات، امام صلح را رد کرده است. شاهد دیگر سخنرانی امام با مردم است كه گفته است: معاویه صلحی را از ما خواسته که هیچ شرافت و عزتی در آن نیست.
پاسخ تفصیلی:
نکته ای که در تبیین موضع امام حسن(عليه السلام) در مساله صلح با معاویه اهمیت دارد، آن است که امام حسن(علیه السلام) درخواست صلح را مطرح نکرده است. بلکه این معاویه بود که می خواست بدون دردسر عراق را تصرف کند و لذا اصرار داشت تا امام(عليه السلام) را راضی به کناره گیری از حکومت کند.
در برابر این نظر، برخی از منابع، به تبع شایعاتی که در همان زمان نشر می شده -و کسانی از راویان اخبار، آنها را به عنوان خبر تاریخی گزارش کردهاند- چنین وانمود کرده اند که امام(عليه السلام) خود صلح را مطرح کرده و طبعاً به آن تمایل داشته است.(1) در مقابل این نظر، شواهدی وجود دارد که به آنها اشاره می کنیم. نخستین شاهد خبر «یعقوبی» است که می گوید: معاویه گروهی را به «ساباط مدائن» فرستاد تا درباره صلح با امام حسن(علیه السّلام) سخن بگویند. این همان ملاقاتی است که امام در آن، صلح را رد کرده است.(2)
بنابراین امام(عليه السلام)، اولین درخواست های معاویه را [براي صلح] رد کرده است. شاهد دیگر نامه های نخست امام(عليه السلام) است که در همه آنها بر موضع جنگ پافشاری شده و در آنها [معاويه] تهدید شده است که اگر تسلیم نشود با سپاه امام(عليه السلام) مواجه خواهد شد. امام(عليه السلام) به فرستاده معاویه نیز فرمود: به معاویه بگو که میان ما و او جز شمشیر حاکم نخواهد بود. همه اینها نشانگر آن است که موضع امام بر موضع جنگ بوده است. شاهد دیگر آن که امام(عليه السلام) در سخنرانی خود با مردم به صراحت بر این نکته تأکید کردند که معاویه صلحی را از ما خواسته است که هیچ شرافت و عزتی در آن نیست. اگر برای جنگ آماده هستید من در کنار شما هستم؛ اما اگر حیات را دوست دارید، بگویید تا صلح او را بپذیریم.(3) «سبط بن جوزی» می نویسد: زمانی که امام حسن(علیه السّلام) دریافت که مردم از اطراف او پراکنده شده و کوفیان به او خیانت کرده اند، به صلح تمایل یافت. پیش از آن، معاویه او را به صلح دعوت کرده بود؛ اما امام(عليه السلام) آن را نپذیرفته بود. او می افزاید: این معاویه بود که درباره صلح با او به مراسله پرداخته بود.(4) شیخ «مفید» نیز نوشته است که: معاویه درباره صلح به امام(عليه السلام) نامه نوشت.(5)
در واقع شایعاتی که معاویه درباره صلح منتشر کرد، سبب شد تا جمعی از مورخان اظهار کنند که خود امام(عليه السلام)، صلح را پیشنهاد کرده است. در گزارشی آمده است که معاویه جاسوسان خود را در میان سپاه مقدم امام(عليه السلام) فرستاد تا بین آنها شایع کنند که حسن(عليه السلام) با نامه نگاری به معاویه درخواست صلح کرده است؛ چرا شما جان خود را به خطر می اندازید؟(6) معاویه برای فریب «عبیدالله بن عباس» به او نوشت: «إِنْ الْحَسَنََ قَد رَاسَلَنی فِي الصُّلْح».(7) چنین شایعاتی، بعدها به صورت نقل های تاریخی در آمده و واقعیات را دگرگون کرده است.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.