پاسخ اجمالی:
مسأله مصائب و بلايا بازتاب گسترده اى در لابلاى آيات مختلف دارد. خداوند می فرماید: «شما را با بديها و خوبيها آزمايش مى كنيم و به سوى ما بازگردانده مى شويد». خیر و شر در اينجا معناى وسيعى دارد که انواع مصائب، بيمارى ها، فقر و تنگدستى و انواع پيروزى ها و مانند آن را شامل مى شود. همچنین می فرماید: «به يقين همه شما را با امورى همچون ترس، گرسنگى و كاهش در مالها، جانها و ميوه ها آزمايش مى كنيم». در اين آيه، پنج قسمت از مصائب و مشكلات زندگى به عنوان پنج ماده امتحان الهى بيان شده است ...
پاسخ تفصیلی:
مسأله مصائب و بلايا بازتاب گسترده اى در لابلاى آيات مختلف دارد:
1. «وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ»(1)؛ (و شما را با بديها و خوبيها آزمايش مى كنيم و به سوى ما بازگردانده مى شويد). خیر و شر در اينجا معناى وسيعى دارد كه انواع مصائب، بيمارى ها، مشكلات، گرفتارى ها، فقر و تنگدستى و همچنين انواع پيروزى ها و صحت و تندرستى و غنا و مانند آن را شامل مى شود و قابل توجّه اين كه در ميان مواد امتحانى انسان، مسأله شرّ مقدّم بر خير ذكر شده؛ چراكه آزمايش به وسيله بلاها سخت تر، مشكل تر و گسترده تر است (البتّه نبايد فراموش كرد كه اين شرور جنبه نسبى دارد). جمله «وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ» در ذيل، اشاره لطيفى به اين حقيقت است كه دنيا دار امتحان و آزمون ها است، نه دار بقاء و سراى جاودانى. به هر حال، اين آيه دليل روشنى است كه بخشى از مصائب و آلام جنبه امتحان دارد تا صبر و شكيبائى انسان را بيازمايد، همان گونه كه بخشى از نعمت ها جنبه امتحان دارد تا مقام شكر او در برابر نِعَم الهى آزموده شود.
2. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرينَ»(2)؛ (به يقين همه شما را با امورى همچون ترس، گرسنگى و كاهش در مالها، جانها و ميوه ها آزمايش مى كنيم و بشارت ده به صابران). در اين آيه، پنج قسمت از مصائب و مشكلات زندگى به عنوان پنج ماده امتحان الهى بيان شده است، در درجه اول ناامنى است «خَوْف» كه از همه مهم تر است و بعد از آن گرسنگى «جُوع» و سپس زيان هاى مالى «نَقْص مِنَ الاَمْوالِ» و بعد مرگ و ميرها «وَ الاَنْفُسِ» و سپس آفات كشاورزى و كمبود ميوه و مواد غذائى «وَ الثَّمَراتِ». ضمناً ذيل آيه نشان مى دهد كه اين آزمون ها، سطح نيروى مقاومت و استقامت انسان را بالا مى برد و او را در اين كوره هاى داغ آبديده مى كند (بايد توجّه داشت كه نقص ثمرات به معناى از دست رفتن فرزندان كه ميوه هاى دل انسانند نيز تفسير شده و ممكن است مفهوم وسيعى داشته باشد كه هر دو را شامل گردد و نيز «نقص انفس» را به بيمارى نيز تفسير كرده اند).
در حقيقت عمده ترين مواهب حيات، امنيت و سرمايه هاى انسانى، اموال و منابع توليد است و خداوند به وسيله آفاتى كه دامان اين امور را مى گيرد انسان را مى آزمايد تا ميزان شكيبائى او آشكار گردد. تعبير به «شىء» گواه زنده اى بر اين معنا است كه همه ناامنى ها، گرسنگى ها و مرگ و ميرها جنبه آزمون و امتحان الهى ندارد؛ بلكه تنها بخشى از آن چنين است و مسلّماً مصائب خود ساخته و ناشى از جهل، نادانى، تنبلى و بى حالى را هرگز شامل نمى شود و اين آيه هرگز نبايد بهانه اى در دست گروهى نادان براى ترك جهاد و كوشش و روى آوردن به سستى و تنبلى و ندانم كارى گردد.
3. «وَ أَمّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ»(3)؛ (و امّا هنگامى كه براى امتحان، روزيش را بر او تنگ مى گيرد [مأيوس مى شود و] مى گويد: پروردگارم مرا خوار كرده است!). مسلّماً اين درباره كسانى است كه در ميدان آزمايش، ضعف و سستى نشان مى دهند و به قدرى كم ظرفيتند كه تا نعمتى به سراغشان آيد مغرور مى گردند و به محض اين كه گرفتار مصيبتى شوند مأيوس مى گردند؛ ولى به هر حال آيه دليل روشنى است بر اين كه بخشى از مشكلات زندگى فلسفه امتحانى دارد.
4. «هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدِيداً»(4)؛ (آن جا بود كه مؤمنان آزمايش شدند و تكان سختى خوردند). اين آيه به ماجراى عجيب جنگ احزاب اشاره مى كند كه يكى از بزرگترين ميدان هاى آزمايش الهى براى مسلمانان صدر اسلام بود. در آن روز كه لشكر بى شمار احزاب از سمت بالا و پائين به ميدان حمله كردند و گروه اندك مسلمين را همچون نگين انگشتر در محاصره خود قرار دادند، كارشكنى هاى منافقان داخلى مزيد بر مشكل شد و شرايط از هر جهت سخت و پيچيده گشت تا آنجا كه قرآن مى فرمايد: (و دلها به گلوگاه رسيده بود!)؛ «وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ».(5) قرآن مى فرمايد: اين مصيبت بزرگ و طوفان شديد كه زلزله در بنيان وجود جمعى از مؤمنان افكند، صحنه اى از آزمون الهى بود... اين آيه نيز تأكيد ديگرى است بر آنچه در بالا گفته شد.
در روايات اسلامى نيز اشارات روشنى به اين حقيقت كه بخشى از بلاها و مصائب جنبه آزمون دارد، ديده مى شود:
1. در حديثى از امام على(عليه السلام) مى خوانيم: «اِنَّ الْبَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ اِمْتِحانٌ...»(6)؛ (بلا براى ظالم ادب است و براى مؤمن آزمايش و امتحان).
2. اميرمؤمنان على(عليه السلام) در توصيف پيامبران در خطبه اى چنين مى فرمايد: «قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ اَبْتَلاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخاوِفى وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَكارِهِ»(7)؛ (خداوند پيامبرانش را با گرسنگى آزمايش نمود و به مشقت و ناراحتى مبتلا ساخت، با امور خوفناك امتحان نمود و با سختى ها و مشكلات خالص گردانيد [تا از بوته امتحان به خوبى برآمدند]).
3. شبيه همين سخن را در مورد توده مردم با تعبيرات ديگرى در همان خطبه ذكر فرموده است: «وَ لكِنَّ اللهَ يَخْتَبِرُ عِبادَهُ بِاَنْواعِ الشَّدائِد وَ يتَعَبَّدُهُمْ بِاَنْواعِ الْمَجاهِدِ وَ يَبْتَليهِمْ بِضُروبِ الْمَكارِهِ»(8)؛ (ولى خداوند بندگانش را با انواع شدائد مى آزمايد و با اقسام مشكلات به عبادت فرا مى خواند و به انواع گرفتارى ها مبتلا مى نمايد).(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.