پاسخ اجمالی:
بعضى در تعريف «حُسن و قُبح» و تشخيص موارد و مصاديق آن «توافق ميان عقلاء» را شرط دانسته اند؛ در حالى كه اين يك اشتباه است. موافقت عُقلا در قوانين قراردادى و به اصطلاح تشريعى است؛ امّا امورى كه جنبه عينى و تكوينى دارد معيار در آن، درك هر انسانى است. آيا در تشخيص زيبايىِ گل و يك شعر بلند و عالى كسى منتظر توافق عقلاى جهان مى نشيند؟!
پاسخ تفصیلی:
بعضى در تعريف «حُسن و قُبح» و تشخيص موارد و مصاديق آن، توافق ميان عقلاء را شرط دانسته اند و گفته اند: حُسن، چيزى است كه عُقلا توافق بر مدح فاعل آن دارند، و قُبح چيزى است كه عُقلا در بدی آن اتفاق داشته باشند؛ در حالى كه اين يك اشتباه است، موافقت عُقلا در يك امر مربوط به قوانين قراردادى و به اصطلاح تشريعى است، مثل اين كه عقلاى جهان اصل مالكيّت را همگى قبول دارند ـ هرچند در حد و حدود و مصداق آن مختلفند ـ امّا امورى كه جنبه قراردادى ندارد بلكه جنبه عينى و تكوينى دارد معيار در آن، درك هر انسانى است. آيا در تشخيص زيبايىِ گل و يك شعر بلند و عالى كسى منتظر توافق عقلاى جهان مى نشيند؟! همچنين در مسأله درك حُسن و قُبح احسان و ظلم، هيچ نيازى به اين نيست كه در انتظار توافق عقلاء و قضاوت عمومى آنها بنشينيم، اين مطلبى است كه آن را با صراحتِ وجدان درك مى كنيم، مانند ساير ادراكات ما در مورد زشتى ها و زيبائى ها.
البتّه ممكن است افراد در تشخيص حُسن و قُبح در بعضى از موارد وحدت عقيده داشته باشند و در بعضى از موارد اختلاف نظر؛ ولى اين منحصر به مسأله حُسن و قُبح نيست، در تمام امورى كه عقل حاكم به آن است اين تفاوت ها ديده مى شود. ممكن است يك استدلال عقلى مورد قبول همه عقلاء باشد و استدلال ديگرى مورد اختلاف، كسى كه آن استدلال را پذيرفته و به يقين باور كرده هرگز در انتظار موافقت ديگران نيست و اگر ديگرى برخلاف آن گويد او را خطاكار مى شمرد، نه اين كه از عقيده خود باز گردد.
كوتاه سخن اين كه حُسن و قُبح، عقلى است نه عقلائى و تفاوت ميان اين دو بسيار است، قلمرو يكى واقعيت هاى خارجى است و قلمرو ديگرى مسأله قراردادهاى قانونى.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.