پاسخ اجمالی:
هنگامى كه به وجدان خود مراجعه مى كنيم، مى بينيم حتّى اگر هيچ پيامبرى از سوى خدا نمى آمد، باز ظلم و ستم، ريختن خون بى گناهان، غارت و چپاول اموال، به آتش كشيدن خانه و زندگى مردم بى گناه، شكستن پيمان ها و پاداش نيكى را به بدى دادن، قبيح است؛ و به عكس نيكوكارى، ايثار، فداكارى، سخاوت، كمك به ضعيفان و حمايت از مظلومان، خوب و با ارزش است. بنابراين اگر مسأله حُسن و قُبح را انكار كنيم پايه تمام اديان و شرايع آسمانى متزلزل مى شود و دیگر هيچ دين و مذهبى قابل اثبات نيست.
پاسخ تفصیلی:
بدون شك كسى كه ذهنش خالى از تبليغات و پيش داورى هاى اين و آن باشد حُسن و قُبح را اجمالا عقلى مى داند و به نظر مى رسد كه منكران، تحت تأثير مسائل ديگرى بوده اند كه به اينجا كشيده شده اند. دليل بر اثبات اين موضوع عمدتاً دو امر است:
1. هنگامى كه به وجدان خود مراجعه مى كنيم مى بينيم حتّى اگر هيچ پيامبرى از سوى خدا نمى آمد، باز ظلم و ستم، ريختن خون بى گناهان، غارت و چپاول اموال، به آتش كشيدن خانه و زندگى مردم بى گناه، شكستن پيمان ها و پاداش نيكى را به بدى دادن قبيح و زشت بود و به عكس نيكوكارى، ايثار و فداكارى، سخاوت، كمك به ضعيفان و حمايت از مظلومان خوب و با ارزش. ما اين كارها را ناشى از صفات كمال و در مسير اهداف جامعه انسانى و در خور ستايش و پاداش مى بينيم، در حالى كه اعمال گروه اول را كه ناشى از نقصان است را موجب ويرانى، فساد فرد و جامعه و در خور سرزنش و توبيخ و مجازات مى شمريم. به همين دليل تمام عقلاى جهان، حتّى آنها كه از شريعت و آئينى پيروى نمى كنند و منكر تمام اديانند نيز به اين امور معترفند و پايه نظامات اجتماعى خود را (هر چند در ظاهر) بر آن مى نهند و اگر نغمه مخالفى از گوشه و كنار برخيزد حتماً آن را ناشى از پاره اى از اشتباهات و يا نوعى نزاع لفظى و بازى با الفاظ مى شمرند. كدام عقل اجازه مى دهد كه تمام نيكان و پاكان جهان را به دريا بريزيم و نابود كنيم و درهاى زندان ها را به روى جانيان و تبهكاران بگشائيم و آنها را آزاد سازيم و بر مسند حكومت بنشانيم؟!
2. ما اگر مسأله حُسن و قُبح را انكار كنيم پايه تمام اديان و شرايع آسمانى متزلزل مى شود و هيچ دين و مذهبى قابل اثبات نيست؛ زيرا كسى كه قبل از ورود شريعت، منكر حُسن و قُبح باشد بايد اين احتمال را بپذيرد كه وعده هاى الهى که در تمام شرايع از سوى خدا داده شده همه دروغ است و اگر خدا فرموده است جاى نيكان، بهشت و جاى بدان دوزخ است، چه مانعى دارد عكس آن باشد؟! و خداوند العياذ بالله همه اينها را به دروغ بيان كرده و دروغ گفتن قبيح نيست! و نيز چه مانعى دارد كه خداوند معجزات را در اختيار افراد دروغگو قرار دهد؟ تا بندگانِ او را بفريبند و از راه حق منحرف سازند! بنابراين نه اعتمادى بر معجزات باقى مى ماند، نه بر محتواى وحى آسمانى، مگر اين كه قبول كنيم كه اين امور به حكم عقل قبيح است و خداوند كار قبيح نمى كند و به اين وسيله پايه هاى شرع مستحكم و معجزه دليلى بر نبوّت و وحى دليلى بر بيان واقعيت ها خواهد بود.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.