پاسخ اجمالی:
واژه «كافى» از ماده «كفايه» به معنى اقدام به كار و از عهده آن برآمدن است. هنگامى كه اين واژه در مورد خداوند به كار مى رود به معنى كسى است كه امور بندگان را اداره مى كند و مشكلات آنها را حلّ مى نمايد و هر كس بر او توكّل كند، به مقصود مى رساند، بى آن كه آنان را به ديگرى واگذار كند. پيام اين وصف الهى كنار زدن ابرهاى يأس و نااميدى از آسمانِ روحِ انسان و ممانعت از به زانو در آمدن انسان به خاطر عظمت حجم مشكلات است؛ زيرا معبودِ خود را كسى مى داند كه نامش «كافى» است و كفايت كننده هر مهم و مشكلى است.
پاسخ تفصیلی:
واژه «كافى» از ماده «كفايه» به گفته «مقاييس اللّغه» و «لسان العرب» به معنى اقدام به كار و از عهده آن برآمدن است؛ ولى «راغب» در «مفردات» مى گويد: «كفايه» به معنى برطرف كردن نيازمندى و رسيدن به مقصود است و «كُفيه» (بر وزن كنيه) به معناى غذاى كافى است و «كَفِىّ» (بر وزن خَفِىّ) به معناى باران است كه مشكل بى آبى را حل مى كند.(1)
هنگامى كه اين واژه در مورد خداوند به كار مى رود به معنى كسى است كه امور بندگان را اداره مى كند و مشكلات آنها را حلّ مى نمايد و هر كس بر او توكّل كند، [او را] به مقصودش مى رساند، بى آن كه آنان را به ديگرى واگذار كند. در دعاها گاه خدا را به عنوان «يا كافِى المُهّماتِ» مى خوانيم؛ يعنى «اى كسى كه كارهاى مهمّى كه فكر انسان را به خود مشغول مى دارد كفايت مى كنى» و شبيه آن «يا كافِى مِنْ كُلِّ شَى» است.
پيام اين وصف الهى، نيز در دو جهت است: از يك سو ابرهاى تيره و تارِ يأس و نااميدى را از آسمانِ روحِ انسان كنار مى زند و مانع از آن مى گردد كه عظمت حجم مشكلات، انسان را به زانو درآورد؛ زيرا معبودِ خود را كسى مى داند كه نامش «كافى» است و كفايت كننده هر مهم و مشكلى است. قرآن مى فرمايد: «أَلَيْسَ اللهُ بِكافٍ عَبْدَهُ»(2)؛ (آيا خداوند براى [نجات و دفاع از] بنده اش كافى نيست؟!). از سوى ديگر به عنوان تخلّق به اخلاق الهى، به او الهام مى دهد كه در كفايت امور ضعيفان و افتادگان، تا آنجا كه مى تواند گام بردارد و پرتوى از انوار صفات الهى را در اين زمينه در خود منعكس نمايد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.