پاسخ اجمالی:
امام صادق(ع) درباره مكان دار نبودن خداوند فرمودند: «خداوند متعال توصيف به زمان و مكان و حركت و انتقال و سكون نمى شود؛ بلكه او خالق زمان و مكان و حركت و سكون و انتقال است، خداوند برتر از آن است كه ظالمان مى گويند». همچنین در حديث ديگري می فرماید: «منزّه است خداوند و برتر از اين است كه مى گويى اگر او در مكانى بود حادث بود؛ زيرا موجود در مكان محتاج به مكان است و احتياج از صفات حادث است، نه از صفات خداوند قديم و ازلى». و... .
پاسخ تفصیلی:
اين مسأله به طور گسترده اى در روايات اسلامى در اصول كافى، بحارالانوار، نهج البلاغه، توحيد صدق و غير آن مطرح شده است كه به گلچينى از آنها قناعت مى كنيم:
1. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «اِنَّ اللهَ تَبارَكَ وَ تَعالَى لايُوْصَفُ بِزَمان وَ لا مَكان وَ لاحَرَكَة وَ لااِنْتِقال وَ لاسُكُوْن، بَلْ هُوَ خالِقُ الزَّمانِ وَ الْمَكانِ و الْحَرَكَةِ وَ السُّكُوْنِ وَ الاْنْتِقالِ، تَعالى عَمّا يَقُوْلُ الظّالِمُوْنَ عُلَوًّا كَبيراً»(1)؛ (خداوند متعال توصيف به زمان و مكان و حركت و انتقال و سكون نمى شود؛ بلكه او خالق زمان و مكان و حركت و سكون و انتقال است، خداوند برتر از آن است كه ظالمان مى گويند.)
2. در حديث ديگرى آمده است كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) شنيد مردى چنين قسم ياد مى كند: «وَ الَّذى احْتَجَبَ بِسَبعٍ طِباقٍ»؛ (قسم به خدايى كه پشت هفت آسمان برفراز يكديگر متحجب و پنهان شده) [به گمان اين كه جاى خداوند در عرش است و عرش در ماوراء آسمان ها است]. امام(عليه السلام) تازيانه را بالاى سر او گرفت و فرمود: «يا وَيْلَكَ! اِنَّ اللهَ اَجَلُّ مِنْ اَنْ يَحْتَجِبَ عَنْ شَىء اَوْ يَحْتَجِبَ عَنْهُ شَىءٌ، سُبْحانَ الَّذى لايَحْوِيْه مَكانٌ وَ لايَخْفى عَلَيْهِ شَىْءٌ فى الأَرْضِ وَ لا فى السَّماءِ»؛ (واى بر تو، خداوند برتر از آن است كه از چيزى پوشيده شود يا چيزى از او پوشيده باشد، منزّه است كسى كه مكانى او را در برنگرفته و چيزى در آسمان و زمين از او پنهان نيست).
جالب اين كه در ادامه اين حديث آمده است كه «آن مرد از امام پرسيد: آيا در برابر مخالفت با اين سوگند، من بايد كفّاره بدهم؟ امام فرمود: نه، تو به خدا قسم نخورده اى كه براى آن كفاره اى باشد، تو به غير خدا قسم خورده اى!».(2)
3. در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه شخصى بنام «سليمان بن مهران» از حضرتش پرسيد: آيا صحيح است بگوئيم خدا در مكانى قرار دارد؟ امام فرمود: «سُبْحانَ اللهِ وَ تَعالَى عَنْ ذلِكَ اِنَّهُ لَوْ كانَ فى مَكان لَكانَ مُحْدَثاً، لأِنَّ الْكائنَ فى مَكان مُحْتاجٌ اِلى الْمَكانِ وَ اْلاحْتِياجُ مِنْ صِفاتِ الْمُحْدَثِ، لا مِنْ صِفاتِ الْقَدِيْمِ!»(3)؛ (منزّه است خداوند و برتر از اين است [كه مى گويى] اگر او در مكانى بود حادث بود؛ زيرا موجود در مكان محتاج به مكان است و احتياج از صفات حادث است، نه از صفات خداوند قديم و ازلى).
4. كسى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) سؤال كرد: پروردگار ما قبل از آن كه آسمان و زمين را بيافريند كجا بود؟! امام فرمود: «أَيْنَ سُؤالٌ عَنْ مَكان وَ كانَ اللهُ وَ لا مَكانَ»(4)؛ (كجا، سؤال از مكان است، خداوند وجود داشت و هيچ مكانى وجود نداشت.) [و الان نيز هيچ مكانى براى او وجود ندارد].
5. در حديثى از امام موسى بن جعفر(عليه السلام) آمده است كه فرمود: «اِنَّ اللهَ تَبارَكَ وَ تَعالَى كانَ لَمْ يَزَلْ بِلازَمان وَ لامَكان وَ هُوَ الآنَ كَما كانَ، لايَخْلُو مِنْهُ مَكانٌ وَ لايَشْغَلُ بِهِ مَكانٌ وَ لايَحُلُّ فى مَكان»(5)؛ (خداوند متعال از ازل وجود داشت بدون زمان و مكانى و الان نيز همان گونه است، هيچ مكانى از او خالى نيست، در عين حال هيچ مكانى را اشغال نمى كند و در هيچ مكانى حلول نكرده است).
اين احاديث با نهايت وضوح و روشنى نشان مى دهد كه از هر يك از امامان(عليهم السلام) سؤال درباره مكان خداوند مى شد پاسخ منفى مى شنيدند. تعبيراتى هماهنگ، پرمعنا، صريح و روشن كه هرگونه ابهام را در اين زمينه از قلوب مشتاقان مى زدايد.
6. در «ارشاد» و «احتجاج» آمده است كه «يكى از دانشمندان يهود نزد يكى از خلفا آمد و گفت: تو جانشين پيامبرى؟ گفت: آرى، گفت: ما در تورات خوانده ايم كه جانشينان انبياء اعلم امتند، به من از خداوند خبر ده، او در كجا است؟! آيا در آسمان است يا در زمين؟ خليفه گفت: در آسمان بر عرش قرار دارد! يهودى گفت: بنابراين زمين از او خالى است و مطابق اين سخن او در مكانى است و در مكان ديگرى نيست! خليفه گفت: اين سخن زنديق ها است از من دور شو! و الاّ تو را به قتل مى رسانم! يهودى با تعجب بازگشت و اسلام را مسخره مى كرد.
امام على(عليه السلام) با خبر شد و به ملاقات او آمد، فرمود: اى يهودى! من از سؤال تو و جوابى كه شنيده اى با خبرم، ولى ما مى گوئيم: خداوند متعال مكان را آفريد بنابراين ممكن نيست خودش مكانى داشته باشد و برتر از آن است كه مكانى او را در خود جاى دهد... آيا در يكى از كتاب هاى خود اين سخن را نديده اى كه موسى بن عمران روزى نشسته بود فرشته اى از شرق آمد، فرمود: از كجا آمده اى؟ گفت از نزد پروردگار.
سپس فرشته اى از غرب آمد، فرمود: تو از كجا آمده اى؟ گفت: از نزد پروردگار. فرشته ديگرى آمد فرمود: تو از كجا آمده اى؟ گفت: از آسمان هفتم از نزد پروردگار. باز فرشته ديگرى آمد فرمود: تو از كجا آمده اى؟ گفت: از زمين هفتم از نزد پروردگار! در اينجا فرمود: منزّه است كسى كه هيچ مكانى از او خالى نيست و هيچ مكانى نزديكتر به او از مكانى ديگر نمى باشد». يهودى گفت: من گواهى مى دهم كه حق مبين همين است و تو از همه شايسته تر به مقام پيامبرت هستى!(6)
7. اين حديث را با جمله هاى گويا و روشنى از نهج البلاغه از اميرمؤمنان على(عليه السلام) پايان مى دهيم. در خطبه 178 مى خوانيم: «لايُغَيِّرُهُ زَمانٌ، وَ لايَحْوِيْهِ مَكانٌ وَ لايَصِفَهُ لِسانٌ»؛ (گذشت زمان او را تغيير نمى دهد، مكانى او را در بر نمى گيرد و هيچ زبانى قادر به توصيف او نيست). در خطبه 186 آمده است: «وَ اِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ يَعُوْدُ بَعْدَ فَناءِ الدُّنْيا وَحْدَهُ، لا شَىءَ مَعَهُ، كَما كانَ قَبْلَ اِبْتِدائها... بِلاوَقْت وَ لامَكان وَ لاحِيْن وَ لازَمان»؛ (و خداوند سبحان بعد از فناى دنيا، باقى مى ماند و چيزى با او نخواهد بود، همان گونه كه پيش از آفرينش جهان، چنين بود... بدون هيچ وقت و مكانى و حين و زمانى).
در خطبه 49 آمده است: «سَبَقَ فى الْعُلُوِّ فَلاشَىءَ اَعْلَى مِنْهُ وَ قَرُبَ فى الدُّنُوِّ فَلاشَىءَ اَقْرَبُ مِنْهُ، فَلَا اسْتِعْلَاؤُهُ با عَدَهُ عَنْ شَيْىً مِنْ خَلْقِهِ، وَ لاقُرْبُهُ ساواهُمْ فى الْمَكان بِهِ»؛ (در علو و رتبه بر همه پيشى گرفته و چيزى بالاتر از او نيست، آنچنان نزديك است كه چيزى از او نزديكتر نيست، نه بلندى مقامش او را از چيزى از مخلوقات، دور ساخته و نه نزديكيش او را مساوى با آنها در مكان قرار داده است). اين است منطق صحيح و معارف راستين كه درباره خداوند از اهل بيت(عليهم السلام) وحي به ما رسيده است.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.