پاسخ اجمالی:
خداوند درباره سرنوشت انسان ها و اعمالشان می فرمايد: «و هرگز در مورد كارى نگو: من فردا آن را انجام می دهم، مگر اين كه خدا بخواهد». اين آيه تاكيد می كند كه مشيّت الهى فوق همه مشيّت ها است؛ يعنی تا او چيزى را اراده نكند واقع نمى شود. اگر خدا به انسان آزادى داده است براى آزمايش و تربيت است؛ البته مفهوم آزادى اراده، به معنی سلب قدرت از خدا نيست؛ چون اراده انسان يكى از عوامل است و صدها عامل ديگر هستند كه از قدرت انسان خارجند و به خدا مربوط مى شوند.
پاسخ تفصیلی:
در سوره «نور»، سخن از مشيّت الهى و عموم و شمول آن، نسبت به هرگونه خلقت در عالم آفرينش است (مشيّت عامه تكوينى). قرآن مى فرمايد: (خداوند آنچه را بخواهد مى آفريند؛ زيرا خدا بر همه چيز توانا است)؛ «يَخْلُقُ اللهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ».(1)
اين سخن را قرآن مجيد بعد از اشاره به آفرينش اصناف مختلف جنبندگان مى فرمايد كه خداوند همه آنها را از آبى آفريده؛ بعضى بر شكم خود راه مى روند، بعضى بر دو پاى خود، و گروهى بر چهار پا، و امروز ما مى دانيم كه تنوّع جانداران به قدرى زياد است، كه فقط در جهان حشرات، چند صد هزار نوع حشره، مورد بررسى دانشمندان قرار گرفته و صدها هزار نوع گياه با ساختمان هاى متفاوت و ويژگى هاى مختلف، بررسى شده كه همه آنها بازگو كننده وسعت مفهوم آيه فوق است. جالب اين كه با گذشت زمان نيز انواع تازه اى به وجود مى آيد كه سابقاً نبود، يعنى آفرينش گياهى و حيوانى، لحظه اى تعطيل بردار نيست! اصولا تنوّع در پديده ها دليل بر اراده و اختيار در مبدأ پديد آورنده است؛ زيرا مبدئى كه اختيار ندارد آثارى يكسان از خود ارائه مى دهد در حالى كه وقتى پاى اراده و اختيار به ميان مى آيد تنوّع مطرح مى شود.(2)
در سوره كهف، باز سخن از مشيّت الهى است، ولى اين بار در مورد سرنوشت انسان ها و اعمال آنها است، روى سخن را به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) كرده و مؤكّداً از او مى خواهد كه: (و هرگز در مورد كارى نگو: من فردا آن را انجام مى دهم، مگر اين كه خدا بخواهد)؛ «وَ لاتَقُولَنَّ لِشَيْء إِنِّي فاعِلٌ ذالِكَ غَداً إِلّا أَنْ يَشاءَ اللهُ».(3) يعنى هرگاه از تصميم به انجام كارى در آينده سخن مى گويى حتماً تكيه بر مشيّت خدا كن و جمله «إِن شَاءَ الله»؛ (اگر خدا بخواهد) را فراموش مكن، اشاره به اين كه مشيّت الهى مافوق همه مشيّت ها است و تا او چيزى را اراده نكند واقع نمى شود. واضح است كه اين سخن كمترين اشاره اى به مسأله جبر ندارد؛ بلكه ناظر به مشيّت قاهره الهيّه است كه مى تواند هركس را از وصول به هدف اش باز دارد، و اگر آزادى به انسان داده براى آزمايش و امتحان و تربيت و تكامل است؛ و مفهوم آزادى اراده، هرگز سلب قدرت از خدا نيست.
افزون بر اين براى وصول به هدف هاى مورد نظر، اراده و انتخاب انسان يكى از عوامل است، و صدها عامل ديگر بيرون از وجود انسان قرار دارد كه از حوزه قدرت او خارج، و تنها به خدا مربوط مى شود. اينجا است كه هم ادب سخن، و هم توجّه به واقعيّت ها، ايجاب مى كند كه انسان جمله: «اگر خدا بخواهد» را هرگز در برنامه هاى خود فراموش نكند.
در اينجا باز به تأثير معرفت در اعمال انسان توجّه شده است كه اگر به مشيّت قاهره الهيّه مؤمن باشد هرگز خود را مستقل و مستغنى از او نمى بيند، هرگز مغرور نمى شود و بر مركب خودخواهى سوار نمى گردد، همان گونه كه در برابر انبوه مشكلات گرد و غبار يأس و نوميدى بر آئينه قلب او نمى نشيند و در برابر حوادث سخت، زانو نمى زند؛ چرا كه او مشيّت الهى را بالاتر از همه چيز مى داند!(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.