پاسخ اجمالی:
سوره «معارج» مسأله قدرت پروردگار را با سوگند مطرح كرده است؛ عبارت «مشرق ها و مغرب ها» اشاره پرمعنايى است به آفرينش عالم بزرگ، با نظم دقيق حاكم بر آنها. هر روز خورشيد از مشرق تازه اى طلوع و در مغرب جديدى غروب می كند. آفرينش خورشيد و كره زمين و نظم دقيق حركات آنها، دليل روشنى بر عموميت قدرت خداست؛ البتّه اگر مراد، مشرق ها و مغرب هاى زمين باشد، امّا اگر مشرق ها و مغرب هاى مجموعه كرات آسمانى و منظومه هاى عالم بالا باشد وسعت محتواى اين سوگند روشن تر مى شود.
پاسخ تفصیلی:
قرآن در سوره «معارج»، مسأله قدرت پروردگار را با سوگندى بسيار پرمعنا از سوى خداوند مطرح مى كند؛ و مى فرمايد: (سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها كه ما قادريم * كه جاى آنان را به كسانى بدهيم كه از آنها بهترند؛ و ما هرگز مغلوب نخواهيم شد)؛ «فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ * عَلَى أَن نُّبَدِّلَ خَيْراً مِّنْهُمْ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ».(1)
ممكن است افراد سطحى با ملاحظه اين آيه ايراد كنند كه چگونه با سوگند پروردگار مسأله قدرت او اثبات مى شود؟ ولى با توجّه به محتواى قسم(پروردگار مشرق ها و مغرب ها!) پاسخ اين سؤال روشن مى گردد؛ زيرا «مشرق ها و مغرب ها» اشاره پرمعنايى است به آفرينش عالم بزرگ، با نظم دقيقى كه بر آنها حاكم است، هر روز خورشيد از مشرق تازه اى سر بر مى آورد، و در مغرب جديدى سر فرو مى برد، و اين برنامه دقيق ميليون ها سال است كه ادامه دارد، آفرينش خورشيد با آن عظمتش، و كره زمين با آن همه اسرارش، و نظم دقيق و حساب شده حركات آنها، دليل روشنى است بر عموميت قدرت خدا بر همه چيز، و از جمله اين كه گروهى كافر سركش را ببرد و انسان هايى بهتر و آگاه تر بجاى آنها قرار دهد.
البتّه اين در صورتى است كه مشرق ها و مغرب هاى زمين را در نظر بگيريم، امّا اگر منظور مشرق ها و مغرب هاى مجموعه كرات آسمانى و منظومه هاى عالم بالا باشد وسعت محتواى اين سوگند روشن تر مى شود.
در اينجا نكته لطيفى است كه خداوند براى تبديل اقوام و رفتن گروهى و آمدن گروه ديگر بجاى آنها سوگند به پروردگار مشرق ها و مغرب ها ياد كرده اشاره به اين كه همان كس كه خورشيد با آن عظمت را هر روز در افق مغرب پنهان مى كند و روز ديگر از مشرق جديدى طالع مى سازد قادر بر غروب اقوام و طلوع اقوام ديگر نيز مى باشد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.