پاسخ اجمالی:
«اسماء حُسنى» به معناى نام هاى نيكو است و نام هاى او جزء «اسماء حُسنى» است؛ زيرا نام هاى خداوند يا از كمال ذات او خبر مى دهد؛ مانند: «عالم» يا از عدم وجود هرگونه نقص در آن ذات بى مثال خبر مي دهند؛ مانند: «قدّوس» و يا حاكى از افعال اوست كه فيض وجود را از جهات مختلف منعكس مى كند، مانند «رحمان» و «خالق». «اسماءِ حُسنى» مخصوص خداوند است؛ چون اسماءِ او حاكى از كمالات اوست، و مى دانيم واجب الوجود عين كمال مطلق است و كمال حقيقى از آنِ او است و غير او همه ممكن الوجود است و سر تا پا نياز.
پاسخ تفصیلی:
«اسماء حُسنى» به معناى نام هاى نيكو است و مسلّماً همه نام هاى خداوند نيكو است و به اين ترتيب همه نام هاى الهى را شامل مى شود، و چنانچه در شأن نزول آيه 110 سوره «اسراء» آمده، اين آيه زمانى نازل شد كه: مشركان از پيامبر(صلي الله عليه و آله) شنيدند كه مى فرمايد: «يا اَللهُ يا رَحْمانُ!» آنها به طعنه گفتند او ما را از پرستش دو معبود نهى مى كند ولى خودش معبود ديگرى را مى خواند! ...در اين هنگام آيه نازل شد و پندار تعدّد را رد كرد[و فرمود اينها اسماءِ حُسنى خداوند و نام هاى نيكوى مختلفى است كه همه اشاره به ذات واحد حق مى كند.(1)
به اين ترتيب همه اينها تعبيرات مختلفى است كه از كمالات بى انتهاى آن ذات واحد حكايت دارد؛ و به گفته شاعر:
عِباراتُنا شَتّى وَ حُسْنُكَ واحِدٌ *** وَ كُلٌّ اِلى ذاكَ الْجَمالِ يُشيرُ.
(تعبيرات ما مختلف است ولى حسن تو يكى بيش نيست *** و همه به آن جمالِ واحدِ بى مثال اشاره مىكنند!).
از تعبيراتى كه در آيات قرآن آمده برمى آيد كه همه نام هاى او جزء اسماء حُسنى است: «وَ لِلّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها»؛ (و بهترین نام ها براى خداست؛ خدا را به آن [نامها] بخوانید). دليل آن هم روشن است؛ زيرا نام هاى خداوند يا از كمال ذات او خبر مى دهد(مانند: «عالم» و «قادر») يا از عدم وجود هرگونه نقص در آن ذات بى مثال(مانند: «قدّوس») و يا حاكى از افعال او است كه فيض وجود را از جهات مختلف منعكس مى كند(مانند «رحمان» و «رحيم» و «خالق» و «مدبّر» و «رازق»). تعبير آيات مربوطه(2) كه دليل بر حصر است نشان مى دهد كه «اسماءِ حُسنى» مخصوص خداوند است. اين به خاطر آن است كه اسماءِ او حاكى از كمالات او است، و مى دانيم واجب الوجود عين كمال و كمال مطلق است، بنابراين كمال حقيقى از آنِ او است و غير او هرچه هست ممكن الوجود است و سر تا پا نياز و فقر!
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه در روايات عدد معيّنى براى «اسماءِ حُسنى» ذكر شده، اين نشان مى دهد كه اسماءِ حُسنى توصيفى براى همه نام هاى خداوند نيستند؛ بلكه تنها به قسمتى از اين نامها اشاره مى كنند. در پاسخ اين سؤال مى توان گفت: ذكر تعداد معيّنى از صفات و اسماءِ ممكن است به خاطر اهميّت آنها باشد، نه دليل بر انحصار. اضافه بر اين، بسيارى از اسماءِ الهى شكل شاخه هاى اصلى را دارند، و بقيّه از آنها منشعب مى شوند. مثلا «رازق»(روزي بخش) شاخه اى از صفت «رب»(مالك و مدبّر) است، همچنين اوصافى مانند «محيى»(زنده كننده) «مميت»(ميراننده) نيز همين گونه است.
بسيار بعيد است كه «اسماءِ حُسنى» داراى مفهوم خاصى در شرع(به اصطلاح حقيقة شرعيه) باشند؛ بلكه همان معناى لغوى(نام هاى نيكو) را بيان مى كند كه شامل تمام نام ها و اوصاف خدا است. اين كه قرآن مجيد مى فرمايد: «خدا داراى اسماءِ حُسنى است او را به اين نام ها بخوانيد» در حقيقت اشاره به ترك الحاد و تحريف اين اسماءِ است؛ به گونه اى كه نام هاى خدا را بر بت ها نهند، يا اشاره به پرهيز از نام هايى است كه مفهوم آن با نقائص آميخته، و ويژه مخلوقات است، يا اين كه منظور اشاره به اين است كه تعدّد نام ها هيچ گونه منافاتى با وحدت ذات پاك او ندارد، چرا كه تعدّد نام ها ناشى از اختلاف زاويه ديد ما نسبت به آن كمال مطلق است، گاه از دريچه آگاهى او بر همه چيز نگاه مى كنيم و مى گوئيم «عالم» است، و گاه از دريچه توانائى او بر هر كار، و مى گوئيم «قادر» است. به هر حال همه قرائن نشان مى دهد كه تمام اسماءِ خدا نام هاي حُسنى است؛ هرچند بخشى از آن داراى اهميّت ويژه و خاصّى است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.