پاسخ اجمالی:
گرچه برخی از غیر مسلمانان بر اساس داستان های جعلی گناهانی به انبیا نسبت داده اند، اما از آنجا که عصمت در دریافت وحی و نبوّت با یکدیگر گره خورده اند و از هم جدایى نمى پذیرند، تمام ادیان به نوعی مسأله عصمت انبیاء را پذیرفته اند. به عنوان مثال یهودیان معتقدند تمامى سخنان انبیا درست است و مسیحیان حضرت عیسی(ع) را بی عیب و نقص می دانند. البته در ادیانى که مورد تحریف قرار گرفته است، پدیده عصمت نیز گاه مسیر واقعى خود را از دست داده و از سوء استفاده نابجاى دشمنان و فرصت طلبان دور نمانده است.
پاسخ تفصیلی:
در ميان پيروان اديان، در مورد لزوم عصمت پيامبران، اختلاف نظرهاى غير قابل انكارى وجود دارد. تمام ادیان ابراهیمی متفّقند كه بايد پيامبر از کفر معصوم باشد، ولى بسیاری از پیروان ادیان با توجه به داستان های جعلی که در برخی منابع آنها نقل شده است گناه را منافی نبوت نمی دانند و برخی گناهان را به انبیا نسبت می دهند. جمعى از اخباريين اهل تسنن نیز تحت تاثیر همین داستان های جعلی و اسرائیلیات، حتى گناهان كبيره عمدى را منافى مقام نبوت نمى دانند! گروهى ديگر نيز عقيده دارند كه ارتكاب گناهان صغيره، به شرط اينكه نشانه پستى و خفت و خوارى انجام دهنده آن نباشد، منافى مقام نبوت نيست. در بین پیروان ادیان ابراهیمی تنها گروهى كه معتقد به لزوم عصمت پيامبران در همه زمینه ها- از نظر نوع، كيفيت، زمان، عمدى، سهوى، صغيره و يا كبيره- است، شيعه اماميّه مى باشد.(1)
از جمله داستان های جعلی که درباره پیامبران نقل شده است داستان حضرت داود می باشد. در حديثى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) چنين آمده است كه به هنگام گفتگو با ارباب مذاهب مختلف در مورد عصمت پيامبران به يكى از حاضران (على بن جهم) فرمود: «شما در باره داود چه مى گوئيد»؟ او گفت: مى گويند داود در محرابش مشغول عبادت بود شيطان به صورت پرنده زيبايى در مقابل او نمايان شد، داود نمازش را شكست و به دنبال پرنده رفت! ...
سپس افسانه ديدن زن اوريا را در حال غسل كردن، و دل به او بستن و همسرش را در پيشاپيش تابوت به ميدان نبرد فرستادن و كشته شدن و ازدواج داود با همسرش را شرح داد.
امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) سخت ناراحت شد، دست بر پيشانى مبارك زد و فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ لَقَدْ نَسَبْتُمْ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ إِلَى التَّهَاوُنِ بِصَلَاتِهِ حَتَّى خَرَجَ فِي أَثَرِ الطَّيْرِ ثُمَّ بِالْفَاحِشَةِ ثُمَّ بِالْقَتْلِ»(2)؛ (إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ، شما پيامبرى از پيغمبران خدا را به سستى در نمازش نسبت داديد، تا آنجا كه [همچون كودكان] به دنبال پرنده اى رفت، سپس او را به فحشاء، و بعد از آن به قتل انسان بى گناهى متهم ساختيد!)، على بن جهم پرسيد پس گناه داود كه از آن استغفار كرد و در قرآن به آن اشاره شده چه بود؟
امام(علیه السلام) در جواب عجله داود را در مساله قضاوت شرح مى دهد و از آيه 26 سوره «ص»: «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ»؛ (اى داود ما تو را خليفه [و نماينده خود] در زمين قرار داديم)، به عنوان گواه كمك مى گيرد.
على بن جهم سؤال مى كند پس داستان «اوريا» چه بوده؟
امام مى فرمايد: «در زمان داود زنانى كه شوهرانشان از دنيا مى رفت يا كشته مى شد هرگز ازدواج نمى كردند [و اين منشا مفاسد فراوان بود] نخستين كسى كه خداوند اين كار را براى او مباح كرد داود بود [تا اين سنت شكسته شود، و زنان شوهر از دست داده از بلاتكليفى درآيند] لذا داود بعد از آنكه اوريا [بر حسب تصادف در يكى از جنگها] كشته شد همسرش را به عقد خود درآورد، و اين بر مردم آن زمان سنگين آمد [و به دنبال آن افسانه ها به هم بافته شد]».(3)
از اين حديث استفاده مى شود كه مساله «اوريا» يك ريشه واقعى ساده اى داشته، كه داود به عنوان يك رسالت الهى آن را انجام داد، ولى دشمنان دانا از يك سو، و دوستان نادان از سوى ديگر، و افسانه سرايانى كه عادت به ارائه مطالب عجيب و دروغين دارند از سوى سوم شاخ و برگهايى براى اين قصه درست كرده اند كه انسان از آن وحشت مى كند. سایر داستان هایی که در آنها گناهانی به پیامبران نسبت داده شده است نیز به همین روش جعل شده و رواج یافته است.(4)
البته در اینکه پیامبران حداقل در دریافت و نگارش کتاب مقدس معصوم بودند، بسیاری از غیر مسلمانان از جمله یهودیان و مسیحیان نیز به آن اعتقاد دارند؛ چرا که عصمت پیامبران در دریافت وحى و ابلاغ آن، هیچگاه از نبوّت جدایى نمى پذیرد و همان دلیلى که ضرورت بعثت انبیا را به اثبات مى رساند، دست کم این جنبه از عصمت آنان را نیز مسلّم مى سازد.
از دیدگاه یهودیان «نبى دهان خدا است و سخن و کلام او سخن خداست».(5) موسى بن میمون (1204ـ1135م)، یکى از بزرگترین اندیشمندان یهودى، عصمت پیامبران در دریافت و ابلاغ وحى را از ارکان اساسى یهودیّت مى شمارد. در دین یهود سیزده اصل کلّى بیان شده است که از جمله آنها یکی این است که: «همه سخنان انبیا درست است».(6) و دیگر اینکه: «کتاب تورات که در دست ما است، همانى است که به حضرت موسى(علیه السلام) وحى شده است».(7) گرچه این اعتقاد با توجه به تحریف تورات صحیح نمی باشد، اما به اعتقاد یهود مبنی بر عصمت حضرت موسی(علیه السلام) دلالت دارد.
یکی دیگر از اعتقادات یهودیت و مسیحیت این است که روح القدس انبیا را از خطا و اشتباه در آنچه که بر زبان آنان جارى مى کنند، محفوظ مى دارد، از این رو، گفته هاى آنان معصوم از خطا مى گردد. بر این اساس، پیامبران نه در گفتار خطا مى کنند و نه در نوشتن سخنان روح القدس.(8)
آیین مسیحیّت نیز علاوه بر آنکه حضرت عیسی(علیه السلام) را معصوم و بدون نقص مى داند، عصمت افراد دیگرى همچون نویسندگان کتاب مقدّس را نیز مى پذیرد.(9) مسیحیان، عیسى(علیه السلام) را پسر خدا و در جایگاهی فراتر از سایر پیامبران مى خوانند.(10) از دیدگاه مسیحیان، نویسندگان انجیل و دیگر کتاب های عهد جدید، هر چند در زندگى شخصى خود از آلودگى به گناه و خطا ایمنى نداشته اند، امّا در نگارش کتاب مقدّس، تأییدات روح القدس را به همراه داشته و معصوم از خطا بوده اند. جتی مسیحیان کاتولیک پاپ، رهبر کاتولیک هاى جهان، را نیز دست کم در فتاواى شرعى، بى عیب و نقص مى شمارند.(11) این اعتقاد مسیحیان نیز گرچه قابل نقد می باشد اما از این جهت که عصمت حضرت عیسی(علیه السلام) را در پی دارد از وجود اعتقاد به عصمت پیامبران در مسیحیت خبر می دهد.
بنابراین از آنجا که عصمت در دریافت وحی و نبوّت با یکدیگر گره خورده اند و از هم جدایى نمى پذیرند، تمام ادیان به نوعی مسأله عصمت انبیاء را پذیرفته اند؛ هر چند در ادیانى که مورد دستبرد تحریفات بشرى قرار گرفته اند، پدیده عصمت مسیر واقعى خود را از دست داده و از سوء استفاده نا بجاى دشمنان آگاه و فرصت طلبان دور نمانده است و برخی دین داران ناآگاه و دوستان نادان نیز افسانه های آنها را باور کرده اند.(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.