پاسخ اجمالی:
خداوند در سوره نحل، برای برانگیختن حس شکرگزاری انسان ها و شناخت منعم، به تبیین نعمت های الهی می پردازد. خداوند از ابزار شناخت نعمت ها، یعنی چشم، گوش و عقل نام برده و می فرماید: «خداوند سه وسيله در اختيار شما قرار داد: گوش و چشم و عقل». در واقع انسان از طريق گوش با علوم نقلى، از طريق چشم با اسرار آفرينش، و از طريق عقل با علوم عقلى آشنا می شود. بر اساس این آیات، اين نعمت ها ابزاری براى زنده شدن روح شكرگزارى و به دنبال آن تحصيل معرفة الله است، این در حالی است که خداوند نيازی به شكرگزاری ما ندارد.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در آیه 78 سوره نحل، با بیان مهم ترين نعمت هاى الهى، حسّ شكرگزارى انسان ها را برانگيزد؛ و از اين طريق آنها را به شناخت منعم دعوت می كند. سخن از نعمت ابزار شناخت است؛ مثل چشم و گوش و عقل. از این رو مى فرمايد: هنگامى كه از شكم مادران خارج شديد هيچ نمىدانستيد. (و خداوند سه وسيله در اختيار شما قرار داد: گوش و چشم و عقل)؛ «وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الأَبْصارَ وَ اْلأَفْئِدَةَ».
از طريق گوش به علوم نقلى و دانش هاى ديگران آشنا مى شويد، از طريق چشم و مشاهده اسرار طبيعت و عجائب آفرينش به علوم تجربى و از طريق عقل به علوم عقلى و تحليلهاى منطقى. گرچه در آيه، اين سه موضوع به وسيله «واو» به يكديگر عطف شده، اما لزومآ معنى ترتيب را نمى رساند؛ ولى با اين حال بعيد نيست كه ترتيب طبيعى نيز چنين باشد. زيرا انسان مدّتى بعد از تولّد قدرت مشاهده و ديد را ندارد؛ و چون عادت به تاريكى كرده، از نور وحشت مى كند، و چشمانش را تا مدتى روى هم مى نهد، در حالى كه گوش نخستين آوازها را مى شنود، و روشن است كه قدرت عقلى و تميز و شعور بعد از شنوايى و بينايى در انسان زنده مى شود؛ به خصوص اينكه «فُؤادْ» چنانكه ارباب لغت تصريح كرده اند به معنى «عقل پخته و عميق» است نه هر مرحله ساده اى از عقل؛ و مسلّمآ چنين مطلبى بعدا به وجود مى آيد.
ضمنا آيه فوق مى تواند اشاره اى به اين حقيقت باشد كه رسيدن به كليّات عقليه بعد از علم به جزئيات از طريق حسّ است؛ و به هر حال آيه فوق تصريح مى كند كه هدف از بخشيدن اين نعمت ها تحريك حسّ شكرگزارى انسان ها است كه سرانجام آنها را به محبت خالق و معرفت الله و اطاعت اوامرش دعوت مى كند. البته اين منافات با فطرى بودن قسمتى از علوم انسان ندارد؛ چرا كه به هنگام تولّد، معلومات فطرى به صورت استعداد و قابليت در سرشت انسان است و جنبه فعليّت ندارد؛ و بعدا بارور مى شود.
همچنین آیه 14 سوره نحل، به سه نعمت ديگر از نعمت هاى الهى اشاره کرده كه همه مربوط به تسخير درياها است، و آن را انگيزه اى براى بهره گيرى از فضل خدا و شكرگزارى او مى شمرد. نخست مواد گوشتى است كه از دريا تهيه مى شود. تعبير به «لَحْمآ طَرِيّا»؛ (گوشت تازه) گوشتى كه انسان هرگز زحمت پرورش آن را نكشيده؛ و تنها دست قدرت الهى آن را در دل درياها پرورش داده، و رايگان در اختيار او نهاده، که براستی نعمت بزرگى محسوب مى شود. مخصوصآ در عصر و زمانى كه گوشت هاى كهنه فراوان بود؛ و ناچار بودند گوشت را به وسيله نمك يا سرخ كردن و خشك نمودن در مقابل آفتاب تا مدتى نگهدارى كنند. اين گوشت ها براى مسافران سرچشمه بسيارى از بيمارى ها و مسموميّت ها مى شد؛ در حالى كه در سفر دريا و سفرهاى ساحلى به راحتى از گوشت تازه استفاده مى كردند.
در ادامه به موارد زينتى كه از دل درياها استخراج مى شود؛ و مورد استفاده انسان ها قرار مى گيرد اشاره کرده؛ و مى فرمايد: (از آن وسائل زمينى استخراج كرده و مى پوشيد)؛ «وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها». يعنى خداوند از ضرورى ترين مواد غذايى گرفته تا وسائلى كه صرفا جنبه تزئينى دارد در اختيار شما قرار داده است.
در مرحله آخر به يكى ديگر از بركات درياها كه هميشه حتى امروز نقش بسيار مؤثّرى در زندگى انسان ها داشته، اشاره مى كند. و آن استفاده از دريا به عنوان يك مسير بزرگ و پهناور و سرتاسرى براى حمل و نقل انواع متاع هاى مورد نياز و مسافرت انسان ها است؛ و با توجّه به اينكه تقريبآ هفتاد و پنج درصد روى زمين را درياها پوشانده، و به تمام نقاط جهان راه دارد، و قسمت عمده مال التّجارهها، و مواد مورد نياز، از اين طريق حمل مى شود و قسمت زيادى از مسافرت ها از اين طريق انجام مى گيرد، اهمّيّت اين مطلب روشن تر مى شود؛ مى فرمايد: (كشتى ها را مى بينى كه سينه آب را مى شكافند در آن پيش مى روند)؛ «وَتَرى الفُلْکَ مَواخِرَ فِيهِ». در پايان مى افزايد: بخشيدن اين نعمت ها را نيز وسيله اى براى زنده شدن روح شكرگزارى و به دنبال آن تحصيل «معرفة الله» قرار داده، وگرنه خدا چه نيازى به شكر ما دارد؟ اينها همه بهانه هايى است براى معرفت ذات و صفات او، و حركت به سوى اين كمال مطلق.
قابل توجّه اينكه «مواخر» جمع «ماخِرَة» از ماده «مخر» (بر وزن فخر) است؛ و اين ماده به طورى كه از مجموع كلمات ارباب لغت و مفسّران استفاده مى شود در اصل به معنى شكافتن است؛ شكافتن امواج آب با سينه كشتى، يا شكافتن امواج باد به وسيله صورت و بينى و پيشروى كردن، و يا شكافتن زمين براى زراعت؛ و از آنجا كه اين امور غالبآ همراه با صدا است اين واژه به صداى وزش بادهاى شديد نيز اطلاق شده است.(1) اصولا تمام جهان و تمام زندگى انسان از لابلاى موانع مى گذرد؛ انسان بايد سينه آنها را بشكافد و به پيش رود و اين يك نكته مهم است. ضمنا معلوم شد كه «مواخر» به معنى كشتى در حال حركت است؛ و لذا از ابن عباس نقل شده است كه آن را به معنى «جارية» تفسير كرده است؛(2) و ارزش كشتى نيز زمانى است كه در حال حركت باشد.
علاوه بر این آیه 114 سوره نحل خطاب به مشركان مكه يا مؤمنان و يا به احتمال قوى به همه آنها است، و دستور مىدهد: (از آنچه خدا به شما روزى كرده حلال و پاكيزه بخوريد و شكر نعمتهاى او را بجا آوريد)؛ «فَكُلُوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللهُ حَلالا طَيِّبا وَ اشْكُرُوا نِعْمَةَ الله» و قابل توجّه اينكه در آخر آيه مى افزايد: (اگر شما او را پرستش مىكنيد)؛ «اِنْ كُنْتُمْ اِيّاهُ تَعْبُدُوْنَ».
بعضى گفته اند اين قضيه شرطيه به خاطر آن است كه آنها كه خداپرست نيستند اصلا شكر نعمت او را بجا نمى آورند؛ و به اصطلاح سالبه به انتفاء موضوع است.
اين احتمال نيز داده شده كه جزاى اين قضيه شرطيه همان جمله «فَكُلُوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللهُ...» است كه قبلا آمده است. يعنى اين روزی ها در صورتى براى شما حلال و طيب است كه بنده و مطيع فرمان خدا باشيد؛ زيرا تمامى نعمت هاى اين جهان براى انسان مؤمن آفريده شده است، همانگونه كه باغبان وقتى به بوته گل آب مى دهد به خاطر گل ها است، نه به خاطر خارها هرچند آنها نيز از آن استفاده مى كنند. تفسير سومى نيز ذكر كرده اند و آن اينكه خطاب به بت پرستان است كه اگر مى خواهيد عبادت كنيد كسى را عبادت كنيد كه ولى نعمت شما است؛ چرا بت ها را پرستش مى كنيد كه هيچ نقشى ندارند.(3)
جمع ميان اين تفاسير نيز بعيد نيست؛ چرا كه مخاطب ظاهرا همه مؤمنان و كافران هستند هرچند آيات قبل و بعد نشان مى دهد كه روى سخن بيشتر به كفّار است. به هر حال رابطه ميان نعمت، و شكر، و عبادت، و سپس معرفت معبود، و ولى نعمت، از اين آيه به خوبى روشن مى شود. به اين ترتيب به دومين انگيزه «معرفة الله» پى مى بريم كه مسأله شكر منعم است.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.